پیشنهادات
تعداد پیشنهادات :19
Homa Arjomand
  کد:1  9/30/2005 www.nosharia.com www.childrenfirstnow.com
  چند نكته مهم در رابطه با مطلبی كه در مورد جنبش علیه دادگاههای اسلامی در كانادا نوشتید
خانم میترا شجاعی با سلام و خسته نباشید۔

من در مورد مطلبی كه اساسا بر مبنای مصاحبه با من نوشتید چند اشكال اساسی دارم كه در پایین آن موارد را خواهم آورد۔ از شما میخواهم كه آن را ملحوظ داشته و اصلاحات لازمه را در نوشته تان انجام دهید۔ البته این حق شما بعنوان نویسنده و یا مصاحبه گر است كه هر بخشی از مصاحبه را كه میخواهید حذف كنید و یا آنجایی كه با آن موافق نیستید توضیح دهید۔ ولی همانطور كه گفتم از آنجایی كه نوشته شما تنها بر اساس پاسخهای من و یا دقیقتر بگویم طرف مصاحبه شونده تنها من هستم٬ یكسری حذفیات و یا مونتاژ كردنهای شما در متن مصاحبه به خوانندگان این تصور را میدهد كه كل نوشته شما نظرات من میباشد۔
۱۔ اولا یك حكم بسیار پایه ای غلطی را بعنوان تیتر نوشته آوردید۔ كه تا حال هیچ احدالناسی٬ هیچ نویسنده و روزنامه نگار درگیر در این مسئله و حتی گروهای اسلامی درگیر چنین حكمی را ندادند۔ آیا شما به این تصور هستید كه این پیروزی زنان مسلمان بوده است؟ و یا فقط یك پیروزی برای زنان مسلان بوده است؟ تمام اساس این مبارزه علیه مذهب و اسلام بطور مشخص بوده است۔ علت اصلی این كه شورای زنان مسلمان (كه گروهی از تشكلهای زنان كانادایی برای اینكه انگ اسلاموفوبیا به آنان نخورد پشت آن رفته بودند) كه مخالف این لایحه بود نتوانست رهبری این جنبش را بعهده گیرد دقیقا همین بود كه میدانستند كه بطور غیر مستقیم تیشه به ریشه اسلام خواهند زد۔ اگر این یك پیروزی بزرگ برای زنان مسلمان است٬ چرا تمام گروههای اسلامی در كانادا و حتی امریكا چند روز بعد از این پیروزی گرد آمدند تا ضد حمله ای بر علیه ما سازمان دهند۔ اینكه زنان مهاجر از كشورهای اسلام زده و یا خاورمیانه از این پیروزی نصیب خواهند بود و به نفع آنان بطور بلاواسطه خواهد بود را نمیتوان به حساب پیروزی برای زنان مسلمان گذاشت۔ این پیروزی ترقی خواهی٬ سكولاریسم و جنبش برابری طلب زنان بود و شما با تیتری كه برای مصاحبه تعیین كرده اید یك چك سفید به جریانات اسلامی داده اید۔ این پیروزی همه انسانهای ترقی خواه و آزاده بود۔
۲۔ در نوشته تان آمده است ( بر اساس پاسخ من به سوال شما گفته)٬ كه با همكاری چندین گروه و سازمان از جمله شورای زنان مسلمان كانادا٬ ما كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی در كانادا را ایجاد كرده ایم۔۔ این واقعیت ندارد و من هم این را نگفتم۔ خود آنها هم اگر بشنوند معترض خواهند بود۔ چرا كه آنها مستقل عمل می كردند۔ تا اخیرا كه به پیشنهاد خود من به پای یك ائتلاف آمده اند۔ من دقیقا نام گروهها را بردم و حتی مراجعه دادم كه به سایت ما و به نامه "از طرف همه سازمانها به هم نمایندگان مجلس" مراجعه كنید۔
” “letter from all organizations to all
۳۔ در انتهای نوشه تان در توضیح علل پیروزی كمپین ما شما فقط یك علت را آورده اید و آن هم مسئله حساسیت دولتها و وحشت مردم نسبت به تحركات اسلامیها در سطح دنیا۔ متن شما این است: " چند عامل در به ثمر رسيدن اين كمپين نقش داشت. از جمله حساسيت دولت ها و وحشت مردم از قدرت گيرى جريانات بنیادگرا. اينها بطور بلاواسطه براى مدنيت، ترقى خواهى و صلح خواهى مردم تهديدى جدى هستند و مردم اين را تشخيص مي دهند. مردم مي دانند و يا اگر نمي دانستند بخاطر كار كمپين‌هايى از نوع ما امروز مي‌فهمند كه خواست ايجاد چنین دادگاه هایى توسط اين جريانات كاملا اهداف سياسى دارد و اين جزء مهمى از كار افشاگرايانه ما بود براى نشان دادن چهره واقعى گروههايي كه اين چنين مصر براى برپايى چنين دادگاه‌هايي بودند. " حال انصافا به پاسخ من كه عملا تمام بخش چهارم مصاحبه را در بر میگیرد توجه كنید۔ من در آنجا به تفصیل مسله حساسیت دول غرب نسبت به تحركات جریانات اسلامی و وحشت مردم از این گروهها بعنوان عاملی كه در متن اوضاع بین المللی باعث توجه وسیع به كمپین ما شده اشاره دارم و در ادامه به پیگیر بودن كمپین٬ سیاسی دیدن مسئله٬ درگیر شدن مردم٬ رادیكال بودن سیاست ما تاكید كرده ام۔ در حالی كه آنچه شما آوردیده اید تنها یك جز كوچكی بوده و تصور بسیار غلطی را در بین خوانندگان ایجاد میكند۔
امیدوارم این تصحیحات را ملحوظ كنید۔
با سپاس فراوان
هما ارجمند
۲۹ سپتامبر ۲۰۰۵

(متن اصلی مصاحبه)
مصاحبه میترا شجاعی از طرف تريبون فمينيستى
با هما ارجمند مسئول كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی در كانادا
بخش اول ۲۵ اوت ۲۰۰۵
میتر شجاعی: طبق قانون کانادا اقليتها ميتوانند در دعواى خانوادگى خارج از قانون دادگاههاى کانادا تصميم گيرى کنند. اين قانون دادگاهها از کى و در کدام ايالتهاى کانادا اجرا ميشود؟
هما ارجمند: بر اساس سوالى که مطرح کرديد اول لازم ميبينم يک توضيحاتى راجع به تاريخچه مسئله بدهم. کوششهايى وسيعى که توسط گروههاى اسلامى تحت عنوان موسسه عدالت اسلامى به رهبرى شخصى بنام ممتاز على که خود نيز وکيل بود از آواخر سال ٢٠٠٣ در استان انتاريو آغاز شده است با استعانت از لايحه ١٩٩١ حکميت انتاريو بود. اين لايحه که در زمان حاکميت حزب نيودموکرات در اين استان و در سال ١٩٩١ تصويب شد به همه گروههاى قومى، مذهبى و فرهنگى اجازه ميدهد تا منازعات مربوط به کسب، تجارت و خانواده را با رجوع به اربيتريتور (داور يا حاکم) که صالح تشخصى ميدهند حل و رفع کنند. يعنى خارج از دادگاههاى عادى و سکولار دولتى. اين لايحه بهره گيرى از دستورات، قوانين مذهبى و اصول و عرف فرهنگى را در رفع مسايل مربوط به خانواده مجاز ميداند. اين لايحه بدين خاطر تصويب شد که پروسه بروکراتيک و ادارى حاکم بر دادگاههاى عادى را کوتاه کند و هزينه آن را نيز سبک (حداقل اينها دلايلى است که مياورند). در همان سالها گروههاى يهودى (يک فرقه از آنها به نام هزيديک) موسساتى بنام "بنا بيت" ايجاد و شروع کردند به رفع مرافعات خانوادگى مربوط به طلاق و سرپرستى کودکان و يا تقسيم اموال. گروههاى اسلامى در آن دوره يا بخاطر چند دستگى و يا بعلت قدرت کم نتوانستند به چنين کارى مبادرت کنند. تا اين که در اواخر سال ٢٠٠٣ چندين گروه از آنها کنفراسى داشته و نمايندگانى را انتخاب کردند تا در تدارک ايجاد موسسه اى بنام دادگاههاى شريعه برآيند و اين همزمان بود با شکل گيرى کمپين ما در مقابله با اين کوششها و افشاى اين حرکت و فشار آوردن به دولت استان انتاريو در پس گرفتن اين لايحه.
قانون اربيتريشن يا داورى خارج از دادگاه را هفت استان ديگر در کانادا پذيرفته است ولى هيچ يک داورى مذهبى را نپذيرفته و يا حتى داورى در امور خانواده در اين استانها معمول نيست. البته يک الترناتيو ديگرى هم وجود دارد مبنى بر ميانجى گرى (ميديئشن) که خيلى جاها معمول است. منتهى تفاوت اين است که در داورى يا حکميت، حکم داور و يا قاضى لازم الجراى است و نميتوان آن را نقض کرد.
میترا شجاعی: پس از تصویب این قانون چه عكسالعملهایی صورت گرفته و از طرف كدام گروهها و در كدام شهرها و ایالتهای كانادا؟ و آیا واكنش مثبتی هم مشاهده شده است؟
هما ارجمند: اما اين که پس از تصويب اين لايحه عکس العملى صورت گرفته است و از طرف کدام گروهها و در کدام شهرها و يا ايالتهاى کانادا؟ و آيا واکنش مثبتى هم مشاهده شده است؟ بايد بگويم تا آنجايى که من ميدانم در آن سالهاى نيز بودند گروههايى که به اعتراض با اين لايحه برآمدند که عمدتا گروههاى کانادايى و مدافع حقوق زنان بودند. ولى جريان مخالف قوى در کار نبوده و ظاهرا همه چيز در امن و امان بود تا اين که گروههاى اسلامى اعلام کردند که ميخواهند از حق خود که در اين لايحه آمده بود استفاده کرده و دادگاههاى اسلامى را ايجاد کنند. در اين مقطع ما و سازمانى بنام شوراى زنان مسلمان کانادا شروع کرديم به اعتراض گسترده و بعدها گروههاى ديگرى چون انجمن ملى زنان و قانون کانادا، فدراسيون زنان کبک و غيره نيز به اين صف پيوستند. هر چند از همان ابتدا دو صف متمايزى در جبهه مخالفين اين لايحه و حرکت اسلاميها بوديم ولى همکاريهاى زيادى با هم داشته بنحوى که دو ماه پيش يک ائتلاف بزرگى را ايجاد کرده ايم. تمايز ما عمدتا بر نوع موضع گيريهاى مان بود و اشکال مبارزه. بطور نمونه گروههاى ديگر تنها حکميت مذهبى را زير سوال ميبردند در حالى که براى ما هر نوع حکميت در امور خانواده مسئله بود و تاکيد داشتيم که منازاعات خانوادگى بخاطر اين که زنان در اکثر موارد بازنده خواهند بود تنها در دادگاههاى عادى رفع شود. آنها کمتر به انتقاد از نسبيت فرهنگى و مولتى کالچراليسم پرداخته و يا حرکت جنبش اسلام سياسى بعنوان انگيزه و نيروى محرکه گروههاى که در صدد ايجاد دادگاههاى اسلامى بودند را نميديدند و يا بيشتر به حرکت لابى ايستى متکى بودند و غيره... تا آنجايى که به موافقين شکل گيرى اين دادگاهها مربوط است چندين گروه اسلامى و يهودى پشت قضيه هستند. چندين مسجد در انتاريو بطور فعال آن را تبليغ ميکنند ولى در سطح توده هاى عادى مسلمان على العموم هيچ گونه سمپاتى به اين حرکت وجود ندارد. اما در سطح احزاب حاکم حزب کنسرواتيو رسما اعلام موضع نکرد ولى تا حال چندين نماينده مجلس و يا يکسرى از شخصيتهاى بانفوذ در آن مخالفت خود را بخصوص با دادگاههاى اسلامى نشان دادند. حزب نيو دموکرات رسما موضع خود را در ضديت با هر گونه حکميت اعلام کرده است. حزب ليبرال در استانهاى ديگر چون کبک و برتيش کلمبيا رسما از موضع مخالفت برآمده و در خود استان انتاريو کميته زنان حزب ليبرال و بدنه اين حزب با ما نزديکند و همکارى ميکنند. همانطور که ميدانيد مجلس ملى کبک رسما قرارى صادر و ايجاد دادگاههاى اسلامى را در اين استان ممنوع اعلام کرده است. همچنين کنگره کار کانادا نيز جز حاميان ما است و قطعنامه مشترک ائتلاف را هم امضا کرده است. تقريبا تمام سازمانهاى زنان، خانه هاى امن و موسساتى که به زنان خدمات ميدهند در جبهه ما هستند و به انحاى مختلف به جنبش ما کمک ميکنند.
میترا شجاعی: آیا فكر میكنید روابط دولت كانادا با كشورهای اسلامی از جمله ایران در اتخاذ این تصمیم تاثیر داشته یا نه؟
هما ارجمند: در مورد اين که آيا روابط دولت کانادا با کشورهاى اسلامى از جمله ايران در اتخاذ اين تصميم تاثير داشته است و يا نه؟ بايد بگويم نه. همانطور که گفتم اين لايحه ١٣ سال پيش تصويب شد. توجيه هم اين بود که ميخواهند پروسه بررسى مسائل حقوقى در زمينه خانواده را کوتاه کنند و کم خرج. بطور قطع نفوذ گروههاى يهودى ساکن در اين استان تاثير زيادى در تصويب چنين لايحه اى داشته است و يا احتمالا باج دادن و در آتى راى خريدن از اقليتهاى مذهبى ديگر چون مسلمانان و فرقه اسماعيليه ، ولى فکر نميکنم رابطه با حکومتهاى اسلامى و بخصوص جمهورى اسلامى نقشى در اين اقدام بخش قضايى استان داشته است. اين را توجه داشته باشيم که اين مسئله در سطح استانى است و نه فدرالى و مرکزى. بطور قطع شکل گيرى دادگاههاى مذهبى در زمينه هاى مدنى به جريانات مذهبى و بطور مشخص جنبشهاى اسلامى و در راس آن حکومتهاى چون ايران به نوعى اعتبار خواهد بخشيد و کمک خواهد کرد که دست آنها جهت دخالت در زندگى مردمى که از کشورهاى اسلام زده آمده اند را باز کند ولى نميتوان گفت که تصويب چنين قانونى در آن زمان تحت نفوذ اين حکومتها و گروهها بوده است. قبول چنين حکمى بزرگ کردن غير واقعى اينها هم هست.
بخش دوم مصاحبه: ۳۰ اوت
میترا شجاعی: شما گفتید طبق قانون حكمیت اقلیتهای قومی و۔۔ میتوانند به حاكم مراجعه كنند٬ یعنی اجباری در كار نیست۔ حال سوالی كه پیش میاید این است كه اگر مثلا در یك دعوای خانوادگی مرد با دادگاه شریعه مراجعه كند٬ آیا زن میتواند از حضور در آن سرباز زند و بگوید من میخواهم با دادگاه كانادا مراجعه كنم یا نه؟ آیا اگر رای این دادگاه تبعیض آمیز باشد زن میتواند به رای صادره در دادگاههای كانادا اعتراض كند؟ منظورم این است كه وقتی طرفین دعوا بر سر رفتن به این داگاهها اختلاف نظر داشته باشند قانون چه میگوید؟
هما ارجمند: بله شرکت در اين دادگاهها اختيارى است و هر يک از طرفين دعوا ميتوانند از رفتن به آن سرباز زنند. طبيعتا عدم حضور يکطرف، خود بخود چنين محکمه اى را بى اعتبارى خواهد کرد. منتها بحث اختيارى بودن زمانى معنى دارد که طرفين از شرايط مساوى برخوردار باشند. بطور مشخص زن نيز از همان موقعيت مالى، تحصيلى و آشنايى به حقوق خود، زبان و غيره برخوردار باشد. که على الاعموم در خانواده هاى مهاجر از کشورهاى اسلام زده اين طور نيست و اين در واقع به ضرر زنان تمام خواهد شد. جدا از اين که بايد فشار خانوادگى و کمنيتى (جامعه) مذهبى را هم در نظر بگيرد که براى زن خاطى چه دردسرها و تنگناهايى را ايجاد خواهد کرد. به يک معنى چندان اختيارى در کار نيست. اين را قبلا هم مثال زدم اين مثل آن است که هروئين را آزاد کنيد و مردم را هم زير فشار خردکننده مالى، شغلى و اجتماعى قرار دهيد و بعد بگويد مصرف آن اختيارى است. سوال اين است اصلا چرا بايد چنين دادگاههاى وجود داشته باشد که بعد بحث اختيار پيش بيايد؟ آيا کسى به دادگاههاى موجود و قوانين موجود اعتراضى دارد؟ آيا افراد بعنوان شهروند حق و حقوق شان با احکام صادره در دادگاههاى سکولار کنونى زير پا گذاشته شده است که ميخواهيم الترناتيو ديگرى براى آن بياوريم؟ کسى به اينها پاسخى نميدهد. تنها ميگويند بعنوان کمنيتى و گروه مذهبى ميخواهيم مذهب و فرهنگمان را "پراکتيس" کنيم. سوال اين است به قيمت چى؟ و يا دليل مياورند ميخواهيم بورکراسى و هزينه را کاهش دهيم. (البته اين را بيشتر دولتمداران ميگويند) باز هم سوال اين است از کى مايه ميگذاريد؟ از زنان و کودکان؟ جامعه تمام تلاشش را ميکند، ميليونها دلار خرج ميشود که از اين بخش از جامعه حراست شود و امنيت و آسايش آنان تامين گردد. براى اين که پروسه دادگاهها را کوتاه کنند و يا هزينه آن را کاهش دهند، اول از همه به سراغ زنان آمده اند و ميخواهند ستم کشى آنان را قانونى کنند. و زنان و کودکان مهاجر را به مرسى مشتى امام و ملا بسپارند. آيا اين انسانى است؟
جدا از اين که نفس اين که ميخواهند دادگاههايى به موازات دادگاههاى سکولار ايجاد کنند نوع بى اعتبار دانستن اين يکى به نفع آن ديگرى است. دخالت دادن مذهب در سيستم قضايى است. بحث اختيار و غيره در اين سطح اصلا جا و مکانى ندارد و تنها يک توجيه خيلى ليبرال منشانه براى تجاوزگرى به حقوق زنان و ترقى خواهى است. شما کافى است که يک گز عقب بنشينيد تا جريانات مذهبى و گروههاى اسلامى صد قدم به جلو پيشروى کنند. اينها همين حالا در سطح وسيع و بدون آنکه کوچکترين ابايى داشته باشند اعلام کرده اند که هر کس به اين دادگاهها نيايد مسلمان نيست و کافر است و اين ميدانيد معنى اش چيست؟ تکفير کردن يک فرد عادى مسلمان که ميخواهد هم مذهب اش را داشته باشد و هم از يک زندگى مدرن لذت ببرد. با ايجاد عذاب وجدان و فشارهاى اخلاقى هم شده ميخواهند براى اين موسسات پوسيده شان اعتبار بخرند (شما را مراجعه ميدهم به نوشته هاى ممتاز على). و اين آن چيزى است که اعتراض و مقابله را ميطلبد.
آيا ميتوان به حکم صادره در اين گونه دادگاهها به دادگاههاى معمولى اعتراض کرد؟ بله ميتوان به حکم هر دادگاهى اعتراض کرد. ولى تا برپايى دادگاه ديگر حکم داده شده قطعى است و لازم الجرا است. مثلا اگر دادگاه اسلامى حکم داد بچه متعلق به پدر است، مادر مجبور است به حکم گردن نهد. بعد ميتواند برود به دادگاه عادى ديگر شکايت ببرد و براى باز پس گرفتن فرزندش از نو بجنگد. جدا از اين که اپيل کردن و يا استيناف خواستن چقدر سخت، هزينه بردار و طولانى است. بطور نمونه ديگر نميتوانيد از مشاوره حقوقى مجانى و يا حتى وکيلى مجانى برخوردار شويد و اين تنها يکى از دردسرهاى رفتن به پاى اپيل است.
تریبون فمینیستی: گفته اید گروههای مذهبی مثل شورای مسلمانان كانادا هم با این قانون مخالف بودند۔ مخالفت آنها از چه منظری بود؟ چون قاعدتا باید موافق این قانون باشند۔
هما ارجمند: اما اين که دلايل گروههاى اسلامى مخالف ايجاد دادگاههاى اسلامى چيست؟ توصيه ام اين است اگر از خودشان بپرسيد خيلى بهتر خواهد بود. اما به سهم خودم ميتوانم يکسرى از دلايلشان را بگويم.آنها هم معتقدند که تاريخا و سنتا در اسلام به حقوق زنان تجاوز شده و از اين رو نبايد در زمينه هاى حقوقى، قضايى و دولتى دست گروههاى مذهبى را باز گذاشت. بخشا معتقدند حتى در قران و حديث٬ آيات و احکامى آمده که ضد زن است و اين دست اين دادگاهها را باز ميکند که بر عليه زنان حکم برانند. و يا تفسير قران مردانه است! تاکيد ويژه اى دارند بر اين که کدام تفسير از شريعت ميخواهد مبنا باشد؟ و اين که صلاحيت حاکم و يا داوور را چه کسى تعيين ميکند؟ نارحت نوعى هرج و مرج هستند! و يا اين که به ايران، عربستان و افغانستان رجوع ميکنند و ميگويند هر جا که اين مذهب قدرتى يافته به حقوق انسان و مدنيت تجاوز شده است. در عين حال معتقدند که ايجاد چنين دادگاههاى نوعى خصوصى کردن امر قضا نيز هست. و يا اين که معتقدند اين لايحه تبعيض آميز است چرا که ميخواهند زنان مسلمان را از دستاوردهاى مدنى کانادا بدين طريق محروم کنند. و کلا دلايلى از اين دست که بعضا معتبر هستند.
بخش سوم مصاحبه: ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۵
میترا شجاعئ: اولین كسانی كه با شما این كمپین را تاسیس كردند چه كسانی بودند؟ و آیا تا كنون اقداماتی دولتی مثل ملاقات با مقامات برای مخالفت با دادگاههای اسلامی داشته اید یا خیر؟

هما ارجمند: اولين گروهها که با ما در تشکيل کمپين عليه دادگاههاى اسلامى نقش داشته اند، اينها بودند: سازمان آزادى زن، انجمن انساندوستى کانادا، سازمان کانادايها در حمايت از زنان افغان، جنبش عمل زنان هالتون و بعدها سازمان زنان مستقل انتاريو (يک تشکل ايرانى) و تعداى از شخصيتهاى معروف کانادايى (براى اطلاع بيشتر ميتوانيد به سايت ما رجوع کرده و ليست سازمانهايى که به کمپين ما پيوستند را در اعلاميه “نامه از طرف همه سازمانها به همه نمايندگان مجلس” letter from all organizations to all MPP مشاهده کنيد)
ما پس از چند ماه از شروع کار که با دادن يک طومار الکترونيکى آغاز کرده بوديم٬ توانستيم با مشاور اول دادستان کل انتاريو يعنى آقاى جرج گريگويى ديدار داشته باشيم. چند هفته نگذشت وزير تامين اجتماعى و زنان٬ خانم ساندرا پاپتيلو ما را براى نشست خواست و با چندين نماينده از کمپين براى مذاکره با ايشان رفتيم. چندى بعد دولت اعلام کرد که خانم مارين بويد که در دوره وزارت او در دولت نيودموکرات لايحه حکميت ١٩٩١ انتاريو تصويب شده بود براى بررسى به اعتراضات مربوط به اين لايحه و احتمال تجديد نظر در آن منصوب شده است. او نيز پس از چندى خواهان ملاقات با فرد من به تنهايى شد. جلسه ما سه ساعتى به طول انجاميد. او در اين جلسه قول داد که تمام ملاحظات ما را در نظر داشته باشد و دلنگرانيهايى ما را منعکس کند. سپس خواهان ملاقات با همه نمايندگان کمپين شد که حدود سى نفرى براى ديدار با او رفتيم. (گزارش اين ديدار هم توسط خود خانم مارين بويد در سند ١٩٠ صفحه اى که به دولت در ٢٠ دسامبر ٢٠٠٤ تحويل داد و هم توسط ما آمده است که باز ميتوانيد در سايت آن را بيابيد) بعدها نيز با چندين نماينده مجلس ديدار داشتيم و حتى بعضى از آنها رسما نامه اعتراضى به دادستان دادند. آخرين ديدار رسمى ما با مقامات دولتى با رئيس کميته زنان حزب ليبرال بود که حتی از من خواستند در کنگره حزبى شان در ماه ژوئن در اتاوا شرکت کنم ولى من نتوانستم. اين کميته ١٧ عضو زن در مجلس ايالتى دارد و بعدها اين ١٧ نماينده بطور رسمى مخالفت خويش را با ايجاد دادگاههاى مذهبى و بطور مشخص دادگاههاى اسلامى اعلام کردند. همچنين به اطلاع برسانم من حداقل در سه پنل بحث و گفتگو که توسط انجمن حقوق دانان کانادا، دانشکده حقوق دانشگاه تورنتو و غيره ترتيب داده شده بود در کنار خانم مارين بويد به نقد نظرات و پيشنهادات اصلاحى او به لايحه حکميت پرداختم.
بخش چهارم مصاحبه٬ ۲۳ سپتامبر ٢٠٠٥
میترا شجاعی: علل اساسى پيروزى کمپين عليه دادگاههاى اسلامى چه بود؟ به يک معنى چه عواملى باعث عقب نشينى دولت استان انتاريو شد؟
هما ارجمند: چند عامل در به ثمر رسيدن اين کمپين نقش داشت. اولا، حساسيت ويژه اى نسبت به قدرت گيرى جريانات اسلامى در غرب وجود دارد. هم دولتها نفوذ اسلاميهاى را بخاطر بهم زدن تعادل موجود در سطح جهانى و منطقه اى خطرناک ميبينند. هم مردم از بال و پر گستراندن جنبشهاى اسلامى وحشت دارند. اينها بطور بلاواسطه براى مدنيت، ترقى خواهى و صلح خواهى مردم تهديدى جدى هستند و مردم اين را تشخيص ميدهند. مردم ميدانند و يا اگر نميدانستند بخاطر کار کمپينهايى از نوع ما امروز ميفهمند خواست ايجاد دادگاههاى مذهبى توسط اين جريان کاملا اهداف سياسى دارد. و دقيقا اين جز مهمى از کار افشاگرايانه ما بود براى نشان دادن چهره واقعى گروههاى که اين چنين مصر براى برپايى چنين موسساتى بودند. و همين خود يک عامل مهم بود در تبديل شدن کمپين ما بعنوان رهبرى اصلى جنبشى که بر عليه ايجاد دادگاههاى اسلامى شکل گرفته بود. ببينيد، گروههاى زيادى بدنبال کنفراسى که اسلاميها به رهبرى ممتاز على در مسجد اتيبيکوى تورنتو در اکتبر سال ٢٠٠٣ براى ايجاد دادگاههاى اسلامى برپا کرده بودند همچون ما بعنوان نيرويى معترض به ميدان آمدند. ولى مشکل همه آنها اين بود که مبارزه را به سياست نميکشاندند. همه آنها تاکيدشان فقط اين بود "که يک قانون بدى وجود دارد بنام لايحه حکميت ١٩٩١ انتاريو که به گروههاى مذهبى امکان ميدهد تا منازعات خانوادگى را در دادگاههاى مذهبى حل کنند". خيلى از جريانات راست و سازمانهايى که به زنان خدمات ميدهند سعى کردند پشت اين موضع گيرى به صف شوند و مبارزه را فقط در سطح قانونى و لابيستى خلاصه کنند. اينها حرکتشان حتى از سطح استان هم فراتر نرفت. آنچنان در سايه بودند که چيزى نمانده بود که گزارش مسئول بررسى و تجديد نظر لايحه مربوطه را بپذيرند و به بندهاى اصلاحى پيشنهادى، يا سيف گارد safeguards، آن بسنده کنند. اين راديکاليسم و پيگيرى کمپين ما بود که حتى به اينها انرژى داد و در صحنه نگهداشت. حتى بخاطر کوششهاى زياد ما بود که سه ماه پيش پذيرفتند که به يک ائتلاف وسيع تن دردهند. (منظور ائتلافى است بنام "نه به حکميت مذهبى" که ما هم عضو کميته اجرائى آن هستيم. اين ائتلاف يک قطعنامه داد و بيش از ٥٠ سازمان بزرگ و مهم زير آن را امضا کردند و ما از طريق همين ائتلاف توانستيم نامه اعتراضى را به امضا ده شخصيت هنرى، ادبى و سياسى کانادا برسانيم). عامل ديگر اتکا ما به مردم و دخيل کردن آنها در اين مبارزه بود. ما در طول اين دو سال جدا از گذاشتن طومار الکترونيکى که براى هزاران نفر فرستاده شده بود (ما حتى در مراکز پر و رفت و آمد شهر ميزهاى اطلاعاتى گذاشته و امضا جمع ميکرديم) جدا از جلسات عمومى و کنفرانسهاى که خود برپا کرديم در دهها پنل و کنفرانس در سطح کانادا شرکت کرديم. ما تورى گذاشتيم و در ١٠ شهر مهم سخنرانى داشتيم. از کنفرانس حقوقدانان گرفته تا کلاسهاى درسى دانشجويان، برنامه هاى آموزشى مددکاران اجتماعى، سمينارهاى دادستانها، اتحاديه معلمين و کلوپهاى اساتيد دانشگاه و غيره نگذشتيم. چندين نشست با مقامات قضايى، وزراى زيربط و نمايندگان مجلس داشته و سعى کرديم خطرات ايجاد چنين دادگاهها را توضيح دهيم. و هر يک از اين اقدامات را در صورتى که مردم در آن درگير نبودند به اطلاع عموم رسانديم. ما مراجعه به مردم و بالا بردن آگهى آنان را اصل قرار داديم چرا که ميدانستيم اگر آنها به ميدان بيايند پيروزى ممکن خواهد بود و چنين هم شد. در کنفرانس ١٢ اوت که آيان هرسى على نماينده مجلس هلند و شخصيت پرجنجالى عليه اسلاميها هم در آن شرکت داشت سالن ٤٠٠ نفره پر بود، با اين که مقامات دولتى خيلى جلوى ما سنگ گذاشتند. خيلى ها همان موقع گفتند بخاطر هرسى على بود که چنان جمعيتى جمع شد. هر چند پيوستن او به کمپين ما و حضورش در کنفرانس ١٢ اوت چندين قدم ما را به پيش برد و اين را نميتوان انکار کرد. اما بها دادن به يک حرکت براى کم ارزش کردن خود کمپين بعنوان يک کليت و يک سکان رهبرى کننده از آن گونه کم لطفيهايى است که در اين مدت کم شاهد نبوديم. سئوالى که من در مقابل چنين اشخاصى قرار ميدهم اين است که استقبال وسيع و پرحرارت مردم از تظاهرات ٨ سپتامبر را چه ميگويند؟ به گفته گلوبال تى وى حدود ٧٠٠ نفر فقط در تورنتو به تظاهرات پيوستند. حتى بودند کسانى که سعى کردند نامه اى که خود ما داده بوديم (يعنى ائتلاف داده بود) و ده شخصيت سرشناس آن را آمضا کرده بودند را عامل اصلى به عقب راندن دولت بخوانند. ولى سئوال اين است جدا از اين که به ابتکار و تشويق ما بود که اين شخصيتها آن نامه را امضا کرده بودند، بدون تمام جد و جهد دو ساله ما، بدون فعاليت شبانه روزى ما و به ميدان آمدن مردم اين اشخاص به پاى امضاى چنين نامه ميامدند؟ (بدون آنکه ارزش کار اين عزيزان را کاسته باشيم. اساسا اگر نامه مشترک آنها مهم نبود تشويق آنان مشغله دو ماهه "ائتلاف" نميشد) به هر جهت. آنچه که ميخواهم بگويم اين بود که کمپين دست به يک مجموعه از کارها و فعاليتهايى زد که نه فقط به کار آگاهگرايانه خلاصه ميشد و نه صرفا به کار لابيستى (ديدن مقامات قضايى، دولتى و نمايندگان مجلس و يا حتى شخصيتهاى پشت صحنه احزاب در قدرت) و يا تماس با سازمانهاى مدافع حقوق زنان و تشکلهاى کارگرى و غيره. و يا حتى به تظاهرات و امضا جمع کردن. ما همه اين کارها را همزمان به پيش برديم و هميشه مردم را از پيشرفت کار، دستاوردها حاصله و نقش عملهاى آتى باخبر ساختيم. ما يک دم نگذاشتيم قضيه سرد شود. حرکت پشت حرکت، برنامه پشت برنامه، اطلاعيه و فراخوان پشت هم. يک چيز ديگرى را هم لازم است اضافه کنم و آن حضور ما، مايى که از يک کشور اسلام زده آمده ايم، مايى که اسلام و احکام آنرا با تمام وجود لمس کرده ايم در راس اين حرکت نقش مهمى داشت. مردم در مصاف با نيروهها و جنبشهايى از نوع اسلامى منتظرند که اشخاص و گروههايى به جلو بيفتند که بقول معروف از "بطن" آمده باشند. درست و يا غلط اين مسئله هنوز خيلى نقش بازى ميکند.
خلاصه کنم. سياسى ديدن مسئله و سياسى کار کردن کمپين ما، برجسته کردن مطالباتى روشن و مترقى، بسيج مردم و اتکا کردن به آنان، راديکال و پيگير بودن ما بر متن يک تقابل عمومى تر بين جنبش ترقى خواهى و جنبش برابرى طلب زنان با جنبشهاى مذهبى و در راس آن جنبش اسلام سياسى عوامل اصلى پيروزى ما بود. اينها را بايد به درسهايى بدل ساخت براى تامين پيروزيهايى بزرگتر در نبرد عليه دخالت مذهب در دولت و سيستم قضايى، براى آزادى زنان و زندگى بهتر براى همه انسانها.
در پايان يکبار ديگر از همه سازمانها و افرادى که از اين کمپين حمايت کردند و يا با دخيل شدن در سطوح مختلف فعاليتها آن، اين پيروزى را ممکن ساختند صميمانه تشکر کنم و براى همه موفقيت و شادکامى را آروز ميکنم

  کد:2  10/1/2005
  "در اين مقطع ما و سازمانى بنام شوراى زنان مسلمان کانادا شروع کرديم به اعتراض گسترده و بعدها گروههاى ديگرى چون انجمن ملى زنان و قانون کانادا، فدراسيون زنان کبک و غيره نيز به اين صف پيوستند"
برداشت خانم میترا در مورد این جمله خانم هما کاملا درست است.

برديا
  کد:3  10/1/2005
  به نظر من اين مقاله را می توان از ديد بقیه هم بررسی کرد. برای اطلاعات بيشتر ( اينجا ) را کليک کنيد. همچنين اگر دوست داريد که از اخبار تازه در اين زمينه هر روز مطلع بشويد ( اينجا ) رو کليک کنيد.





ميترا شجاعي
  کد:4  10/4/2005
  خانم ارجمند عزيز
با سپاس از توجهتان من نيز بايد چند نكته را به شما يادآوري كنم:
اول در مورد تيتر مطلب. اين قانون مخصوص زنان مسلمان بوده است يعني زناني كه حتا عليرغم ميل باطني خود مجبور به اطاعت از قوانين اسلامي هستند. مسلمن امثال من يا شما با وجود چنين قانوني هم در صورت بروز اختلاف به دادگاه اسلامي مراجعه نمي‌كنيم پس اشاره من به زنان مسلمان زناني است كه مجبور مي‌شدند براي حل اختلافات خانوادگي به اين دادگاهها مراجعه كنند.
در اين مورد كه گفته‌ايد اين شبهه ايجاد مي شود كه كل نوشته من نظرات شماست بايد يادآوري كنم كه طبق قانون مطبوعات و به طوز كلي روزنامه نگاري هرجا كه نظر مستقيم فرد مصاحبه شونده باشد به صورت نقل قول مستقيم مي‌آيد و من نيز اين كار را كرده ام يعني هرجا كه احتمال مي‌داده‌ام نظرات من با نظر شما اختلاف دارد آن را به صورت نقل قول غير مستقيم آورده ام بنابر اين هركس با خواندن اين متن متوجه مي‌شود كه كجا نظرات مشخص شماست و كجا نظر مستقيم شما نيست.
و در مورد علل عقب نشيني دولت كانادا كه سؤال اصلي من بود همانگونه كه خودتان نيز اشاره كرده ايد من به عنوان يك مصاحبه كننده اين اجازه را دارم كه هر قسمتي را كه مغاير با معيارهاي روزنامه نگاري و خبررساني است و جنبه تبليغاتي دارد حذف كنم. به خاطر داشته باشيد كه من تهيه كننده يك رپرتاژ آگهي نيستم و نمي‌توانم چندين پاراگراف را به تبليغ يك ارگان خاص اختصاص دهم. صرف اينكه بعد از عقب نشيني دولت كانادا من براي مصاحبه نزد شما آمدم اين را نشان مي‌دهد كه كمپين شما نقش اساسي در اين عقب نشيني داشته است. ولي بيشتر از اين نه مي توانم و نه اجازه دارم كه براي كمپين شما تبليغ كنم.
در پايان باز هم از توجه و وقتي كه براي اين مطلب صرف كرديد سپاسگزارم و براي شما و همراهانتان آرزوي موفقيت مي‌كنم.
ميترا شجاعي

  کد:5  10/5/2005
  مرسی میترا جان
عجب جواب دندان شکنی. تازه ایشان باید خیلی هم خوشحال باشند که با ایشان مصاحبه شده است. انتظار خانم ارجمند گویا این بوده است که شما فقط برای آنها تبلیغ کنید بجای اینکه به اصل مطلب بپردازید. این شیوه کاری است که برخی برمیگزنند و طرفدار هم ندارد.

Babak Yazdi
  کد:6  10/7/2005 www.babakyazdi.com
  (این یادداشت ظاهرا در این رابطه آمده است كه بگوید اگر خانم شجاعی گفته شورای زنان مسلمان كانادا جز كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی بوده از گفته خود هما ارجمند برداشت كرده است و خلاف حقیقت نگفته است. در پایین خواهیم دید كدام یك درست است.)

**كسی كه این نقل و قول را از پاسخ خانم ارجمند به یك سوال دیگر برداشته و به سوال دیگر ربط داده است تا حكم خانم شجاعی را تائید كند عامدانه قلب میكند.

سوال این بود كه چه گروههایی در تشكیل كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی همكاری میكردند كه پاسخ اش روشن بود و اصلا نامی از شورای زنان مسلمان نیامد چرا كه جزو كمپین بین المللی نبودند. اما پاسخی كه شخص بالا (نمیدانم چرا بعضیها عاشق مخفی كاری هستند و اسمی از خود نمیاورند) از متن كامل مصاحبه برداشته و مونتاژ كرده به سوال دیگری جواب میدهد. سوالی كه میپرسد پس از تصویب لایحه ۱۹۹۱ چه گروههای واكنش نشان داند؟ این كه چه گروههای در تشكیل كمپین سهیم بودند تا چه گروههای واكنش نشان داد دو سوال مختلف و دو جواب مختلف داشت. این توضیح شاید آن خواننده بی نام و نشان را كمی متوجه سازد.


بابک یزدی

  کد:7  10/8/2005
  از مخفی گاه به آقای یزدی
آقا یک دور دیگر بخوانید. ایشان گفته اند :
"در اين مقطع ما و سازمانى بنام شوراى زنان مسلمان کانادا شروع کرديم به اعتراض گسترده و بعدها گروههاى ديگرى چون انجمن ملى زنان و قانون کانادا، فدراسيون زنان کبک و غيره نيز به اين صف پيوستند"

"بعدها گروههاى ديگرى چون انجمن ملى زنان و قانون کانادا، فدراسيون زنان کبک و غيره نيز به اين صف پيوستند"
بعدها, گروههای دیگر یعنی چه. یعنی اینکه کمپین تشکلیل شد ولی بعدها گروههای دیگر پیوستند. اتفاقا اسم شورای زنان مسلمان را هم اقای یزدی اگر خوب توجه بفرمایید در قسمت گروههای دیگر هم نیاورده اند.

جلیل بهروزی
  کد:8  10/12/2005
  نگاهی به پاسخ خانم شجاعی به انتقادات هما ارجمند
مندرج در سایت تریبون فمینیستی


خانم شجاعی در پاسخ به این انتقاد خانم ارجمند از این كه پیروزی بزرگ بر علیه دادگاههای مذهبی و اسلامی را پیروزی زنان مسلمان خواند یك اشتباه مهم است, میگویند به این خاطر عنوان نوشته شان را پیروزی بزرگ برای زنان مسلمان خواندند چون كه این قانون مخصوص زنان مسلمان بود- اولا این حكم اساسا غلط است ۔ هشت صفحه كاغذ سیاه شد, حداقل در مصاحبه ای كه با خانم ارجمند داشته ان,٬ تا جزئیات یك جنبشی كه راه افتاد بر سر مسئله دادگاههای مذهبی روشن شود. هنوز ایشان میگویند این قانون مخصوص زنان مسلمان بود. جنبشی راه افتاد علیه دخالت مذهب در امور قضایی و امور خانواده٬ ایشان میگوین, چون قانون مخصوص زنان مسلمان بود!! هزاران غیر مسلمان در یك حركت اجتماعی وسیع شركت كرده تا دست مذهب را از زندگی زنان قطع كند و ایشان میگویند چون این قانون مخصوص زنان مسلمان بود( كه غلط است), پس پیروزی برای زنان مسلمان بود۔ قانون این بود خانم شجاعی, " حكمیت مذهبی در امور خانواده"٬ نه صرفا حكمیت اسلامی! پس بهتر بود میگفتید یك پیروزی برای زنان مذهبی! این مسخره نیست؟ البته شما بعنوان یك ژورنالیست میتوانید هر چه دلتان بخواهد بگوید!! ولی این توهین بزرگی است به همه زنان و همه آزادیخواهان و همه انسانهای مترقی. ممكن است كسانی را, مثل كسی كه فكر میكند جواب دندان شكنی به خانم ارجمند داده اید را خوشحال كند, ولی بطور قطع همه زنان آزادیخواه و مترقی را آزرده خواهد كرد كه شخصی بعنوان یك ژورنالیست بیاید و تحت عنوان آزادی من! مبارزه و پیروزی یك جنبش را به نام جنبشی دیگر و آن هم اسلامیها بنویسد. ثانیا با این استدلال حتما وقتی جامعه برای آزادی مطبوعات مبارزه كند و به پیروزی مبرسد شما آن پیروزی را به نام پیروزی روزنامه نگاران میخوانید و یا اگر جامعه برای بهداشت مجانی مبارزه كند و به آن دست یابد شما آن را به حساب مریضها میگذارید. این استدلال شما هم به جوك شبیه است. جدا از این كه مقیاسه روزنامه نگاران و یا بیماران با زنان مسلمان اصلا مقایسه خوبی نیست . اولی یك صنف و دومی گروهی از مردم هستند كه از سلامتی جسمی رنج میبردند. جدا از این كه دادن هویت مذهبی و اسلامی به مردم عادی و زنان علی العموم كه از كشورهای اسلام زده آمده اند یك اشتباه فاحش سیاسی است. الی اینكه گروههای اسلامی را مد نظر داشته باشید. كه در این صورت این خطا در خطا است. سازمانها و نهاد هستند كه برای خود هویت و شناسنامه مذهبی میدهند چون كه اهداف سیاسی و برنامه ها مذهبی و یا فرهنگی خاصی را دنبال میكنند ولی اگر همه مردمی كه مثلا در ایران زندگی میكنند و یا مثلا مهاجرینی كه از خاورمیانه و شمال افریقا میایند را با مارك اسلامی معرفی كنید میشود همان كاری كه دول غربی و مدیای وابسته به آنها در حال انجام دادن آن هستند.
اما اگر این استدلال را با این كه شواری مسلمانان زنان كانادا نیز جز نیرویهای تشكیل دهند كمپین بین المللی بود را كنار هم بگذاریم میتوان پی برد كه ایشان چه هدفی داشته اند. و از این بابت برای ایشان متاسفم كه هنوز دل از اسلام نكنده اند و حتما خود را هم مدافع حقوق زنان هم میدانند.
در حاشیه این كه گویا به خانم ارجمند افتخار داده شد كه با ایشان مصاحبه شد (همچنین در پاسخ به یكی از كسانی كه ظاهرا دل و ایمانش از پاسخهای دندان شكن خانم شجاعی رفته است و در این سایت نوشته ) نكته ای را باید گفت. "صرف اينكه بعد از عقب نشيني دولت كانادا من براي مصاحبه نزد شما آمدم اين را نشان مي‌دهد" . اولا ایشان پس از عقب نشینی دولت سراغ خانم ارجمند نیامدند. این را تاریخهایی كه خانم ارجمند در متن كامل مصاحبه آورده نشان میدهد. (از ۱۵ اوت تا ۲۳ سپتامبر مصاحبه تان طول كشیده است. یعنی اولین بخش مصاحبه در تاریخ ۱۵ اوت صورت گرفته است). ثانیا این خود بزرگ بینی و مدال دادن به خود است. با این حساب مردم باید از دریچه سایت ایشان و یا مصاحبه ایشان پا كسی و گروهی پی به این ببرند كه آن گروه و یا فرد نقشی در یك واقعه داشته است!! این موجب زهرخند خواهد شد لطفا تكرار نكنید برای خودتان هم بد میشود حتی خبرنگاران لوموند هم اینچنین ادعا نمیكنند.
و اما در مورد حذف آن بخشهایی كه جنبه تبلیغ برای كمپین بین الملی داشته است۔ بطور قطع ایشان مختارند هر بخشی از مصاحبه هر كسی را قطع و یا وصل كنند. این از جنبه حقوقی قضیه۔ اما از جنبه سیاسی دیگران هم حق دارند كه به ایشان بگویند لطفا حقیقت را بگوید!! بحث بر سر تبلیغ گروهی نیست. (كه حتی اگر بوده باشد در خود اشكالی بدان نیست. مثلا اگر یك گروه معینی نقش اصلی حتی به قول ایشان ـ از آنجایی كه با مسئول آن مصاحبه شد!! در تامین یك پیروزی بزرگ داشته است آیا نباید از آن گروه قدردانی كرد. و اگر شد باید تحت عنوان تبلیغ گروهی تكفیر شود. الی اینكه ایشان حساسیت ویژه به گروهی كه این كمپین را راه اندخته داشته باشید) بحث بر سر دلایل عقب نشینی دولت و علل پیروزی كمپین بود. این جمعبندی پاسخ خانم ارجمند بود: " سياسى ديدن مسئله و سياسى کار کردن کمپين ما, برجسته کردن مطالباتى روشن و مترقى, بسيج مردم و اتکا کردن به آنان, راديکال و پيگير بودن ما بر متن يک تقابل عمومى تر بين جنبش ترقى خواهى و جنبش برابرى طلب زنان با جنبشهاى مذهبى و در راس آن جنبش اسلام سياسى عوامل اصلى پيروزى ما بود." همانطور كه اگر به متن اصلی پاسخ مراجعه كنید متوجه خواهید شد كه در كنار نقد سیاستهای دیگران در پیشبرد مبارزه علیه شكل گیری دادگاههای مذهبی, نقد كسانی كه پیشرفتهای كمپین را سعی كردند به حساب دیگران بگذارند, به مجموعه ای از فعالیتها اشاره شد كه موجب گردید جنبش قدرتمندی از پایین شكل گرفته تا این پیروزی نایل آید. در حالی كه خانم شجاعی از دهان هما ارجمند تنها به یك عامل اشاره دارد و آن هم حساس بودن دولتها و مردم در غرب در قبال حركتهای اسلامیها و دخالت گری آنها در امور جامعه و دولت بعنوان یك زمینه ای كه گوشهای شنوا را بیشتر كرد. و دقیقا به این خاطر این را تنها آورده كه بگوید "دیدید! حتی مسئول كمپین گفته بخاطر این كه مردم و دولتها از اسلامیها میترسیدند موفق شدند و نه چیز دیگر".
مصاحبه ای كه خانم میترا شجاعی در رابطه با كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی در سایت تریبون فمینستی زده است از جمله آن نوشته ها و گزارشهایی بود كه در عین داشتن نیت خوب جهت انعكاس یك كار بزرگ از اشكالات اساسی برخوردار بود كه خانم ارجمند در نامه خویش بدرست بدانها اشاره كرد و خواهان تصحیح شد. اما خانم شجاعی به توجیهاتی دست برد كه حتی آن نیت خوب را هم زیر سوال برد. و با این كار به جمع كسانی پیوست كه در عین این كه نتوانستند كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی در كانادا در پیشبرد و رهبری یك جنبش عظیم برای به عقب راندن مذهب را نایده بگیرند ولی به انحای مختلف سعی كردند پیروزی و عظمت كار آن را زیر سایه ببرند و یا حتی به حساب دیگران بگذارند. این گونه برخورد را ما از بخشی از رسانه های فارسی زبان و اپوزسیون ایرانی شاهد بوده ایم و این مورد اول آن نبوده است.

جلیل بهروزی
۹ اكتبر ۲۰۰۵

در حاشیه: وقتی میخواستم این مطلب را در سایت تریبون فمینستی بگذارم پاسخ "فرد در مخفی گاه" به آقای بابك یزدی را دیدم كه هنوز نمیخواهد قبول كند بقول بابك به یك مونتاژ ناشیانه ای دست زده است. دوست عزیز در مخفی گاه حداقل مقاله را یكبار دیگر بخوان! دو سوال مختلف و دو پاسخ مختلف در "متن كامل مصاحبه" وجود دارد۔ یكی: چه گروههای در تشكیل "كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی" كه یك نهاد است, شریك بودند؟ و دیگری: چه كسانی پس از تصویب لایحه مربوطه به اعتراض برخاستند؟ در پاسخ به سوال اول خانم ارجمند نگفته است كه شورای مسلمانان زنا ن كانادا سهیم بود. چه اصراری دارید كه بگوید بود و یا هما ارجمند گفته بود؟ اما این تشكل جز سازمانهایی بو د كه معترض بود و نوع اعتراض آن را هم خانم ارجمند بنحو كاملی توضیح داد.

جلیل بهروزی
  کد:9  10/12/2005
  نگاهی به پاسخ خانم شجاعی به انتقادات هما ارجمند
مندرج در سایت تریبون فمینیستی


خانم شجاعی در پاسخ به این انتقاد خانم ارجمند از این كه پیروزی بزرگ بر علیه دادگاههای مذهبی و اسلامی را پیروزی زنان مسلمان خواند یك اشتباه مهم است, میگویند به این خاطر عنوان نوشته شان را پیروزی بزرگ برای زنان مسلمان خواندند چون كه این قانون مخصوص زنان مسلمان بود- اولا این حكم اساسا غلط است. هشت صفحه كاغذ سیاه شد, حداقل در مصاحبه ای كه با خانم ارجمند داشته اند, تا جزئیات یك جنبشی كه راه افتاد بر سر مسئله دادگاههای مذهبی روشن شود. هنوز ایشان میگویند این قانون مخصوص زنان مسلمان بود. جنبشی راه افتاد علیه دخالت مذهب در امور قضایی و امور خانواده" ایشان میگویند, چون قانون مخصوص زنان مسلمان بود!! هزاران غیر مسلمان در یك حركت اجتماعی وسیع شركت كرده تا دست مذهب را از زندگی زنان قطع كند و ایشان میگویند چون این قانون مخصوص زنان مسلمان بود( كه غلط است), پس پیروزی برای زنان مسلمان بود, قانون این بود خانم شجاعی, " حكمیت مذهبی در امور خانواده", نه صرفا حكمیت اسلامی! پس بهتر بود میگفتید یك پیروزی برای زنان مذهبی! این مسخره نیست؟ البته شما بعنوان یك ژورنالیست میتوانید هر چه دلتان بخواهد بگوید!! ولی این توهین بزرگی است به همه زنان و همه آزادیخواهان و همه انسانهای مترقی. ممكن است كسانی را, مثل كسی كه فكر میكند جواب دندان شكنی به خانم ارجمند داده اید را خوشحال كند, ولی بطور قطع همه زنان آزادیخواه و مترقی را آزرده خواهد كرد كه شخصی بعنوان یك ژورنالیست بیاید و تحت عنوان آزادی من! مبارزه و پیروزی یك جنبش را به نام جنبشی دیگر و آن هم اسلامیها بنویسد. ثانیا با این استدلال حتما وقتی جامعه برای آزادی مطبوعات مبارزه كند و به پیروزی مبرسد شماآن پیروزی را به نام پیروزی روزنامه نگاران میخوانید و یا اگر جامعه برای بهداشت مجانی مبارزه كند و به آن دست یابد شما آن را به حساب مریضها میگذارید. این استدلال شما هم به جوك شبیه است. جدا از این كه مقیاسه روزنامه نگاران و یا بیماران با زنان مسلمان اصلا مقایسه خوبی نیست . اولی یك صنف و دومی گروهی از مردم هستند كه از سلامتی جسمی رنج میبردند. جدا از این كه دادن هویت مذهبی و اسلامی به مردم عادی و زنان علی العموم كه از كشورهای اسلام زده آمده اند یك اشتباه فاحش سیاسی است. الی اینكه گروههای اسلامی را مد نظر داشته باشید. كه در این صورت این خطا در خطا است. سازمانها و نهاد هستند كه برای خود هویت و شناسنامه مذهبی میدهند چون كه اهداف سیاسی و برنامه ها مذهبی و یا فرهنگی خاصی را دنبال میكنند ولی اگر همه مردمی كه مثلا در ایران زندگی میكنند و یا مثلا مهاجرینی كه از خاورمیانه و شمال افریقا میایند را با مارك اسلامی معرفی كنید میشود همان كاری كه دول غربی و مدیای وابسته به آنها در حال انجام دادن آن هستند.
اما اگر این استدلال را با این كه شواری مسلمانان زنان كانادا نیز جز نیرویهای تشكیل دهند كمپین بین المللی بود را كنار هم بگذاریم میتوان پی برد كه ایشان چه هدفی داشته اند. و از این بابت برای ایشان متاسفم كه هنوز دل از اسلام نكنده اند و حتما خود را هم مدافع حقوق زنان هم میدانند.
در حاشیه این كه گویا به خانم ارجمند افتخار داده شد كه با ایشان مصاحبه شد (همچنین در پاسخ به یكی از كسانی كه ظاهرا دل و ایمانش از پاسخهای دندان شكن خانم شجاعی رفته است و در این سایت نوشته ) نكته ای را باید گفت. "صرف اينكه بعد از عقب نشيني دولت كانادا من براي مصاحبه نزد شما آمدم اين را نشان مي‌دهد" . اولا ایشان پس از عقب نشینی دولت سراغ خانم ارجمند نیامدند. این را تاریخهایی كه خانم ارجمند در متن كامل مصاحبه آورده نشان میدهد. (از ۱۵ اوت تا ۲۳ سپتامبر مصاحبه تان طول كشیده است. یعنی اولین بخش مصاحبه در تاریخ ۱۵ اوت صورت گرفته است). ثانیا این خود بزرگ بینی و مدال دادن به خود است. با این حساب مردم باید از دریچه سایت ایشان و یا مصاحبه ایشان پا كسی و گروهی پی به این ببرند كه آن گروه و یا فرد نقشی در یك واقعه داشته است!! این موجب زهرخند خواهد شد لطفا تكرار نكنید برای خودتان هم بد میشود حتی خبرنگاران لوموند هم اینچنین ادعا نمیكنند.
و اما در مورد حذف آن بخشهایی كه جنبه تبلیغ برای كمپین بین الملی داشته است۔ بطور قطع ایشان مختارند هر بخشی از مصاحبه هر كسی را قطع و یا وصل كنند. این از جنبه حقوقی قضیه, اما از جنبه سیاسی دیگران هم حق دارند كه به ایشان بگویند لطفا حقیقت را بگوید!! بحث بر سر تبلیغ گروهی نیست. (كه حتی اگر بوده باشد در خود اشكالی بدان نیست. مثلا اگر یك گروه معینی نقش اصلی حتی به قول ایشان ـ از آنجایی كه با مسئول آن مصاحبه شد!! در تامین یك پیروزی بزرگ داشته است آیا نباید از آن گروه قدردانی كرد. و اگر شد باید تحت عنوان تبلیغ گروهی تكفیر شود. الی اینكه ایشان حساسیت ویژه به گروهی كه این كمپین را راه اندخته داشته باشید) بحث بر سر دلایل عقب نشینی دولت و علل پیروزی كمپین بود. این جمعبندی پاسخ خانم ارجمند بود: " سياسى ديدن مسئله و سياسى کار کردن کمپين ما, برجسته کردن مطالباتى روشن و مترقى, بسيج مردم و اتکا کردن به آنان, راديکال و پيگير بودن ما بر متن يک تقابل عمومى تر بين جنبش ترقى خواهى و جنبش برابرى طلب زنان با جنبشهاى مذهبى و در راس آن جنبش اسلام سياسى عوامل اصلى پيروزى ما بود." همانطور كه اگر به متن اصلی پاسخ مراجعه كنید متوجه خواهید شد كه در كنار نقد سیاستهای دیگران در پیشبرد مبارزه علیه شكل گیری دادگاههای مذهبی, نقد كسانی كه پیشرفتهای كمپین را سعی كردند به حساب دیگران بگذارند, به مجموعه ای از فعالیتها اشاره شد كه موجب گردید جنبش قدرتمندی از پایین شكل گرفته تا این پیروزی نایل آید. در حالی كه خانم شجاعی از دهان هما ارجمند تنها به یك عامل اشاره دارد و آن هم حساس بودن دولتها و مردم در غرب در قبال حركتهای اسلامیها و دخالت گری آنها در امور جامعه و دولت بعنوان یك زمینه ای كه گوشهای شنوا را بیشتر كرد. و دقیقا به این خاطر این را تنها آورده كه بگوید "دیدید! حتی مسئول كمپین گفته بخاطر این كه مردم و دولتها از اسلامیها میترسیدند موفق شدند و نه چیز دیگر".
مصاحبه ای كه خانم میترا شجاعی در رابطه با كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی در سایت تریبون فمینستی زده است از جمله آن نوشته ها و گزارشهایی بود كه در عین داشتن نیت خوب جهت انعكاس یك كار بزرگ از اشكالات اساسی برخوردار بود كه خانم ارجمند در نامه خویش بدرست بدانها اشاره كرد و خواهان تصحیح شد. اما خانم شجاعی به توجیهاتی دست برد كه حتی آن نیت خوب را هم زیر سوال برد. و با این كار به جمع كسانی پیوست كه در عین این كه نتوانستند كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی در كانادا در پیشبرد و رهبری یك جنبش عظیم برای به عقب راندن مذهب را نایده بگیرند ولی به انحای مختلف سعی كردند پیروزی و عظمت كار آن را زیر سایه ببرند و یا حتی به حساب دیگران بگذارند. این گونه برخورد را ما از بخشی از رسانه های فارسی زبان و اپوزسیون ایرانی شاهد بوده ایم و این مورد اول آن نبوده است.

جلیل بهروزی
۹ اكتبر ۲۰۰۵

در حاشیه: وقتی میخواستم این مطلب را در سایت تریبون فمینستی بگذارم پاسخ "فرد در مخفی گاه" به آقای بابك یزدی را دیدم كه هنوز نمیخواهد قبول كند بقول بابك به یك مونتاژ ناشیانه ای دست زده است. دوست عزیز در مخفی گاه حداقل مقاله را یكبار دیگر بخوان! دو سوال مختلف و دو پاسخ مختلف در "متن كامل مصاحبه" وجود دارد, یكی: چه گروههای در تشكیل "كمپین بین المللی علیه دادگاههای اسلامی" كه یك نهاد است, شریك بودند؟ و دیگری: چه كسانی پس از تصویب لایحه مربوطه به اعتراض برخاستند؟ در پاسخ به سوال اول خانم ارجمند نگفته است كه شورای مسلمانان زنا ن كانادا سهیم بود. چه اصراری دارید كه بگوید بود و یا هما ارجمند گفته بود؟ اما این تشكل جز سازمانهایی بو د كه معترض بود و نوع اعتراض آن را هم خانم ارجمند بنحو كاملی توضیح داد.

فائقه
  کد:10  10/14/2005
  آقای بهروزی, حتی اگر خانم شجاعی برداشت های خود را نوشته باشند و به زعم شما هم اشتباه باشد, حتی در این صورت هم شما اجازه ندارید با این لحن ناهنجار صحبت کنید. گیریم که ایشان اشتباه کرده اند, آیا سزاوار این همه لجن پراکنی از سوی شما هستند؟

  کد:11  10/14/2005
  آقا بدجوری روی ابرها پرواز میکنید. پیاده شوید با هم راه برویم.

سينا
  کد:12  10/15/2005
  سلام خانم هما ارجمند
من از رسانه هاي معروف دنيا و انگليسي زبان خبر پيروزي شما را شنيدم· اجازه بدهيد يك بار ديگر من اين پيروزي بزرگ را به شما و همه آزاديخواهان تبريك بگويم· در ضمن شما نبايد سطح خودت را تا اين حد پايين بياوريد چرا با اينها مصاحب انجام دادي من سايت نو شريعه سايت شما را نگاه كردم صدها روزنامه و تلويزيون و راديوي معروف دنيا اخبار كمپين شما را پخش كرده اند· اينها كه در اين سايت "فمينيستي" فعاليت ميكنند دوم خرداديهاي هستند كه هميشه دنبال آخوندها بودند و هستند· در همين انتخابات گذشته رفتند پشت سر معين بع هم همراه دولت آبادي
زير عباي رفسنجاني خزيدند· شما نبايد ساده باشيد از اين طيف انتظار بيشتري نيست· اينها تا مخ و استخوان اسلامي هستند·كاريشان نميشود كرد· انتقاد هم براي اينها حكم قطره آب بر سنگ را دارد· اينها فمنيستهاي اسلامي هستند كه قبلأ پشت سر خانم فائزه رفسنجاني بودند دوره اي پشت سر امامشان نماز خواندند توهم به اينها نبايد داشت· اينها آمده اند كه اسلام "خوب" را نجات بدهند بر اينها حرجي نيست· من اينها را از نزديك ميشناسم، مختصر رفت و آمدي با اينها دارم همين هستند كه ميبينيد مدافعين راستين اسلام و امام هستند· شيرين عبادي از همين تبار است· كه ميخواهد اسلام و دمكراسي را در يكه قالب بفروشد·

سروش ابراهیمی
  کد:13  10/15/2005
  همای عزیز
ابتدا خواستم که عقب راندن یک فاجعه بزرگ انسانی ،صدمات ولطماتی که قراربودبیش ازپیش به صورت قانونی برای انسانهادربرقراری این دادگاههای وحشیانه وجنگلی برای بشریت پیش آیدرابه تووتمام کسانی که این امرراجدی ومهم دانستندتبریک بگویم.
این یکی ازحرکتهای فوق العاده انسانی که درطول تاریخ بشری نه درکانادابلکه درتمام جهان ازآن به بزرگی یادخواهدشد. روز8 سپتامبرروزعقب راندن مذهب ازدادگاههای سکولارهست وخواهدبودومااین روزواین شخص واین زن آزادیخواه وبرابری طلب راهیچ گاه دست کم نخواهیم گرفت واین روز به نام اوثبت خواهدشد؛بقیه حرفهازیادی است ،مهم نفس عمل است که روشن است .ازتیزبینی ،دلسوزی وانسان دوستی همای عزیزتشکر می کنیم.همه واقفیم که هماارجمندوبسیاری ازفعالین دیگرتنهاهدفشان بربرچیدن وازبین بردن کامل هرگونه مذهبی درنسل بشریت است واین ایجادخواهدشدتاافرادی نظیرهما ودیگر فعالین این عرصه هاهستند.من بازهم به اووهمه فعالین این حرکت سرنوشت سازتبریک گفته وبرایش آرزوی موفقیت بیشتردراین عرصه وعرصه های دیگردارم.

  کد:14  10/16/2005
  مسئله مثل اینکه بدجوری خانوادگی شده است؟؟؟!!!!!!!

خسته
  کد:15  10/25/2005
  بحث کردن در کل امر نکویی است ولی بحث کردن با بعضی ها بر سر بعضی مسائل هدر دادن وقت عزیز است. هدف مطرح شدن است و بس.

ناهید رکسان
  کد:16  11/3/2005
  کسانی که سیاست های دولت کانادا را می شناسند، باید بدانند که در درجه اول دولت است که از تندروهای مذهبی مهاجران حمایت تمام عیار به عمل می آورد به دو دلیل. اول جهت ایجاد مانع بر سر راه مهاجران و شرکت فعال آنان در جامعه. دوم برای حفظ سیا ست «مقدس» قبیله گرایی که تخصص آنگلوساکسون ها در آن است. نگاهی به آمریکا، استرالیا، کانادا و خود انگلیس بیندازید، تا ببینید منفعت قبیله گرایی نصیب چه گروه هایی می شود. گروه های راست افراطی که آنها هم حمایت همه جانبه پلیس و قوه قضائیه را دارند.

هاله
  کد:17  11/11/2005 mithras.org
  همیشه حزب کمونیست کارگری تلاش‌های جمعی ملت را به حساب حزب خودشان می‌گذارند یک‌بار هم برعکس (فرضا" که این ادعای‌شان این‌جا درست باشد).

aresh sorkh
  کد:18  11/13/2005
  hale too khafe sho, mage saget raziyet ne mikone?

آرش سرخ واقعی!
  کد:19  11/28/2005 http://www.redarash.com/
  گرچه مدت ]ها از زمان آخرین کامنت این مطلب می گذرد خواستم بگویم که این کامنت جعلی این جا مال من نیست.


لطفا پیشنهاد خود را وارد کنید

 نام
 پست الکترونیکی
 نام سایت
 پیشنهاد