| niloofar |
|
| کد:1 7/6/2004 |
http://jensiyat-e-gomshodeh.blogsky.com |
| |
farnaz nazaninam mamnoon ke gheseh man gofteh shod mamnoon. |
|
| maryam mirza |
|
| کد:2 7/6/2004 |
omgh.persianblog.com |
| |
خشونت جز لاينفك زندگي ما زنهاست چون اصلا كسي اون رو خشونت تلقي نمي كنه.اگر بكوبي توي صورت كسي كه توي خيابون بهت متلك جنسي گفته گيج مي شه كه مگه چي كار كرده؟!!!مي توني امتحان كني.آيا تو از روي فرش راه رفتن احساس گناه مي كني؟براي اونها زن با فرش هيچ فرقي نداره! |
|
| زهره |
|
| کد:3 7/7/2004 |
|
| |
فرناز خانم
تعصب از هر نوع كه باشه محكومه. به خصوص تعصب روي جنسيت كه شعار فمينيست هاست. چون مسئله تعصب پيش مياد همه دنبال نفي اون از هر طريقي هستن. اين راهش نيست كه شما پيش گرفتيد. |
|
| نیما |
|
| کد:4 7/7/2004 |
|
| |
هرچند قبلآ جسته و گریخته در مورد این نوع خشونت شنیده بودم، اما با خوندن مطالب شما خصوصآ قضیهء نیلوفر خانوم به شدت متآسف و به عنوان یک مرد شرمنده شدم! البته ذکر این نکته اهمیت داره که این قبیل رفتارها از سوی مردان خصوصآ وقتی مورد بی اعتنایی یا رد درخواست دوستی و ... قرار می گیرند، با وضعیتی که جامعهء ما داره قابل فهمه. آیا فیلم " شب های تهران " رو دیدید؟ فیلم می گه که زنان خصوصآ زنان زیبا باید در مورد رفتارشون با مردان ایرانی دقت داشته باشند! در جامعه ای که تعاطف و محبت با جنس مخالف تا این حد منکوب و محدود شده، طبیعیه که اختلال پیش بیاد. ارتباط برقرار کردن با یک زن در چنین جامعه ای، حتی اگر در حد یک سلام و احوالپرسی باشه، برای خیلی ها محتوای عاطفی پیدا می کنه! و اینجاست که اگر طرف مقابل متوجه محتوای عاطفی شدهء این رابطه نشه، شاید کاری بکنه که به غرور یا احساسات مرد لطمه بزنه. و بر حسب اینکه با چه مردی با چه شرایط روانی و تربیتی طرف باشه، این موضوع می تونه براش خطرناک باشه! سعی می کنم در آینده در این مورد مطلبی بنویسم. شاید عناونش این باشه: " تصویر زن در نگاه مرد ایرانی " |
|
| Sahand Nasimi |
|
| کد:5 7/7/2004 |
|
| |
Khanoom Farnaz Sayfi: Do not you think, the name of this person should be revealed so that, not only him but also the others won’t do it to others? You might say that , it is dangerous etc but that is the reasons these kinds of people are keep doing because nobody wants to stop them. Niloofar khanoom should report the incident to law enforcement agencies--- I know some people may laugh, but they have the responsibility to keep the complain--- and then she should reveals his name. If he knows that the police are aware of this incident, he can not harm Nilloofar.. How many times we have heard that women were being raped by their bosses, their teachers, their priests, etc but they have kept it secret until a brave one would have come forward and then the rest would follow The priests in catholic church were molesting the children for decades and now they are paying millions of dollars to their victims. First lets expect people to be brave and do not worry what the people would say. Forugh Farrokh-zad was an example of it, if she would have followed the majority’s cultural opinion, she would not be Forugh anymore. About being hacked etc, also I am not a computer wizard, but it is common sense not to open any file that you do not know the sender, or the files that have some weird extensions. There is some pre written Trojan programs that even the most computer illiterate person can use to have total control of the other’s computer. These should not be called hackers.. They attach the small part of the Trojan to picture etc and then sent to the others, just by clicking on the file the program reside in the computer and the next time automatically loads the rest of it and then the sender would have total control over the computer. Just common sense and not being too eager to open every file, would save a lot. |
|
| روزبه روزبهاني |
|
| کد:6 7/8/2004 |
goftarenik.persianblog.com |
| |
اين مسئله خاص خانمها نيست و در جامعه ما هر كس حرفي بر ضد خود بشنود تنها راه آموخته شده خفه كردن طرف مقابل بوده و بس .در جامعه ما كه هنوز در قرون وسطاي خود به سر مي برو و نيمياز مردان هنوز زن را به سان ديگ زود پز و دستگاه لذت و توليد مثل مي بينند از آقاي بلاگ نويس مذكور بيش از اين نبايد توقع داشت .
راه كار تنها ايستادگي است و پايداري بر اصول.
مقاله بسيار زيبايي نوشته بودي كه از فرناز خانم سيفي توقع اين رو هم ميشد داشت . |
|
| این يک زن است |
|
| کد:7 7/8/2004 |
http://dokhijoon.persianblog.com |
| |
و من آسيه نويسنده بلاگ کوچک این يک زن است ( جديدن شروع به نوشتن کرده ام ... دو ماه )از هنگامی که در قسمت
نظر خواهی این سايت يعنی تريبون فمنيستی ایران مطلبی کوچک نوشتم نزديک به صد نامه محتوی ويروس دريافت کرده ام و امضاء خود (دخی) را
در چندين جا پيدا کردم به عنوان يکی از سخنگو های این سايت (البته مايه افتخار من است )
که در نظر خواهی ديگر سايت ها به بد بيراه پرداخته و همه این سخنان را از جانب شما يعنی این سايت گفته ام. و يا اینکه چون حاضر نشدم در يک سايت حاضر به پاسخ گويی به سؤال های بی ربط وبمستر شوم به کل نام کاربری من پاک شد و از سايت بيرون انداخته شدم اميل های من هک شد.
به دوستان من نامه هايی ارسال شد که همگی محتوی خود بهتر ميدانيد بود!
البته خانم نوسنده من ميخواستم با شما همان موقع که درخواست مصاحبه کرده بودين از خانم ها جواب بدهم.
اما متاسفانه لينک بلاگ شما رو گم کردم و ديگر نتوانستم پيدا کنم.جای بسی تاسف است . |
|
| این يک زن است |
|
| کد:8 7/8/2004 |
http://dokhijoon.persianblog.com |
| |
و يک پيشنهاد .. کاش ميشد پيش نمايش نظر نوشته شده را ديد تا بلکه ميشد به غلط گيری و ويرايش آن پرداخت . متشکرم!
|
|
|
|
| کد:9 7/21/2004 |
|
| |
beh omide inkeh khodavand tamame afrade bimar beh khosus bimarane jensi va andaste az mardani keh beh dalile moshkelat va amiale sarkub shodehshan dar kudaki va sepas bozorgsali, hame chiz ra az daricheh jensi mibinand va zan faghat vasile erzaeshan hast shafa bedeh. |
|
|
|
| کد:10 7/21/2004 |
|
| |
beh omide inkeh khodavand tamame afrade bimar beh khosus bimarane jensi va andaste az mardani keh beh dalile moshkelat va amiale sarkub shodehshan dar kudaki va sepas bozorgsali, hame chiz ra az daricheh jensi mibinand va zan faghat vasile erzaeshan hast shafa bedeh |
|
| pejman |
|
| کد:11 7/23/2004 |
|
| |
من هکر وبلاگ عمق هستم. قصد توجيه کار اشتباهی که کرده ام را ندارم ولی می خواهم توضيح بدهم که چطور شد که اين کار رو کردم. از اینجا شروع کنم که بخاطر مشکلی که با ادارهء ارشاد اسلامی و نیروی انتظامی گرگان داشتم مجبور به ترک ایران شدم. بعد از یک سال که آمادهء حرکت به کشور ثالث بودم با نویسندهء وبلاگ عمق در یاهومسنجر چت کردم. من که خوانندهء وبلاگ ایشان بودم و به افکار و عقاید ایشان احترام خاصی قائل بودم ، وقتی ايشان از من تقاضای عکس کردند به سرعت برايشان فرستادم. شرايط زندگی پناهجويان در کشور بی در و پيکری چون ترکيه سرشار از ترس است و درست در همان روزها دولت ترکيه سه پناهجوی کرد ايرانی را به ايران بازگردانده بود (فروخته بود) من از طرفی منتظر پرواز به کشور ثالث هم بودم و کوچکترين اشتباه همه چيز را خراب می کرد. بعد از فرستادن عکس, ترس سراسر وجودم را فرا گرفت و از خودم(خود خرم!) پرسيدم اين چه کسی بود که برايش عکس فرستادم؟ آی-دی ياهو و هاتميل و وبلاگش را هک کردم و ای-ميلهايش را خواندم و خيالم راحت شد که با يک شخصيت حقيقی طرفم و نه با دفتر و دستگاه خاصی. بخاطر يک اشتباه آی-دی هاتميل خانم ميرزا سوخت (نمی دانم بالاخره سوخت يا تونست واردش بشه؟) اشتباه ديگرم اين بود که کاسهء داغ تر از آش شدم (نمی دونم چرا اینکار رو کردم. شايد عاشقش شده بودم! فکر نکنم البتّه !) و خواستم به ايشان خبر بدم که امنيت شبکه شان ضعيف است و هر ننه قمری می تواند وبلاگشان را هک کند. هر چه به آی-دی ياهويشان پيغام گذاشتم جواب ندادند. برای اينکه متوجه ماجرا بشوند رفتم و يک شعر فروغ که با افکار و سلايق ايشان تضاد نداشت را در وبلاگشان نوشتم. ايشان متوجه شدند و جنجال راه افتاد! جالب اينکه هر چه من به ايشان مسيج می دادم که بابا هکر منم ، ايشان مسيج های مرا دريافت نمی کردند. بعد که برای معذرت خواهی با ايشان چت کردم ايشان گفتند که مسيج های مرا فردای آنروز دريافت کرده اند! در هر صورت هدف وسيله را توجيه نمی کند و من کار اشتباهی کرده ام که به حريم خصوصی افراد وارد شده ام. اما اينکه خانم ميرزا گفته اند :« اين مرد نوشته هاي او را دقيق مي خوانده است و سپس بنا به موضوع نوشته دست به تحقير کردن و تخريب شخصيت او مي زده .»!! خیلی زور دارد. باورم نمی شود که منظورشان من باشم. من که همیشه از نوشته های ایشان لذت برده ام و همیشه مشوق ایشان بوده ام که در مسیر آگاه سازی جامعه پا پس نکشند. باورم نمی شود منظور ایشان از کسی که ایشان را تحقیر می کند من باشم! |
|
| pejman |
|
| کد:12 7/23/2004 |
|
| |
بهر حال لازم است بابت اشتباهی که مرتکب شده ام از خانم ميرزا، تريبون فمنيستی ايران و همهء افراد و تشکّل هايی که به نوعی در رابطه با احقاق حقوق زنان تلاش می کنند، عذرخواهی کنم. فکر می کنم اگر عکس را بجای خانم میرزا برای يک مذکّر فرستاده بودم ، باز هم هکش می کردم. (يعنی در اين رابطه ديد متفاوت نداشتم) ولی اگر به جای خانم میرزا یک مذکّر را هک کرده بودم ، دیگر به ش خبر نمی دادم (یعنی این کارم خیلی بد بوده که با خودم گفته ام دختر است گناه دارد. بايد به مرد و زن با يک ديد نگاه می کردم) |
|
| pejman |
|
| کد:13 7/23/2004 |
|
| |
راستی هک اين دفعه ديگر کار من نيست. |
|
| مريم ميرزا |
|
| کد:14 7/24/2004 |
|
| |
من منظورم از کسي که کامنت مي گذاشته شما نبوده ايد پژمان!کسي ديگر را مي گويم که کامنت هاي سکسي مي گذاشته |
|