خشونت جنسي خانگي يك مسئله اجتماعي

 

ناهيد كشاورز

خشونت عليه زنان در ابعاد جسمي ، جنسي و روحي آن امري فراگير است كه بي توجهي به آن به معناي چشم پوشيدن بر واقعيتي سياه و خشن است كه هرروزه در زندگي زنان ما توليد و بازتوليد مي شود و با اين باور غلط كه مشكلات زنان شخصي و "اندروني" است و نه اجتماعي ،كوششي وسيع براي تداوم آن صورت مي گيرد. از اين روي پرده برداشتن از خشونت هاي آشكار و نهاني كه بر زنان مي رود علاوه بر آن كه ميدان ديد ما را نسبت به فاجعه پيرامونمان وسيع تر مي كند ما را قادر مي سازد كه با بهره گيري از راهكارهاي جمعي ، عوامل خشونت زاي  فرهنگي ، اقتصادي ، قانوني و سياسي را كه اعمال خشونت برزنان را گسترش و تداوم مي بخشند بشناسيم ، نقد كنيم و دگرگون سازيم. تشكيل كارگاه سه نوبته" خشونت جنسي خانگي" از سوي مركز فرهنگي زنان نيز از همين روي بود.

در دومين كارگاه خشونت جنسي خانگي كه اواسط شهريور ماه در پارك نظامي گنجوي برگزار شد، پروانه قاسميان ضمن اشاره به انواع خشونت هاي جنسي خانگي و همچنين تجربيات كاري خود در كانون اصلاح و تربيت بر اين نكته تاكيد كرد كه هر زمان خشونت بيشتر پذيرفته شده ، شدت اعمال آن نيز بيشتر شده است: بنابراين بايد به جايي برسيم كه هيچ خشونتي را تحمل نكنيم." اگرچه خشونتي كه در حوزه هاي قانوني بر زنان اعمال مي شود زمينه گسترش آن را بيشتر مي كند اما گاه ناآشنايي با قانون نيز خشونت مضاعفي بر زن وارد مي كند، نازنين كيايي فر ضمن نقد برخي از مشكلات قانوني زنان در قوانين مدني و كيفري ، درباره راهكارهاي قانوني گريز از خشونت سخن گفت . مريم شريعت پناهي روان پزشك نيز برخي از انحرافات و اختلالات جنسي منجر به خشونت را مطرح و شناخت اين نوع اختلالات را براي برخورد با آن ها ضروري دانست.

طرح پرسش و بحث درباره پاسخ هاي ممكن زمينه ساز درك مسائلي است كه گاه چنان برايمان طبيعي جلوه كرده اند كه كمتر به دنبال پاسخي براي آن ها بود ايم. پس از سخنراني ها، زنان به چهار گروه  و كارگاه كوچك تر تقسيم شدند و نظرات خود را در پاسخ به پرسش هايي درباره خشونت جنسي خانگي مطرح كردند.  آنچه در زير مي آيد جمع بندي نظرات ارائه شده است.

شركت كنندگان در پاسخ به اين پرسش كه " چه عواملي سبب مي شود كه زنان در زندگي خشونت آميز جنسي باقي بمانند؟" علاوه بر توجه به عوامل ذهني ، بر عوامل اجتماعي و قانوني نيز تاكيد داشتند. "ناآگاهي عميق در مرد و زن نسبت به خشونت جنسي به طوري كه گاه مردان نمي دانند برخي از  رفتارهايشان نوعي از خشونت است، ناآگاهي زنان از مسائل جنسي_ پيش از ازدواج _  و يادگيري از شوهر به عنوان الگوي رابطه جنسي _ پس از ازدواج _ ، عدم برخورداري زنان و مردان از تربيت جنسي و ناآگاهي  آن نسبت به خشونت جنسي، عدم گريز از چرخه خشونت به دليل فقدان ارگان هاي حمايتي مانند خانه هاي امن براي زنان ، نداشتن استقلال اقتصادي و همچنين پشتوانه هاي  خانوادگي و قانوني كه زنان را وا مي دارد به مرد به عنوان تكيه گاه بنگرند و به خاطر ترس از طلاق و نگراني براي سرنوشت فرزندانشان در خانه بمانند، تاكيد بر" بردباري زنان" به عنوان يك ارزش فرهنگي (زني كه انواع خشونت ها را در خانواده تحمل مي كند از جانب اطرافيان و جامعه ستايش مي شود.)، ترس از انگ خوردن از سوي ديگران با اين نگرش كه قرباني مقصر است ( مانند اين جمله كه به طور مكرر از زبان مادران به دخترانشان عنوان مي شود كه " چه كردي كه شوهرت اين كار را كرد"،  بي توجهي به  مسائل جنسي زنان ،  باورهاي سنتي مانند اين كه  "بايد شوهر را ارضاء كرد " يا "با لباس سفيد رفته اي و بايد با  كفن برگردي" و باورهاي مذهبي مانند"لزوم تمكين جنسي زن از مرد" ، شرم داشتن از بيان مشكل جنسي، تاثير و نقش اولين تجربه جنسي در زندگي زنان و پذيرش خشونت از ابتدا ،احساس منفعل بودن و قدرتمند دانستن طرف مقابل در رابطه جنسي ، عادت كردن به خشونت ، علاقه داشتن به  طرف مقابل ،‌ ترحم نسبت به وي و در نتيجه تحمل رابطه خشونت بار و بلاخره عدم اعتماد به نفس زن  در مقابل خشونت كننده از مواردي بود كه زنان درباره علل باقي ماندن در چرخه  خشونت ذكر كرده بودند. آنان بيش از هرچيز بر اهميت موانع اجتماعي در بيرون آمدن از خشونت  و لزوم آموزش رفتار جنسي به دختران ، زنان  و مردان تاكيد داشتند. آنان كه" به عادت كردن به خشونت " تاكيد كرده بودند در واقع "مقصر دانستن قرباني خشونت" را كه رفتاري  شايع در بسياري از فرهنگ هاست پذيرفته بودند كه اين امر افسانه اي است كه بايد از ذهن مان بيرون رود و بيانگر وظيفه تك تك ماست كه به نقد همه جانبه خشونت گر بپردازيم تا از خشونت گر سلب مسئوليت نشود. قرباني،‌ به خشونت عادت نمي كند بلكه توان بيرون آمدن از آن را به دليل تداوم خشونت و از دست  دادن اعتماد به نفس از دست مي دهد.

" آيا مرداني كه از طرف همسرانشان ارضاء نمي شوند جلب زنان ديگر مي شوند؟" اين پرسشي است كه همواره براي توجيه رفتار مردان ما را با آن روبه رو مي كنند . بيشتر شركت كنندگان در كارگاه اين نگرش را مورد انتقاد قرار دادند و تنها تعداد معدودي از شركت كنندگان يكي از علل داشتن روابط خارج از خانواده در مردان را، عدم ارضاء‌ جنسي توسط همسرشان دانسته اند. منتقدان به اين نگرش معتقد بودند كه "نگرش به زن به عنوان كالايي جنسي و فرهنگ مردسالاري  مرد را تنوع طلب تربيت مي كند". آنان اين پرسش را مطرح كردند كه "چرا زناني كه ارضاء نمي شوند به سراغ مردان ديگر نمي روند؟ و اين كه مرداني هم هستند كه ارضاء نمي شوند اما  به طرف زن هاي ديگر نمي روند." به اعتقاد آنان وفاداري تربيتي است. همانطور كه زن تربيت شده كه وفادار بماند پس  مرد هم مي تواند تربيت شود. در اين بحث همچنين اين انتقاد به زنان مطرح شد كه زنان  چشمان خود را بر تنوع طلبي مردان مي بندند و به عمل مردان مشروعيت مي بخشند. شركت كنندگان معتقد بودند كه .زن و شوهر بايد مشكلات جنسي شان را با يكديگر در ميان بگذارند و اين تفكر را بر هم بريزند كه روابط جنسي فقط مورد علاقه مردان است. با توجه به پاسخ هاي داده شده بيشتر شركت كنندگان بر نقش تربيت در رفتار جنسي مردان و زنان تاكيد داشتند. آنان تنوع طلبي مردان را نتيجه تربيت فرهنگ مردسالارانه ، و چشم پوشي زنان از رفتارهاي نادرست مردان را از عوامل تداوم اين نوع رفتار مي دانستند.

آيا زني هست كه تاكنون مورد آزار جنسي قرار نگرفته باشد؟ هر زني لااقل يك تجربه در اين باره دارد تجربه اي كه هيچگاه بيان نمي شود. شركت كنندگان در پاسخ به اين پرسش كه "آيا تا به حال آزار جنسي را در خانه تجربه كرده ايد؟" از تجربيات خود در كودكي و نوجواني گفتند. اكثر آنان مورد آزارهاي جنسي قرار گرفته بودند اما برخي اين نوع آزار را در خانه تجربه نكرده بودند. برخي هم از تجربيات دوستان و اطرافيانشان سخن گفتند. آزار دختربچه 8ـ7 ساله توسط يكي از اعضاي فاميل، آزار دختر 13 ساله اي توسط شوهر خواهرش ، به كار بردن كلمات ركيك و مستهجن و آزار دختر 11ـ10 ساله،‌ با نشان دادن آلت تناسلي ، مست كردن برادر و مزاحمت جنسي براي خواهر كوچك تر (خواهر كوچك تر سه بار اقدام به خودكشي كرد.)،  عدم مقاومت به دليل ترس از پدر به هنگام مستي و ايجاد مزاحمت جنسي براي دختر ( اين دختر در 15 سالگي ازدواج كرد، در 17 سالگي طلاق گرفت و در 21 سالگي فاحشه شد. هر شب پدرش به او تجاوز مي كرد)،  آزار جنسي چهار خواهر از 15 تا 5 ساله از سوي پدر معتادشان  (هر چهار نفر با هم فرار كردند.) و تجاوز از طريق پدر شوهر خواهر ( دختر بعد از ازدواج فرار مي كند و سر از كانون در مي آورد) از جمله آزارهايي بود كه زنان بيان كردند.

برخي از زنان هم از تجربه خشونت جنسي خانگي خود سخن گفتند. بسياري از زنان با اين مشكل روبه رو بودند كه شوهرانشان نيمه شب  آنها را از خواب بيدار مي كنند و قصد برقراري رابطه دارند در حالي كه ممكن است آنان آمادگي اين رابطه را نداشته باشند . در چنين وضعيتي برخي بيان مي كردند كه خواسته همسر را پاسخ مي گفتند اما پس از آن احساس خوبي نداشتند. برخي هم از اين جهت خوشحا ل بودند كه پس از برقراري رابطه چند روزي از دست شوهران خود آسوده مي شدند. زنان معتقد بودند كه مردان به سختي مي پذيرند كه ممكن است در رابطه جنسي مشكل داشته باشند  و به همين دليل كمتر به روانپزشك مراجعه مي كنند و به تبع آن زنان بيشتر آسيب مي بينند. برخي از زنان مسن تر از نيازهاي جنسي خود و بي توجهي همسرانشان به اين مسئله سخن گفتند. آنان معتقد بودند رابطه جنسي به معناي فرزندآوري نيست اما بسياري از افراد فقط از اين منظر به زنان نگاه مي كنند

آگاهي از خشونت ، امكان شناخت آن و روش هاي مقابله به آن را نيز باز مي نمايد. " اگر مورد خشونت جنسي واقع شويد چه مي كنيد؟" خودكشي ، تهديد به متاركه ، كتك زدن متقابل ، صحبت و مشاوره با روانكاو، تلاش براي طلاق ، سكوت براي حفظ زندگي ، دعوا ، قهر  و آشتي ، واگذاردن رابطه جنسي به زمان هاي ديگر ، از جمله پاسخ هاي زنان شركت كننده بود. اقدام به خودكشي _ در صورتي كه از سوي فردي غير از شوهر مورد تجاوز قرار بگيرند_ از مواردي بود كه زنان مطرح كرده بودند.مقصر دانستن زنان در رابطه اي كه با هتك حرمت و يا خشونت به زن منجر مي شود در ذهن بسياري از ما وجود دارد. علاوه بر اين نشان مي دهد جامعه اي كه راهكارهاي مناسبي براي زنان در برخورد با خشونت ندارد  احتمال اعمال خشونت مضاعف _ مانند خودكشي و خود سوزي _ زنان را بر خودشان افزايش مي دهد و اعتراض آنان جنبه اي سمبليك مي يابد.

زنان گرچه در مورد آزارهايي كه ديده بودند سخن گفتند اما بيان همين تجربيات براي بسياري از آنان دشوار بود و اين امر بيان گر اين واقعيت بود كه تابوي مسئله جنسي و خشونت جنسي در جامعه ما هنوز پر قوت است و هنوز مسئله اي خصوصي و شخصي شمرده مي شود. در حالي كه ذكر تجربياتي از اين دست نشان مي دهد كه خشونت جنسي مسئله اي خصوصي نيست،‌ مختص به قشر و طبقه خاصي نيست و زندگي بسياري از ما را تحت تاثير قرار مي دهد. اجتماعي ديدن مسئله خشونت جنسي است كه مي تواند ما را به يافتن راهكارهايي براي مقابله با آن ترغيب كند.

 

nkeshavarz@yahoo.com