پیشنهادات
تعداد پیشنهادات :40
foad
  کد:1  6/16/2005 http://naslefarda.blogfa.com/
  پروین جان خسته نباشید .. اما این آغاز راه است جنبش زنان با ژیوند با جنبش های دیگر اجتماعی می تواند آغازگر و رهبر تغییرات گسترده ای در جامعه شود ... در ضمن باید افق های بلندی برای جنبش زنان تعریف کرد.. افقی بلند تر از حقوق برابر با مردان .. البته این امر منافاتی با این ندارد که در عمل مشخصمان برای دست یابی به حقوق برابر مبارزه کنیم بلکه این ترسیم افق مرزبندی است با کسانی که می خواهند خواسته ی زنان را محدود کنند. در کل در این فضا که خیلی ها به دنبال کسب سهم نا چیزی از سفره ی قدرت هستند بر شما شیر زنان درود می فرستم که اینگونه ژرچم آزادی و برابری را در جامعه در دست گرفته اید و به ژیش می روید ما را هم همرا ه خود بدانید!!!

نیما
  کد:2  6/16/2005
  درود درود درود بر شما

پروین اشرفی
  کد:3  6/16/2005
  پروین جان این تک خال واقعا که یک تک خال عالی است. همین اعتراض موفقیت آمیز, روحیه بسیاری از ماها را بالا میبرد و یکبار دیگر بر این امر صحه میگذارد که که اگر عزممان را جزم کنیم, قدرتمان بسیار است. از دشمن هم نمیهراسیم و متحدا قادریم مطالباتمان را پیگیری کنیم. درود بر همگی. زنده باد جنبش زنان. زنده باد همبستگی زنان.

فروغ .ن. تمیمی
  کد:4  6/16/2005
  دوستان عزیرم ،درود بر شما. واقعا خسته نباشید.فدایتان. فروغ

morvarid
  کد:5  6/16/2005 morvarid-k.persianblog.com
  ghadam haee be jelo.khoda ghovvat!

mansour-parse
  کد:6  6/16/2005
  khaste nabashid...har kare barye zanaz anjam dahid kam ast.....pirouz bashid

جنس دوم
  کد:7  6/16/2005 http://jens-e-dovom.persianblog.com
  این پیروزی بر همه آزاد اندیشان مبارک باد

پويا
  کد:8  6/16/2005
 
در جامعه‌اي كه 70% مردم در زير خط فقر زندگي مي‌كنند برابري حقوقي بدون مبارزه براي بهبود وضعيت اقتصاد و تغييرات بنياني سياسي تنها شريك كردن اقليتي از زنان در قدرت و ثروت معنا مي‌دهد. به قول آناتول فرانس در فرانسه شما آزاديد كه از فرط پرخوري و نقرس بميريد همانطور كه آزاديد به خاطر فقر و بدبختي خود را داخل رود سن پرت كنيد. مطمئناً برابري حقوقي محض براي اكثريت زنان كه سرنوشت فلاكتبار مردانشان را مي‌بينند هيچ جاذبه‌اي ندارد. اين برابري حقوقي محض نيست كه كبري رحمانپورها را نججات خواهد داد بلكه تقويت نيروي كار و زندگي اكثريت مردم ايران است. "جنبش زناني" كه در اين شرايط اسفبار نتواند بر سر يك خواسته كوچك اقتصادي توافق كند، جنبشي زناني كه از توده‌اي شدن و مردمي شدن اعتراضات در هراس است ، جنبش زناني كه در تعارض كامل با فمينيسم پيكارگري كه اعلام مي كرد امر خصوصي سياسي است مي‌گويد ما مدني و "صنفي" و زنانه!" پيش مي‌رويم، به روشني پرده از ماهيت طبقاتي خود برمي‌دارد.

ناهيد
  کد:9  6/16/2005
  پروين عزيزم اين پيروزي را به تو وبه نوشين وبچه هاي مركز فرهنگي تبريك مي گويم واقعآ دست مريزاد!!!!!

sonya
  کد:10  6/17/2005
  بچه ها همه خسته نباشید . سرودتونم فوق العاده بود . خلا سرود جنبش زنان را پر کردید . از نوشین ، هومن ، ساسان ، دوستان خوبم در هستیا ممنون . کارتون عالی بود.

مریم
  کد:11  6/17/2005
  در پاسخ به پویا باید بگویم من هم موافقم با این که جنبش زنان باید توده ای باشد و به نظرم می اید این خواسته حقوقی با یک جنبش توده ای تلفیق شد. با خواسته حقوقی شروع شد و مطمئنم که با خواسته های دیگر پیش خواهد رفت. من در ان تجمع بسیاری از زنان را دیدم که وقتی فهمیدند موضوع از چه قرار است به این حرکت پیوستند. زنانی را دیدم که قبلا ندیده بودم زنانی از طبقات مختلف. پروین جان این پیروزی بر همه شما و دوستانتان مبارک. از سرود زیبایتان هم بسیار لذت بردیم نوشین غزیز و دیگر همکارانتان خسته نباشید. جنبش زنان ایران بزرگ ترین جنبش این دوران است.

++
  کد:12  6/17/2005
 

ستاره
  کد:13  6/17/2005
  بچه های عزیز خسته نباشید
من (به قول نوشین احمدی )زن "ارمانگرایی" که به اجبار در اروپا زندگی میکنم به تلاش و کوشش پیگیرانه شما ارج می نهم و صمیمانه به شما خسته نباشید مئگویم. من در این ایام، از مرحله تدارک تا برگزاری مراسم، در همه حال با شما بودم. چقدر دلم می خواست در کنارتان می بودم. چقدر دلم برای ان شور و صمیمیت در بین شما تنگ شده و چقدر دلم برای ارمانگرایانی که مظلومانه رفتند تنگ شده است.
ّچه های عزیز! دستتان را به گرمی میفشارم و امیدوارم که همواره استقلال خود را حفظ کنید. پیروز باشید.

جلوه
  کد:14  6/17/2005
  پروين جان واقعا خسته نباشی. تو فکر همه جا را می کنی و اونجاهایی که کسی عقلش نمی رسه رو خوب پوشش می دی. واقعا خسته نباشی.

نازنين
  کد:2  6/18/2005 http://nazaninaneh.blogspot.com
  جلوي در دانشگاه تمام عظمت زن بودنم را احساس کردم. در هر حال جمعيت بيشتر از آني بود که بي بي سي اعلام کرد.و روزنامه رسالت که اعلام کرده بود تنها 80 نفر جلوي دانشگاه بودند که يا وابسته به کانون نويسندگان بودند و يا جريانات مشکوک خارج از کشور.و هرچه که اين 80 نفر اصرار کردند به عابرين که بياييد در تجمع ما شرکت کنيد هيچکس بهشان محلي هم نگذاشته ....
بگذاريم که هرچه مي خواهند آب در هاون بکوبند که ما هستيم ، هم چنان با صداي بلند و حضور محکم .چه خوششان بيايد و چه نياد. از همه کساني که اين حرکت را ترتيب داند متشکرم

  کد:16  6/18/2005
  نقل حدیث شما تا مدت ها ادامه دارد. مستدام باشید

آينده
  کد:17  6/21/2005
  دوستان ندیده ی عزيزم
دستهاي لگد شده و نشده تان درد نکند. کمر های چوب و لگد خورده و نخورده تان درد نکند. گلوهاتان از فرياد بلندتان درد نکند. غرورتان ولی از شنيدن فحش های رکيک نامردمان درد نمی کند چرا که با اين وجود توانستيد و موفق شديد. من هم زنی هستم که بالاجبار در ايران و در کنار شما نبودم. تمام روز دست و دلم برای تک تک شما لرزيد. تمام بعد از ظهر صحبت شما عزيزان بود تا بالاخره دوستی زحمت کشيد و با تلفن همراه قسمتی از صدای محوطه را در اتاق پالتاک که به همين منظور باز کرده بوديم پخش کرد. دوستان عزيز تنها نیستيد. منتظر جواب پست الکترونيکی که برايتان فرستادم هستم. همواره شاد و تندرست باشيد

ماهرخ
  کد:18  6/21/2005
  دوستان, این راست است که شادی صدر یکی از سخنرانان تجمع زنان, مردم را به رفتن به پای صندوق های رای زن ستیزان دعوت کرده است؟ متاسفانه در سایت زنان ایران هیچ بخشی که بشود پیشنهاد و نظری ارائه داد وجود ندارد. خود سایت مقالاتی را گذاشته است و به سایت ها و وبلاگهایی لینک داده است که سرتاسرش حمایت از هاشمی جنایتکار است. میشود یکی اینجا بنویسد که خلاصه شادی صدر کجای کار ایستاده است. با قوانین جمهوری اسلامی که طبق قطعنامه زنان ضد زن است, مخالف میباشند ولی با آخوندی که مظهر این ضدیت است , مخالف نیستند. خواهش میکنم یکی این مسئله را توضیح دهد. بخصوص اگر خانم صدر این سئوال را خواندند, خواهشم این است که خود برای رفع ابهامات و اتهامات این امر را توضیح دهد. متشکرم
از سوی جمعی از زنان شهرستانی ساکن تهران.

  کد:19  6/22/2005
  نظام سياسی ايران خودكشی نخواهد كرد

مريم محمودی

دوران غريبی را می‌گذرانيم. تا همين هفته پيش تحليلها بر سر آن بود كه رقابت اصلی و نهايی بين آقای هاشمی رفنسجانی و آقای قاليباف است. بسياری از كسانی كه مسائل سياسی را دنبال می‌كنند می‌دانستند دكتر معين رای بالايی در اين انتخابات ندارد و حزب مشاركت (مسئولان طراز بالای‌‎شان) در واقع برای آينده، جذب نيروهای مردمی و ماندن در حكومت تلاش می‌كند نه برای پيروزی در انتخابات. معمولا احزاب سياسی در جهان بيش از ٢ دوره نمی‌توانند دوام بياورند چون هميشه زندگی برای مردم آنطور نيست كه می خواهند و برای همين در چارچوب‎ها احزاب سياسی موجود سعی می‌كنند در هر انتخابات، گروهی غير از گروه قبل را بر مسند قدرت بنشانند تا شايد گشايشی حاصل شود. اين طرز تلقی مردم ما، مثل همه جای ديگر دنيا باعث می‌شود معمولا هر جناح و حزب سياسی بيش از ٢ دوره متوالی نتوانند رای مردم را از آن خود كنند. بنابراين دكتر معين نه برای منجی بودن در سطح بين‎المللی از نظر حكومت مناسب بود و نه می‌توانست با توجه به تجربه ٢ دوره پيشين، منجی مردم باشد و از سويی چون قدرت لازم را در سطح حكومت ندارد، اروپاييان نيز روی او حساب جدی باز نكردند، بنابراين اجماع حكومت و مردم و نظام بين‎المللی را با خود نداشت.
دلايل زيادی برای عدم امكان پيروزی آقای معين وجود داشت از جمله آن‎كه بخش وسيعی از مخاطبان حزب مشاركت (طبقه متوسط مدرن) از او برای ايجاد تغييرات نااميد شده بودند و آنانی كه اميد به تغيير از سوی معين داشتند يا به رفتن از اين مملكت دل سپرده بودند يا به اين نتيجه رسيده‎ بودند كه توانايی و اقتدار، برای يك رئيس جمهور بهتر از حرف‎های خوب زدن است (آن هم وقتی رئيس جمهور اصلاح‎طلب فقط ١٠ درصد قدرت رياست جمهوری را هم ندارد و عملا نظاميان در زمان خاتمی هم روی كار هستند) بنابراين بخشی از راي‎‎های اصلاح‎طلبان به‎سوی آقای رفسنجانی سرازير شد. دلايل بسيار ديگری هم وجود دارد از جمله آن‎كه حكومت‎كنندگان و دولت پنهان در ايران هم می‌دانست كه اگر ٨ سال پيش خاتمی توانست بحران ايران را در سطح بين‎المللی حل كند امروز ديگر دكتر معين ـ ادامه‎دهنده‎ی خاتمی ـ قادر به اين كار نيست چون او نه در پايين جامعه می‌تواند اجماعی به‎وجود آورد و نه در درون حاكميت، به‎خصوص كه اروپاييان دنبال افراد قدرتمندند. احتمالا بخش‎های بالايی جناح اصلاح‎طلب حكومت هم خود می‌دانست كه اين‎بار نوبت‎اش نيست (هرچند نيروهای هوادار آن‎ها و نيز مديريت‎های علني‎شان به‎راستی و صادقانه تلاش كردند و در فكر برنده شدن بودند) و از همين‎رو بود كه وارد رقابت جدی هم نشدند. چراكه در ايران با وجود حكومتی دينی، متاسفانه‎ استاندارد جدی بودن رقابت انتخاباتی گويا با كشورهای ديگر فرق می‌كند. احزاب سياسی در كشورهای غيرايدئولوژيك رقابت جدي‎شان را (مثلا اگر در انتخابات تقلبی صورت بگيرد) با حضور مردم و كشيدن آنان به خيابان انجام می‌دهند، بنابراين با توجه به اين استانداردها می‌توان گفت رقابت حزب مشاركت، به هيچ‎وجه رقابتی جدی نبود چون اگر جدی بود و آن‎ها به‎راستی می‌خواستند در ساختار حاكميت تغييراتی ايجاد كنند بايد از نيروی مردم و هواداران‎شان به جای ارسال اس.ام.اس. طور ديگری استفاده می‌كردند و اگر با حكم حكومتی و بعد هم تقلب وسيع روبه‎رو شدند حتما طور ديگری عمل می‌كردند.
احزاب سياسی در كشورهای غيرايدئولوژيك برخلاف ديگر همتايان‎شان در ايران فقط از مردم به‎عنوان برگه رای استفاده نمی‌كنند، اما در ايران جدي‎ترين احزاب سياسی موجود يعنی حزب مشاركت در ساختار ايدئولوژيك حكومت، استقلالی ندارد و مانند كل حكومت از حضور مردم واهمه دارد. آقای معين حكم حكومتی را پذيرفت نه به خاطر آن‎كه پيروزی در انتخابات برايش جدی بود بلكه برای آينده‎ حزب مشاركت و استمرار بقايش و سهم گرفتن در دولت آينده اينكار را كرد، چه اگر جدی بود مردم را فرامي‎خواند همان‎طور كه اگر واقعا جدی بود بعد از تقلب سازمان‎يافته در انتخابات و اعتراض شديد آقای كروبی، به‎جای آن‎كه جوانان هوادار خود را به جان تحريمي‎ها بياندازد (و در واقع مردم را سرگرم كند) آنان را به خيابان‎ها فرامي‎خواند و به پشتوانه‎ حضور آنان، شعار تجديد انتخابات را سرمي‎داد. بنابراين اگر فكر كنيم كسی غير از جوانانی كه تجربه كمتری در تحليل پيچيدگي‎های حكومت ايران دارند فكر می‌كردند دكتر معين انتخاب می‌شود به راه نادرستی رفته‎ايم، چه خود تصميم‎سازان حزب مشاركت نيز بر اين باور نبودند.
رويكرد تبليغی انتخابات امروز ايران، نه مصرف داخلی بلكه به‎شدت مصرف خارجی دارد. شرايط بحران‎زده كنونی حكومت ايران همان‎طور كه اتحاديه اروپا می‌خواهد (و می‌داند) به دست آقای هاشمی رفسنجانی قابل حل است. همه‎ تحليل‎ها در ايران هم از سوی تمام كسانی كه امروز می‌خواهند به مردم بقبولانند كه از ترس ”فاشيسم“ به ”هاشمي“ پناه ببرند همين بوده است. از ماه‎ها پيش همه می‌دانستيم كه بهترين گزينه برای حل بحران بين‎المللی ايران و جلوگيری از جنگ، ”هاشمي“ است، اما برای تشديد بحران و ايجاد جنگ ”احمدي‎نژاد“ است (مطمئن باشيد مجموعه حكومت كه اين ٢٧ سال ايران را گردانده آنقدر احمق نيست كه به‎دنبال جنگ برود). اين حرف امروز نيست حرف ٤ ماه پيش است. اروپايي‎ها هم به دنبال هاشمی بودند تا در مقابل آمريكا بتوانند سياست خود را پيش ببرند به‎ويژه انگليس كه منافع بسياری در ايران دارد (و الحق راديوی بين‎المللی‌اش يعنی بی‎بی‎سی در پيشبرد اين مسئله و گرم كردن تنور انتخابات نقش بسيار موثری داشت و قدم به قدم حضور هاشمی و پشتيبانی از اين گزينه را در بين مردم جا انداخت). بنابراين همه می‌دانستيم كه هاشمی می‌تواند حكومت را از اين بحران بين‎المللی نجات دهد (نه معين و نه كس ديگری).
اما در اين ميان چند مشكل اساسی پيش روی حكومت بود. نخست آن‎كه مشكلات داخلی هم بايد حل می‌شد تا در سطح بين‎المللی هاشمی با قدرت بتواند وارد ميدان شود. از طرفی حكومت يكدست نيست و نخواهد شد، در نتيجه، همه بلوك‎های عمودی قدرت در آن بايد راضی می‌شدند تا مشكلی پيش نيايد. از طرف ديگر مردم سال‎ها از امكانات عظيم مالی و رانت‎های اقتصادی خانواده‎ هاشمی بسيار شنيده بودند و دافعه نسبت به او گسترده بود. اصلاح‎طلبان هم در ايجاد اين دافعه نقش داشتند. حالا چطور می‌شد با اين وضعيت ورق برگردد و با حمايت نيروهای مختلف حكومت و مردم از آقای هاشمی، مشكلات و موانع داخلی ايشان هم حل شود تا بتواند حكومت را از اين بحران بين‎المللی نجات دهد؟ اين سئوال بسيار مهمی بود كه همه آنان كه تحليل‎شان از اوضاع اين بود كه حكومت به‎طور عقلانی بر روی هاشمی اجماع خواهد كرد با آن روبه‎رو بودند، به‎ويژه آن‎كه دولت جورج بوش هم تمام حركات مسئولان حكومت را زير نظر دارد. از سوی ديگر ماجراجوها و نظاميان در اين سال‎ها با توجه به پروژه تاسيسات هسته‎ای قدرت خارق‎العاده‎ای كسب كرده‎اند و بسياری از پست‎های مديريتی و اقتصادی را از آن خود كرده‎اند (در واقع نظاميان مدت‎هاست سركارند در همين دولت خاتمي). آنان بخش‎هايی از جامعه و حكومت را نمايندگی می‌كنند. از سوی ديگر برخی از اصلاح‎طلبان بعد از آن‎كه با حمايت هاشمی رفسنجانی، اصلاح‎طلبان و آقای خاتمی قدرت را به‎دست گرفتند، انتقادات شديدی را عليه رفسنجانی مطرح كردند. حالا با اين وضعيت اگر اصلاح‎طلبان به حمايت هاشمی برمي‎خاستند، آن نيروی اجتماعی را هم كه داشتند و می‌توانند بعدها از آن استفاده كنند از دست می‌دادند. جناح راست هم كه همواره با ابزار گروه‎های ماجراجو و نظامی، بقيه جناح‎ها را كنترل كرده‎ است، نمی‌توانست به‎راحتی به نيروهای خود پشت كند و بعد از اين همه بد وبيراه به رفسنجانی صراحتا از وی دفاع كند. بنابراين بايد برای اين مسئله راه حلی پيدا می‌شد. احمدي‎نژاد بهترين گزينه بود چون در مورد او حتی طيف‎های مختلف جناح راست نيز توافق ندارند و در واقع او برگزيده‎ يك باند كوچك مافيايی درون جناح راست است كه به‎راحتی بعد از دوره دوم قابل كنترل و كنار گذاشته شدن است. از طرف ديگر با وجود او، جناح اصلاح‎طلب هم می‌تواند آبرومندانه از هاشمی دفاع كند: با هوار هوار گفتن بر سر نزديك شدن ”فاشيسم“!!
جناح‎های مختلف (بخوانيد بلوك‎های قدرت) در حكومت ايران پديده‎ پيچيده‎ای است و هر يك از جناح‎ها می‌توانند نيازهای مختلف كل حاكميت و نيز بخش‎هايی از مردم را پاسخ دهند. گروه‎های ماجراجوی درون حكومت برای حفظ ظاهر ضدامپرياليستی و ضدآمريكايی حكومت (برای چهره‎نمايی در منطقه) لازم هستند تا به موقع برای كنترل جناح‎های ديگر حكومت و نيز خواسته‎های روبه افزايش مردم به ميدان بيايند. وجود آن‎ها وجه انقلابی حكومت ايران را حفظ می‌كند و ام‎القرايی نظام جمهوری اسلامی را در جهان اسلام پيش می‌برد. از طرف ديگر گاهی خاتمی و حالا هاشمی بخش لابی بين‎المللی را در دست دارند و اگر خواسته‎ها و مطالبات مردم افزايش پيدا كند اصلاح‎طلبان هستند كه بايد با سوار شدن بر اين خواسته‎ها، آن‎ها را كنترل كنند. اين نيروهای مختلف در مجموع، حكومت را ٢٧ سال حفظ كرده و می‌كنند. در واقع به اين طريق كل حكومت گروه‎های اجتماعی مختلف جامعه را هدايت می‌كند و نمی‌گذارد با ايجاد خلاء، نيروی سوم مستقل و مردمی رشد كند و همين رمز پيچيده موفقيت حكومت ايران است. همين تضادهای موجود در حكومت است كه او را حفظ می‌كند و مسلما يكدستی برای چنين حكومتی نه ممكن است و نه برای حفظ بقايش لازم. يكدستی برای حكومت‎هايی چون ايران در جهان كنونی خودكشی است و اين را حكومت‎گران واقعی ايران به خوبی می‌داند و به همين منظور، با هر ترفندی همه اين گروه‎ها را درون خود حفظ می‌كنند و هر از چندگاهی اگر در حواشی آن‎ها نيروهای ناهمساز پديد آيد با حضور گروه‎های ديگر و با داغ و درفش و زندان، ناهمسازان را از سر راه برمي‎دارد ولی نهايتا همه جناح‎های حاكميت در مقابل پديد آمدن نيروی سوم و مردمی، بدون كوچك‎ترين ترديدی قدعلم می‌كنند و از همين‎روست كه آلترناتيوسازی دولتی، يكی از اركان مهم پايداری حكومت ايران است. جناح‎های سه‎گانه‎ حكومت، از اين‎رو آن‎ها به‎سرعت برای هر جريانی كه در جامعه شكل بگيرد آلترناتيو می‌سازند (و اتفاقا در همين‎جاست كه نيروهای مستقل و مردمی می‌توانند تاثيرگذار باشند نه صرفا با حضور در انتخابات و حمايت از اين جناح و آن جناح حكومت، بلكه اگر مردم بتوانند نيرويی را ايجاد كنند و حركت‎های كوچك جمعی به‎وجود بياورند، آنان مجبور به ايجاد آلترناتيو حكومتی برای آن می‌شوند و همين مسئله هرچند حكومت را نگه می‌دارد اما به نفع مردم هم هست).
صحنه‎ سياست ايران نه لزوما توطئه‎گرايانه است و نه ملت بدون نقش در آن. مسلما برنامه‎ريزی برای هدايت جامعه به‎طوری كه كمترين هزينه و بهترين فايده به‎دست آيد يكی از كارهای مهم هر حكومتی است از اين‎روست كه حكومت ايران با توجه به شرايط پيچيده داخلی و بين‎المللی مجبور است دشوارترين راه‎ها را استفاده كند. پيچيده‎ترين كار حكومت نيز در همين انتخابات نمايان شد. از ماه‎ها قبل برای اكثر روشنفكران مشخص بود كه قرار است آقای رفسنجانی حكومت را از اين بحران بين‎المللی نجات دهد اما اين كار نياز داشت كه با رای بالای مردم و اجماع داخلی صورت گيرد وگرنه كار رفسنجانی به سختی پيش می‌رفت. در اين ميان بخش ميانی و پايين جناح راست و نظاميان كه خواهان برخورد قهرآميز و جنگ با آمريكاست نيز بايد راضی می‌شد و برای كنترل رفسنجانی مورد استفاده قرار می‌گرفت. از سويی اصلاح‎طلبان هم بايد ”آبرومندانه“ به پشتيبانی از هاشمی می‌پرداختند تا لااقل برای دوره‎های بعدی آلترناتيو بودن خود را حفظ كنند. همه فكر می‌كردند آقای قاليباف نماينده‎ی جناح راست و نظاميان برای رويارويی جدي‎تر با آمريكاست و به راستی كه تنها قاليباف بود كه می‌توانست خط جناح راست را در سطح بين‎المللی پيش ببرد و در رقابت با آقای هاشمی نيز برنده شود. از اين‎رو كانديدای اصلی جناح راست قاليباف بود و همه ترس‎ برخی از نيروها تا قبل از ٢ روز آخر بر سر آن بود كه قاليباف در اين انتخابات برنده شود. اما ناگهان ٢ روز قبل از انتخابات ورق برگشت، دستورها و فتواهای جناح راست به سمت احمدي‎نژاد چرخيد، نيروهای كارگزاران و طرفداران هاشمی (مثل محمد قوچانی و...) ناگهان نامه‎هايی در حمايت از معين دادند. كمی گيج‎كننده بود، اما با كمی تامل می‌شد متوجه شد كه دو جناح (راست و اصلاح‎طلبان) بر سر هاشمی بالاخره به توافق رسيده‎اند و راه مشخص‎تر شده است. اگر جناح راست و نظاميان می‌خواستند به مقابله بروند و قدرت را از آقای هاشمی بگيرند و در سطح بين‎المللی با آمريكا به چالش بپردازند بي‎شك تنها گزينه‎ آن‎ها آقای قاليباف بود كه قدرت، مديريت و تاحدودی ظرفيت مردمی اين را داشت كه هاشمی رفسنجانی را از صحنه رقابت خارج كند، اما تقلب و راي‎سازی برای احمدي‎نژاد در دور اول نشانه‎ آن بود كه كسی را آوردند كه در واقع برای هاشمی رای بسازد نه او را از صحنه خارج كند. كارگزاراني‎ها و طرفداران رفسنجانی هم كه تا آن زمان نمی‌توانستند آشكارا از هاشمی حمايت كنند با نامه‎های آبكی حمايت از معين در روزهای آخر، در واقع برای كشيدن نيروهای ميانی و پايين حزب مشاركت به سمت رفسنجانی در دور دوم، هوشمندانه پروژه را پيش بردند. احمدي‎نژاد اتفاقا برای آن انتخاب شد كه رای رفسنجانی را بالا بكشد و با ايجاد و ترس وحشت از او، راي‎های ميليونی برای رفسنجانی بسازد وگرنه احمدي‎نژاد فقط برای ضدتبليغات برای جناح راست مفيد است. بحران و فشار كنونی بر حكومت در سطح بين‎المللی آنقدر ”شوخي“ نيست كه كل حاكميت بتواند بر سر فردی چون احمدي‎نژاد به توافق برسد. اما در اين پروسه چهار ماهه، همه جناح‎ها بايد با كسب امتيازاتی راضی می‌شدند و همه در دولت آينده (دولت آقای رفسنجاني) سهمی می‌داشتند كه اين كار ميسر نمی‌شد جز با روبه‎رو قرار دادن دو آلترناتيو هاشمی – احمدي‎نژاد. در اين ميان تنها كسی كه نه در تحليل نيروهای اجتماعی و نه در تحليل حكومت درنظر گرفته شد آقای مهدی كروبی بود. برخلاف آن‎چه نمايانده می‌شود شركت احمدي‎نژاد و هاشمی در دور دوم برای كسانی كه به‎دقت اين مسائل را دنبال می‌كردند غيرقابل پيش‎بينی نبود چون همه می‌دانستند كه رقابت اصلی بين ”راست‎ها – نظاميان“ و ”هاشمی – كارگزاران“ است و فقط انتخاب احمدي‎نژاد به‎جای قاليباف از سوی راست‎ها ـ نظاميان، نشانه‎ آن بود كه آن‎ها هم رياست جمهوری هاشمی را پذيرفته‎اند اما می‌خواهند با رای بالا وارد ميدان شود. اما آن‎چه غيرقابل پيش‎بينی برای حكومت بود رای نسبتا بالای مهدی كروبی بود. و همين رای كروبی هم مسئله‎ساز شد و اختلالاتی را در روند پروژه انتخابات برای آنها به‎وجود آورد.
اما اين مسئله هم در هياهوی شانتاژ بسيار گسترده‎ای كه برای ”حضور فاشيسم“ توسط كارگزاران و مشاركتي‎ها به‎وجود آمده است به تدريج گم وگم‎تر می‌شود و آقای كروبی هم خود نيرويی نيست كه ظرفيت پيگيری آن را داشته باشد. در اين ميان جناح‎های حكومت از يك طرف با اين سروصداها می‌خواهند هاشمی را با رای بالا و با ”مشروعيت“ به جامعه جهانی بفرستند و از طرف ديگر اصلاح‎طلبان هم می‌توانند در حكومت بمانند.
از سوی ديگر با توجه به را‎ي‎سازی برای احمدي‎نژاد، جامعه‎ جهانی و نيز ملت و همين‎طور اصلاح‎طلبان ميانی و پايينی را با اين شبهه ‎كه چنين نيروهايی هم در ايران وجود دارند و ممكن است هر لحظه اراده شود وارد ميدان كرد در ترس نگه دارند. بخشی از مردم و روشنفكران هم احتمالا با خوشحالی و هورا كشيدن، پيروزی آقای رفسنجانی را جشن خواهند گرفت و فكر خواهند كرد با رای خود توانسته‎اند خطری را از بيخ گوش خود عبور دهند. از طرف ديگر با اين حربه، اصلاح‎طلبان توانستند ”تحريم انتخابات“ را كه اكنون خيلی بطئی و كوچك بود ولی در واقع آلترناتيوی در مقابل آن‎ها بود و امكان داشت در مبارزات انتخابات بعدی برای آن‎ها دردسر ساز شود از طريق نيروهای جوان و خام و پراحساس يعنی از طريق خود مردم سركوب كند. با اين سياست‎ها، در دور دوم، آقای هاشمی به رياست جمهوری خواهد رسيد و كل نظام هم اين‎بار جبران تقلب‎های دور اول را خواهد كرد و انتخابی ”سالم“ برگزار خواهد كرد و با مشاركت واقعی و بالای مردم به جامعه جهانی نشان خواهد دارد كه هنوز مشروعيت دارد. آقای هاشمی كه ٢٦ سال بر ايران حكومت كرده و در تمام اركان اين حكومت نقش اصلی داشته است اين‎بار نه تنها ”منجی حكومت“ در سطح بين‎المللی می‌شود كه ”منجی مردم“ و روشنفكران هم خواهد شد.
همه گروه‎های مستقل سياسی (خارج و داخل كشور) بايد بر اين همه تدبير و هوشياری حكومت اذعان و اعتراف كنند و به جای آن‎كه ابله بودن حكومت را به‎رخ بكشند يا به‎دنبال انقلابی كه هيچ‎گاه متحقق نخواهد شد بيافتند بهتر است درس بگيرند و لااقل از همين الان شروع كنند تا آلترناتيوی به‎راستی مستقل از حكومت را به‎وجود بياورند و از چتر جناح‎های اصلاح‎طلب يا از توهمات خود خارج شوند. و كاری كه نيروهای مستقل و مردمی بايد انجام می‌دادند و به تقلب گسترده اعتراض می‌كردند و تجديد انتخابات را خواهان می‌شدند با وجود اصلاح‎طلبان و آلترناتيوسازی حكومت و نبود سازماندهی مستقل مردمی، ازبين رفته است. آن‎ها بايد به‎جای آن‎كه گاهی جناح‎های داخل حكومت را در همه‎ حوزه‎ها تقويت كنند يا به آن‎ها فحش بدهند و در برابر آن‎ها واكنشی عمل كنند، كمی تامل كنند و صبور باشند و به‎دنبال آن باشند كه وقتی فرصت و فضايی به‎وجود می‌آيد به‎جای آن‎كه برای كارهای ”بزرگ‎تر“ زير چتر اين جناح‎ها بروند، از فرصت‎هايی كه اين جناح‎ها ايجاد می‌كنند برای سازماندهی مستقل نيروهای خود استفاده كنند و هرچند اين‎كار زمان می‌برد و طاقت‎فرساست و در كوتاه‎مدت جواب نمی‌دهد اما ماندگار است. اگر امروز نيروهای وسيع اما پراكنده‎ ما سازماندهی مستقلی داشتند الان در اين وضعيت گرفتار نمی‌آمديم (كه چون اصلاح‎طلبان منافع دارند و كاری نمی‌كنند ما هم نتوانيم كاری انجام دهيم) و به‎جای محدود كردن تاثير خود فقط در برگه انداختن در صندوق، خواسته‎ خود را اعلام می‌كرديم و از اين طريق تاثيرگذاری خود را نشان می‌داديم. اگر به‎جای آن‎كه يك‎شبه بخواهيم همه چيز را درست كنيم می‌دانستيم كه سازماندهی مستقل نيروهای اجتماعی راه تغيير تدريجی است و از بازی تكراری جناح‎ها برای اين سازماندهی مستقل استفاده می‌كرديم، امروز به جای درگير شدن در اين بازی و به نفع هاشمی سينه زدن، از اين بازی استفاده می‌كرديم و برای تجديد انتخابات وارد ميدان می‌شديم تا لااقل اگر قرار است هاشمی به رياست جمهوری برسد و حكومت را نجات دهد ديگر با رای بالای مردم بيچاره اين مملكت اينكار را نكند و حداقل با رای پايين، او را روانه‎ رياست جمهوری كنيم تا چنان مشروعيتی نداشته باشد كه بعدا از طريق اين مشروعيت دوباره به قلع و قمع روشنفكران بپردازد ـ كاری كه سال‎ها كرده است. اگر سازماندهی مستقلی داشتيم مطمئنا آنقدر ساده‎انديشانه كسی مثل احمدي‎نژاد را برای ترس ما خرج نمی‌كردند كسی كه هيچ نيست جز لولوی سر خرمن برای افزايش رای آقای رفسنجاني. اگر ساده‎دل نبوديم می‌دانستيم حتی اگر همه ما به احمدي‎نژاد رای بدهيم مسئولان ارشد حكومت ـ دولت پنهان ـ نخواهد گذاشت او به رياست جمهوری برسد چون اينكار برای حكومت در حكم خودزنی و خودكشی است و حكومتی چنين پيچيده مسلما به اين كار تن نخواهد داد. حكومتی كه سال‎ها بر ايران با اين همه تنوع فكری، قومی و مذهبی و... حكومت كرده است و در سطح بين‎المللی نيز با تيم بسيار قوی در حال بازی و لابی است، مسلما با آوردن احمدي‎نژاد خودكشی نمی‌كند، مطمئن باشيد. حكومت آنقدر احمق نيست كه به دست خود، خود را نابود كند، بنابراين بحث اكنون بر سر آمدن يا نيامدن احمدي‎نژاد نيست (مطمئنا رفسنجانی خواهد آمد) بلكه بحث بر سر آن است كه هاشمی رفسنجانی با ”اقتدار ملي“ و رای بسيار بالا وارد صحنه‎ بين‎المللی شود. بنابراين با تحليل‎های سطحی اصلاح‎طلبان اين امتياز را به اين حكومت ندهيم، اصلاح‎طلبان و كارگزاراني‎ها ما را به ذلت می‌كشانند. اجازه بدهيم آقای رفسنجانی بيايد اما نه با اين همه تحقير مردم. بگذاريد او فقط منجی حكومت باشد نه منجی ما مردم بدبخت. بگذاريد توان آن را داشته باشيم كه مستقل فكر كنيم و مستقل عمل كنيم، نمی‌خواهيم انقلاب كنيم اما نبايد هم تحقير شويم. بگذاريد هاشمی بيايد او ٢٦ سال است كه آمده است و ٢٦ سال است كه حكومت می‌كند، اما ديگر نخواهيد كه ما سرمان را برايش خم كنيم و مجيز بگوييم. انصاف نيست.
سايت ايران امروز
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/2277/

  کد:20  6/22/2005
  Besyaar aali bood aziz. digar az in behtar nemishavad oza ra tozieh dad

  کد:21  6/22/2005
  فراخوان جمعی از روشنفكران، هنرمندان، و اساتيد دانشگاه
به مصطفی معين رأی می‌دهيم

مردم عزيز ايران
نهمين دوره‌ی انتخابات رياست جمهوری در پيش است. هشت سال پيش حركت اصلاح‌طلبانه‌ی مردم ايران با اميدهای بسيار آغاز شد. اين حركت اصلاح‌طلبانه با خود تلخ و شيرينهای بسيار به همراه داشت و اگرچه به همه‌ی اهداف اعلام‌شده‌اش نرسيد و حتی بعضاً به بيراهه افتاد، امّا گام مثبت بزرگی بود و دستاوردهای انكارناپذير داشت. امروز با تجربه‌هايی كه از هشت سال گذشته اندوخته‌ايم، بار ديگر بايد تصميمی سرنوشت‌ساز بگيريم. ما با همه‌ی انتقادات اساسی و مهمّی كه به برخی انحرافهای جبهه‌ی دوّم خرداد سابق داريم، و با آنكه انتخابات فعلی را انتخاباتی واقعاً آزاد نمی‌دانيم، با توجّه به همه‌ی شرايط، به دلايل زير به مصطفی معين رأی می‌دهيم و شما را هم به رأی دادن به معين فرامی‌خوانيم:
١. دفاع آشكار و تعهدآور معين از حقوق بشر، كه همچنان در اين كشور پايمال می‌شود و نمونه‌ی بارز آن زندانيان سياسی هستند.
٢. تعهد معين به دفاع همه‌جانبه و عملی از آزادی بيان و مبارزه و مقابله با سانسور كه مردم را از حق دانستن محروم كرده است.
٣. اقدام به تشكيل جبهه‌ی فراگير دموكراسی‌خواهی با همراهی گروههای ديگر، كه گامی عملی برای از ميان برداشتن مرزهای خودی و غير خودی است كه سالهای سال به كشور و مردم لطمه‌های جبران‌ناپذير وارد كرده است.
٤. تعهّد معين به تشكيل كابينه‌ای از مجموعه‌ی نيروهای دموكراسی‌خواه و استفاده از دانش و تخصص همه‌ی كسانی كه از آغاز تا امروز به دلايل ايدئولوژيك كنار گذاشته شده بودند.
٥. دفاع صريح معين از حقوق تضييع‌شده‌ی زنان، نيمه‌ای از جامعه كه ظلم و ستم مضاعفی را در سالهای گذشته متحمّل شده است.
٦. دفاع آشكار معين از حقوق پايمال‌شده‌ی همه‌ی اقليّتهای قومی و ديني، كه به دليل تفاوت مذهبشان با مذهب مسلّط كشور محروميتهای بسياری را متحمّل شده‌اند.
٧. تعهّد معين به دفاع از تكثّر سبكهای زندگی و دفاع از حريم خصوصی افراد، كه تعرّض به آن امنيت و آرامش را از تك‌تك مردم سلب كرده بود.
٨. تعهّد معين به اصلاح روابط خارجی كشور و پيگيری سياست تنش‌زدايی و تعامل با همه‌ی كشورهای جهان براساس منافع ملّی و پايان دادن به انزوای كشور، تا ايران هم بار ديگر عضو مسئول و اعتمادپذير جامعه‌ی بين‌المللی شود.
٩. تعهّد معين به پرهيز از چانه‌زنيهای پشت پرده و شفاف كردن سياست و متعهد ماندن به مردم و افكار عمومی و ايستادگی بر سر مطالبات بحق مردم و معامله نكردن با مراكز قدرت.
ما به دلايل فوق به معين رأی می‌دهيم و از شما هم می‌خواهيم در اين حركت شركت كنيد. امّا اعلام می‌كنيم كه رأی ما اين‏بار به شخص نيست، بلكه به تعهدات اوست و در مقام اعضای جامعه‌ی مدنی پيگيرانه حاضر و ناظر خواهيم بود كه از اين تعهّدات عدول نشود.


تقی آزاد ارمكی - محمد آقايی‌فر - پگاه آهنگرانی - بابك احمدی - بهرام اسديان - كمال اطهاری - شهرناز اعتمادی - نسرين افضلی - آسيه امينی - ابراهيم بای سلامی - هاشم بناپور - علی بهروزی - حسين پايا - علی پايا - محمد پروری - هومن پناهنده - احمد پوری - نيره توكلی - جلال توكليان - حميدرضا جلايی پور - علی اصغرحداد - بزرگمهرحسين پور - منيژه حكمت - هادی حيدری - ساسان خادم - هادی خانيكی - بهرام داوری - نادرداوودی - سروش دباغ - مژده دقيقی - ايرج ديهيمی - خشايار ديهيمی - منوچهرآتشی - محمد راسخ - عليرضا رجائی - جمال رحمتی - محمد رضائی راد - رويا رضوانی - كيوان زرگری - رفعت زين الدين - سيد حسين سراج زاده - اكبر سردارزاده - علی اصغر سعيدی - شهناز سلطان زاده - حسين سناپور - علی اصغر سيدآبادی - اميد سيدين - شهلا شركت - مصطفی شريعت - شادی صدر - محمود صدری - فرزانه طاهری - نوشين طريقی - اصغر عسگری خانقاه - عبدالعلی عظيمی ابرقويی - عليرضا علوی‌تبار - محمدجواد غلامرضاكاشی - احمد فتحی - نادر فتوره چی - حسن فرخ سرشت - مسعود فرشيدی - مراد فرهادپور - لاله قدكپور - علی كافی - حشمت كامرانی - محسن كديور - حسن كريم زاده - رامين كريميان - احمد كسايی پور - باران كوثری - حسن كيائيان - فاطمه گوارايی – هاله لاجوردی - مهرداد لاوائی - مهين محمدی - رضا معتمدی - احمد موجانی - بامداد موجانی - مهرنگ موجانی - .ضيا موحد - محمدعلی موحد - مهران مهاجر - اميد مهرگان - محمد نبوی - حميدرضا نمازی - كامبيز نوروزی - ناصر نيرمحمدی - توكا نيستانی - ليدا واثقی - روشن وزيری - علی هدايتی - ابراهيم يونسی.

مریم -تهران
  کد:22  6/23/2005
  خانم اردلان شمادر مصاحبه ای گفته بودید که مجوزی برای برگزار تجمع نگرفته اید اما خانم صدر هم در مصاحبه ای گفته است که لابی هایی انجام داده اید. من هم از هرکس پرسیدم چند جور جواب شنیدم لطفا برای من و کسانی که این سوال را دارند پاسخ دهید. این مهم نیست که واقعا کارشما بی مجوز بی ارزش بوده است اما امیدوارم که همانطور که تاکنون به شفاف بودن این سایت اعتقاد واعتماد دارم به من جواب دهید؟ ایمیلی هم برای سایت فرستادم اما جوابی نگرفتم.

  کد:23  6/23/2005
  شعور مردم را دست کم گرفته اند

سمين بهبهانی: در اين انتخابات شرکت نمی کنم


چهارشنبه اول تير ١٣٨۴ – ٢٢ ژوئن ٢٠٠۵

ايلنا: به عقيده من، انتخابات در شرايط حاضر، نوعی دست كم گرفتن شعور مردم است.
"سيمين بهبهانی"، شاعر و عضو كانون نويسندگان، در گفت و گويی كوتاه با خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا گفت: من تاكنون در هيچ انتخاباتی شركت نكرده و نمي‌‏كنم.
وی افزود: اين انتخابات را نيز دست كم گرفتن شعور مردم ايران می دانم و به هيچ وجه از آن حمايت نخواهم كرد.

entekhabat ra tahrim bayad kard
  کد:24  6/23/2005
  doostan aziz man, Mr. Moien khodeshan be Rafsan"jani" rai midahand, chegooze ast ke "jamie az roshanfekran... be Moein mikhahnd rai bedahand. Ishan khodeshan daran az hagheshan sarfenazar mikonand, hala chera shoma kase daagh tar az aash shode id. khshhalam ke esme besyari az doostan markaze farhangi az jomle Noushin va Parvin ra dar in emzaha nemibinam. afarin bar shomaha. in jam dare be nezaam ari mige, chon khode khamenie ba serahat ealam kard har kesi be paye sandoogh raigiri biyad yani nezam va velayate faghieh ra ghabood dareh. az in betar ke sohbat mikone, va in jam chera mardom ra gool mizane. az Shadi Sadr va yaranash vaghean dar tajobam

Please read this
  کد:25  6/23/2005
  ترس برادر مرگ است

بيانيه انجمن دانشجويی دفاع از حقوق بشر در ايران درباره تحريم انتخابات


چهارشنبه اول تير ١٣٨۴ – ٢٢ ژوئن ٢٠٠۵

روزگار چه بازی های عجيبی دارد.تا ديروز “اكبر هاشمی بهرماني” مردی به دور از ادبيات بهداشتی و غيردموكراتيك ناميده می شد،ولی امروز برای گريز از حاكميت فاشيسم به عنوان دارويی سحرآميز تجويز می گردد.آن گروهی كه تا ديروز انتخابات را غيرآزادانه می دانستند،امروز چه شده است كه مردم را به حضور در آن فرا می خوانند و گستاخی را تا جايی رسانده اند كه عدم شركت در انتخابات را خيانت به آزادی می دانند؟!!
ديروز انتخاباتی غير دموكراتيك و غيرآزاد برگزار شد و فردا نيز چنين خواهد شد.
ديروز قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران؛حقوق اجتماعي،آزادی های شهروندی و اجتماعی و دموكراسی و حقوق بشر را به رسميت نمی شناخته است و امروز و فردا نيز همان قانون حاكم خواهد بود.
مگر همين محمود احمدی نژاد در سال 72 و در دولت هاشمی بهرمانی به عنوان مشاور فرهنگی وزارت آموزش عالی مشغول به كار نبوده است؟مگر همين احمدی نژاد در سال 73 و در دولت هاشمی بهرمانی به عنوان استاندار منصوب نگرديد و سه سال پياپی به عنوان استاندار نمونه كشور شناخته نشد؟ اصلا مگر دولت خاتمی حكم شهرداری تهران را به نام محمود احمدی نژاد امضا نكرد؟
انديشه هايی كه احمدی نژاد نيز متعلق به آن است در هر حال خود را بر سرنوشت كشور تحميل می نمايند و ترسوها را از آن گريزی نيست.اصلاح طلبان و هاشمی بهرمانی اگر واقعا برای دموكراسی و مردم ايران دل می سوزانند،برای اثبات ادعای خويش در گام نخست بايستی از صحنه انتخابات كنار روند تا انتخابات مخدوش و غير آزاد 27 خرداد مشروعيت نيابد.
در اين مملكت حكومت ولايی حكمرانی می نمايد و "خاتمی مدعی اصلاحات" نيز ناتوان در برابر ولايت فقيه،گام به گام عقب نشينی نمود.فردا هم بی ترديد هاشمی بهرمانی و احمدی نژاد هر يك به گونه ای كه روش شان است به تحكيم پايه های حكومت فراقانونی و غير دموكراتيك ولايت فقيه همت خواهند گمارد. ساده انديشی است كه گمان كنيم با وجود هاشمی بهرمانی وضع موجود به نفع دموكراسی و حقوق بشر تغيير می يابد.اقتدارگرايان چه بر كرسی دولت تكيه زنند و چه تكيه نزنند،همچنان به سان گذشته،انديشه ها و كاركردهايشان در حكومت فرا دست خواهد بود.
انجمن دانشجويی دفاع از حقوق بشر در ايران ضمن اعتراض مجدد به انتخابات غير آزادانه و غيردموكراتيك، همچنان گزينه نخست خود را تحريم انتخابات می داند.
انجمن دانشجويی دفاع از حقوق بشر در ايران

  کد:26  6/25/2005
  آفرین بر شما زنان دلاور مرکز فرهنگی که گول شادی صدر وامثالهم را نخوردید و پای آن بیانیه سازشکاری با بخشی از آخوندها را امضا نکردید. اگرچه ظاهرا سکوت کرده اید ولی ما این را به حساب این میگذاریم که شما انتخابات را تحریم کرده اید. حداقل نام هیجکدام از شماها را در آن بیانیه کذایی نمیبینیم این جای بسی شادی است. مقاوم باشید.

پروین اردلان
  کد:27  6/27/2005
  خانم مریم - از تهران.
در مورد مجوز من فقط می توانم از طرف خودم جواب بدهم. ما در جلسه هماندیشی زنان در یک توافق جمعی درباره موضوع ، محل و مجوز آن تصمیم گرفتیم. و قرار شد که برای این تجمع به دنبال مجوز نرویم. و در نهایت هم برای گرفتن مجوز اقدام نکردیم و بر این امر هم مصر بودیم.

با پوزش از این که ایمیل شما را پاسخ نداده ایم باید بگویم که مدتی سیستم ایمیل ما مشکل داشت و حالا دیگر هیچ ایمیلی دریافت نمی کنیم. امیدواریم این اشکال به زودی برطرف شود.

  کد:17  6/29/2005
  خسته نباشید جالب است نام دیبا علی خانی را در عکسها وگزارش شما نمی بینم چرا!!

گلنار جدیدی
  کد:29  6/29/2005
  خسته نباشید جالب است نام دیبا علی خانی را در عکسها وگزارش شما نمی بینم چرا!!

  کد:30  6/30/2005
  پيام تحصن زنان درتهران
6/23/2005 9:07:05 AM
جامعه حمايت زنان- ديبا عليخاني




تحصن اعتراضي زنان درتهران درسها و تجربه هاي گرانبهايي را براي جنبش زنان به ارمغان آورد.

برايم از كودكيهايم گفته بودند از آن زمان كه زناني جسور و توانمند براي احقاق حقوقشان جنگيده بودند به زندان رفته بودند،يا ترك دياركرده بودند.اينها تصويرروياهاي من از زنان بود،اما آنچه كه من باآن زندگي كرده بودم و با پوست و استخوانم درك كرده بودم زندگي زناني سر به زير و نجيب بود كه قدرت سازگاري بالايي با هر آنچه نظام مردسالارو نابرابر عايدشان مي ساخت بود . هر روز كه مي گذشت مي دانستم كار ما چقدر سخت تر و سخت تر مي شود وقتي زنان را با ابتداي ترين حقوقشان آشنا مي كردي تصوردنيايي

ديگر برايشان غير ممكن بود .آنها وضع موجود را به مثابه ي نزولي آسماني و ازلي پذيرفته بودند و اين نشان مي دهد كه چنگ انداختن قوانين وعرفهاي انسان ستيز بر چنبره ي زندگي زنان ارمغاني جز بي اعتمادبنفسي و رذالت نخواهد داشت. اما در نااميدي جاي بسي اميد است انسان با اميدها و آرزوهايش زندگي مي كند .خواستن توانستن است.

نسل امروز ما زنان تحت ستم وآرمان گرا، در هوايي مملو از خفقان و تحقير و توهين بر خاسته ايم ، حركت اخير زنان گواهي بر اين ادعاست.

.قرارشد جامعه ي حمايت از زنان در سنندج تحصني داشته باشد كه بعلت محدوديتها وبا توجه به تاثيرگذاري تجمع سراسري تصميم گرفتيم بخشي ازاعتراض تهران را سازماندهي كنيم . فعاليتهاي ارتباطي وجمعي شروع شد دوستان و فعالين جامعه حمايت اززنان در تهران ودانشگاهها شروع كردند به تبليغات، همان روزهاي اول گزارشات نشان داد كه اين تجمع با موفقيت انجام مي پذيرد ديگرتشكلها و نهادهاي زنان فعالانه در امرسازماندهي و حمايت ازتحصن اعتراضي شركت كردند.
تحصن به يك مبارزه عمومي براي كليه گرايشهاي موجود درجنبش آزاديخواهي زنان تبديل شد زنان خواست ومطالبات مشترك خود را مطرح كردند . اين تحصن يك تجربه ودرس بزرگي براي همه زنان بود مبني بر اينكه اتحاد وهمبستگي سراسري زنان رمزپيروزي است .



  کد:3  6/30/2005
  این هم برای گلنار جدیدی عزیز که مشتاق بودند گزارش دیبا علیخانی را بخوانند. عالی است . بخوانیدش .

حقوق زن جهان شمول است
6/17/2005 3:46:13 AM
گزارش دیبا علیخانی



صدای همبستگی زنان ایران، صدای تلاش برای رفع تبعیض در جامعه و لغو قوانین زن ستیز، صدای اعتراض به نقض حقوق انسان، در روز یکشنبه 22 خرداد ساعت 5 بعدازظهر در مقابل دانشگاه تهران به گوش همه جهانیان رسید.
تحت تدابیر شدید امنیتی و علیرغم اینکه اتوبوسها را کنار هم پارک کرده بودند و حصاری را به دور زنان تشکیل داده بودند، نیروهای انتظامی مانع ورود مردم به داخل تجمع می شدند و زنان معترض را مورد ضرب و شتم قرار میدادند. اما باز هم جوانها مردها و زنان خاضر در مسیر دانشگاه، خود را به طرف متحصنین می رساندند و با هم خواست و مطالبات زنان را شعار می دادند.
جامعه حمایت از زنان و زنان آزادیخواه و برابری طلب در تظاهرات شکوهمند زنان به پخش تراکتها و شعارهایی با عناوین:
خشونت علیه زنان = خشونت علیه انسان، آزادی یعنی بازگشت اختیار به انسان، آزادی ، برابری، و .... اقدام نمودند.
همچنین در خیابان انقلاب و محل سینما مرکزی بیانیه جامعه حمایت زنان قرائت گردید. زنان برابری طلب با حضور فعال خود در این تظاهرات خواستار تغییرات اساسی و بنیادی در رفع مشکلات زنان و برابری کامل زنان و مردان شدند.

بیانیه دیبا علیخانی دبیر جامعه حمایت زنان در تجمع و اعتراضات زنان در تهران
( این بیانیه جلو درب سینما مرکزی واقع در خیابان انقلاب خوانده شد)
اگر مساله امروز انتخابات است. اعتراض نه به رد صلاحیت شدن زنان بلکه به وجود هزار ویک قید و بند و نبود آزادی هم برای مردان و هم زنان است. خودتان بگویید به کدام باید رای داد؟ بازهم منتظر اصلاحات شویم یا به کسانی که برای زن نه تنها حقوق شهروندی بلکه هیچ حقوق انسانی قایل نیستند!


دوستان!

اجتماع امروز ما زنان در اینجا به عناوین گوناگون تعبیر وتفسیر شده و یا میشود.

ممکن است تصور شود که این اجتماع به خاطر رد صلاحیت شدن کاندیداهای زن است! یا گفته شده است که به خاطر این است که زن در قانون اساسی "مادر" تعریف شده است و یا اینکه گویا زنان اقلیتهای قومی، فشار مضاعف دارند. اگر یک ناظر خارجی با این تعابیر و تفاسیر ما را نگاه کند، حتما میگوید عجب آدمهای بی درد یا کم دردی! عجب جای گل و بلبلی است. عجب زنان خوشبختی اند اینها... به ما میگویند، در حالی که در کشور همسایه شان، زنان تازه حق رای گرفته اند اینها حق رییس جمهور شدن را هم میخواهند!

با این تفاسیر اگر خدای ناخواسته یکی از زنان کاندید رییس جمهوری قبول صلاحیت میشد دیگر حضور ما در اینجا منتفی بود. شاید یک روز دیگر و بعد ازانتخابات جمع میشدیم و به بی حقوقیهای دیگرمان اعتراض میکردیم.

اگر مساله امروز انتخابات است. اعتراض نه به رد صلاحیت شدن زنان بلکه به وجود هزار ویک قید و بند و نبود آزادی هم برای مردان و هم زنان است. خودتان بگویید به کدام باید رای داد؟ بازهم منتظر اصلاحات شویم یا به کسانی که برای زن نه تنها حقوق شهروندی بلکه هیچ حقوق انسانی قایل نیستند!

دوستان!

میلیونها زن درجه دو و سه شده، میلیونها زن اسیر مردسالاری و ناموس پرستی، میلیونها زن بی سرپرست و خیل زنان تن فروش و دختران فراری و همه ماها زنان تحقیر شده که حتی در پوشش خود آزاد نیستیم منتظرند تا این شرایط عوض شود. تا زنان به عنوان انسان برابر با مردان در جامعه به رسمیت شناخته شوند. تا سنگسار و آپارتاید جنسی بطور کامل لغو گردد.

ما میتوانیم یک روز به خاطر ولو یک مطالبه و خواست در چنین جایی جمع شویم. این نه تنها اشکالی ندارد بلکه خوب هم هست. اما چه همان روز و چه حالا و هر چه زودتر جنبش زنان باید راه خودش را پیدا کند و به چیزی کمتر از برابری کامل حقوقی و انسانی با مردان رضایت ندهد. من نمیدانم این قانون اساسی کی تغییر میکند و یا چه کسی آن را تغییر میدهد. اما این را میفهمم که جنبش زنان این ظرفیت را دارد که حقش را بگیرد.

حق گرفتنی است. دادنی نیست. اگر کسی به بحثهای مجلسی و قول و قرارهای این و آن دل خوش کرده است اشتباه بزرگی میکند. جنبش زنان باید روی پای خودش بایستد. رهبران این جنبش باید جلو بیایند. ما باید تمام حقمان را یک جا بخواهیم. حقوق زنان مانند حق هر انسان دیگر در این دنیا جهانشمول است. برابری زن و مرد حقی پذیرفته شده و قابل احترام در جوامع بشری امروز است. کیست که نداند کمر همه ما زیر بار تحقیر و فرودستی و تبعیض و فشار و خشونت آشکار و روزمره خم شده است. شما حرف از فرصت مدنی میزنید. من هم حقوق مدنی وانسانیم را میخواهم. کار از کنکاش در این و آن ماده قانون اساسی گذشته است. ما فاقد ابتدایی ترین حقوق انسانی هستیم. چه توهینی بیشتر از جداسازی زن و مرد؟ چه اهانتی بالاتر از اینکه هر روز و هر لحظه در خانه وخیابان پاسبان پوشش و راه رفتنت باشند؟ ما خواستار برابری کامل زن و مرد هستیم. بی قید و شرط و بی اما واگر. اگر لازم است این برابری را تعریف کنیم خوب بکنیم. من نمیپذیرم و نپذیرفته ام که زن بودنم حرمت اجتماعی و حقوق انسانیم را نصف مرد کرده است! کسی این را نپذیرد.

ما اعلام میکنیم که

١-همه قوانینی که به نوعی زن را جنس دوم یا نیمه مرد میداند و آن را در مرتبه پایینتر قرار میدهد باید لغو شوند. زن و مرد برابرند.

٢- زندگی خصوصی انسان، روابط شخصی، انتخاب پوشش وتعلقات فکری و غیره از هر گونه دخالت محفوظ بماند.

٣- زنان ناموس هیچکس نیستند. دولت و جامعه باید امنیت زنان را از وقوع قتلهای ناموسی حفظ کند.

٤- تن فروشی جرم نیست. بلکه نتیجه شرایط اقتصادی و اجتماعی است که به آنها تحمیل شده است. به هر وسیله ممکن واز جمله تامین اقتصادیشان حرمت انسانی آنها محفوظ گردد.
زنده باد جنبش برابری زن و مرد
درود به همه شما
22 خرداد 84
جامعه حمایت زنان



  کد:32  6/30/2005
  به قول معروف شاه بیتش اینجا بود که گفتند:
اگر مساله امروز انتخابات است. اعتراض نه به رد صلاحیت شدن زنان بلکه به وجود هزار ویک قید و بند و نبود آزادی هم برای مردان و هم زنان است. خودتان بگویید به کدام باید رای داد؟ بازهم منتظر اصلاحات شویم یا به کسانی که برای زن نه تنها حقوق شهروندی بلکه هیچ حقوق انسانی قایل نیستند!

  کد:33  7/11/2005
  www.koodEkan.com

gourmetfoods4you
  کد:34  9/18/2006 http://www.gourmetfoods4you.com/partners10.htm
  Next week is not a big week in terms of the number of companies reporting, large-wall-clocks net but it is a big week in terms of influential companies reporting, said John Butters, senior research analyst at earnings tracker Thomson Financial gourmetfoods4you http://www.gourmetfoods4you.com/partners10.htm

money
  کد:35  10/4/2006 http://www.live.com/
  In Seattle it is illegal to carry a fishbowl or aquarium onto a bus because the sound of the water sloshing may disturb other passengers 14k white gold diamond studs and money Full Recasting Latent Defect Call Provision

money
  کد:36  10/25/2006 http://www.live.com/
  Say, for example, you still owe $100,000 on a $150,000 loan taken out for 30 years at 6.5 percent. If you refinance the balance for another 30 years at 5.75 percent, you'd be paying $583.57 instead of $948.10 a month, a savings of $364.53. Fiduciary and money Multidwelling Units Default Buyer's Broker

money
  کد:37  10/29/2006 http://www.live.com/
  Zero percent is the ultimate in great deals and zero-percent cards are great for consolidating debt by transferring balances from other cards into one. bad credit credit cards and money Compound Interest Contract Sales Price Due on Transfer Provision

money
  کد:38  11/9/2006 http://www.live.com/
  If you're a homeowner, the recent drop in interest rates has opened up the possibility of big savings on your monthly payments. Rates have dropped in recent weeks and the expectation is that they will remain steady for a few more weeks, creating a money-saving opportunity for homeowners as well as those looking for new homes. refinance mortgage and money mortgage bankers association mortgage rate comparisons stock options

money
  کد:39  11/14/2006 http://www.live.com/
  In Daytona Beach the molestation of trash cans is banned natalia diamonds and money bad credit floating rate principle residential mortgage

lalit.link.manager@gmail.com
  کد:40  6/19/2007 http://www.barsuppliesdirect.com
  Visit this bar supply store to order all bartending tools, party mixes and bar supplies needed to stock you bar. If you find it hard to locate a reputable bar supply resource then check out this website. With a large selection of discount bar supply available to the public, they are sure to carry everything you need for your club or home bar.


لطفا پیشنهاد خود را وارد کنید

 نام
 پست الکترونیکی
 نام سایت
 پیشنهاد