کدمطلب:102

 
نقطه‌ی عطفی در مطالعات درباره‌ی خشونت خانگی

12/15/2005 4:37:46 PM
 مترجم: ساره طارمی

 
 

   تحقیقات سازمان بهداشت جهانی، WHO، درباره‌ی خشونت خانگی آشکار می‌کند که معمول‌ترین خشونت در زندگی زنان، خشونتی است که از سوی شریک زندگی آنها اعمال می‌شود، و میزان آن حتا از تهاجم و تجاوز توسط بیگانگان و آشنایان بیشتر است. این تحقیق از تاثیرات منفی خشونت‌های جسمی و جنسی از سوی شوهران و شریک‌های زندگی زنان سراسر جهان بر سلامت و بهداشت آنان گزارش می‌کند، و از پوشیده بودن این خشونت‌ها خبر می‌دهد.

دکتر لی جونگ‌ووک، عضو WHO و مسوول ارایه‌ی این تحقیق در ژنو، می‌گوید: «این تحقیق نشان می‌دهد که زنان در خانه بیشتر در معرض خشونت هستند تا در خیابان، و این موضوع تاثیرات جدی بر سلامت آنان دارد. این تحقیق همچنین نشان می‌دهد که جلب افکار عمومی در سطح جهان به خشونت خانگی و برخورد با آن به عنوان مشکل جدی در سلامت عمومی چه اندازه مهم است.»

این تحقیق بر اساس مصاحبه با 24000 زن روستایی و شهری در کشورهای بنگلادش، برزیل، اتیوپی، ژاپن، نامیبیا، پرو، سومائو، صربستان و مونته‌نگرو، تایلند و اتحاد خلق تانزانیا انجام گرفته است.

تحقیق «سلامت زنان و خشونت خانگی علیه زنان» راهکارهایی پیشنهاد می‌کند، و سیاست‌گذاران و مسوولان بهداشت را فرا می‌خواند تا برنامه‌های بهداشتی را، با در نظر گرفتن برنامه‌هایی برای جلوگیری از خشونت، در سطح ملی و کلان پیاده کنند.

بر اساس یافته‌های این تحقیق، یک‌چهارم تا نیمی از زنانی که مورد تهاجم شریک خود قرار گرفته‌اند، گفتند که در نتیجه‌ی مستقیم این عمل دچار حراحت شده‌اند. زنان آزاردیده همچنین دو برابر زنان آزارندیده دچار ضعف جسمانی و مشکلات روحی و جسمی بودند، حتا اگر خشونت سال‌ها قبل اتفاق افتاده بود. این مشکلات شامل فکر و اقدام به خودکشی، مشکلات روانی و مشکلات جسمی از قبیل درد، گیجی و ترشحات آلت تناسلی بودند.

دکتر شارلوت واتز، از مرکز بهداشتی و داروهای گرمسیری لندن و یکی از اعضای اصلی گروه تحقیق، می‌گوید: «میزان شباهت پیامدهای خشونت توسط شریک زندگی در کشورهای مورد مطالعه، قابل توجه است. به نظر می‌رسد که خشونت توسط شریک زندگی تاثیرات یکسانی بر سلامت و بهداشت زنان دارد، و به محل زندگی، میزان شیوع خشونت در محیط زندگی، و پیشینه‌ی فرهنگی یا اقتصادی زنان بستگی ندارد.»

خشونت خانگی می‌تواند بر سلامت جنسی و باروری زنان تاثیر بگذارد، و ممکن است زنان را در معرض آلودگی‌های مقاربتی مانند HIV قرار دهد. در این تحقیق، زنانی که به شکل فیزیکی یا جنسی آزار دیده بودند، بیشتر از زنان آزارندیده بیان کردند که شریک زندگیشان چندین شریک جنسی دارد، و نمی‌پذیرد که از کاندوم استفاده کند. این زنان همچنین بیشتر سقط‌های ناخواسته و نارسایی جنین را گزارش کردند.

زمان بارداری، با این که اغلب به عنوان زمانی در نظر گرفته می‌شود که زنان به حمایت نیاز دارند، در بیشتر مناطق مورد مطالعه، بین 4 تا 12 درصد زنان گفتند که در زمان بارداری مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند. بیش از 90 درصد این زنان توسط پدر کودک آزار دیده‌اند، و در یک‌چهارم تا نیمی از آنها آزار به صورت لگد و مشت در ناحیه‌ی شکم بوده است.

اصلی‌ترین چالش سیاست‌گذاران این است که خشونت پوشیده می‌ماند. دست‌کم 20 درصد زنانی که در این تحقیق گفتند که آزار دیده‌اند، پیش از آن هرگز در این باره با کسی صحبت نکرده بودند. با وجود پیامدهای روحی و جسمی، تعداد بسیار کمی از زنان گفتند که برای کمک به مراجع رسمی مانند پلیس و مراکز بهداشتی، یا به افرادی که بتوانند به آنها کمک کنند، مراجعه کرده‌اند، و بیشتر آنان ترجیح داده‌اند به همسایگان، دوستان یا خانواده پناه ببرند. و آنانی که به مراجع رسمی مراجعه کرده‌اند، آزارهای بسیار شدیدی دیده بودند.

دکتر چاندرورتای کانچاناچیترا، از دانشگاه ماهیدول و عضوی از تیم تحقیقاتی در تایلند، می‌گوید:‌ «این اولین تحقیقی است که در این زمینه در تایلند صورت می‌گیرد، و به ما بسیار کمک کرده است که گستردگی خشونتی را که زنان در کشورمان می‌بینند، بفهمیم. این یافته‌ها به ما کمک کردند که طرحی ملی برای حذف خشونت علیه زنان و کودکان تدوین کنیم.»

این تحقیق راهکارهای بسیار مهمی برای تغییر رفتار و مبارزه با بی‌عدالتی و هنجارهای اجتماعی حامی خشونت ارایه می‌دهد. این تحقیق پیشنهاد می‌کند که برنامه‌های جلوگیری از خشونت از این پس در آموزش‌های ویژه‌ی کودکان، جوانان، HIV و ایدز، و بهداشت جنسی و باروری گنجانده شوند. ارایه‌دهندگان خدمات بهداشتی باید آموزش داده شوند تا زنانی را که مورد خشونت قرار می‌گیرند شناسایی کنند و واکنش مناسب نشان دهند. مراقبت‌های زمان بارداری، مشاوره‌های خانواده و مراقبت‌های پس از سقط نقاط شروع خوبی برای مراقبت‌های بعدی، حمایت و ارجاع به خدمات دیگرند. مدارس باید امن باشند، سیستم‌های حمایت از قربانیان باید قوی‌تر شوند و برنامه‌های جلوگیری از بارداری مورد توجه قرار گیرند. افزایش آگاهی عمومی ضروری است. دکتر کلودیا گارسیا مارنو، عضو WHO و مسوول هماهنگی تحقیق می‌گوید: «از خشونت خانگی می‌شود جلوگیری کرد، و دولت‌ها و اجتماعات لازم است برای مبارزه با این مشکل گسترده‌ی اجتماعی حرکتی کنند. WHO همچنان به افزایش آگاهی عمومی نسبت به خشونت و نقش مهم جامعه در ایجاد خشونت و پیامدهای آن خواهد پرداخت. ما نیاز داریم که در سطح جهان خشونت را در همان ابتدای شکل‌گیری متوقف کنیم، و برای زنانی که در روابط آزار دهنده هستند، کمک و حمایت فراهم کنیم.»

کمپین جهانی WHO برای جلوگیری از خشونت از دولت‌ها در تدوین برنامه‌های جامع جلوگیری از خشونت حمایت می‌کند، تا خشونت خانگی در کنار بقیه‌ی انواع خشونت قرار گیرد.

خشونت‌های فیزیکی چگونه سنجیده شدند

برای خشونت‌های فیزیکی، از زنان پرسیده شد که شریک کنونی یا سابقشان آیا تا به حال به آنها سیلی زده است یا شیئی به طرف آنها پرتاب کرده است؛ آنها را هل داده یا انداخته است؛ با مشت یا شیء خطرناکی به آنها ضربه زده است؛ به آنها لگد زده یا آنها را روی زمین کشیده است؛ گلوی آنها را فشار داده یا آنها را سوزانده است؛ با اسلحه، چاقو یا سلاح دیگری آنها را تهدید کرده یا به آنها حمله کرده است یا خیر.

خشونت جنسی در این سه رفتار تعریف شد: اجبار به آمیزش بر خلاف میل، آمیزش به خاطر ترس از رفتار یا واکنش مرد، اجبار به عملی جنسی که به نظر زن پست یا تحقیرآمیز باشد.

خلاصه‌ی یافته‌ها

• خشونت خانگی علیه زنان متداول، گسترده و پوشیده است، و معمول‌ترین خشونت در زندگی زنان است، بیشتر از تهاجم و تجاوز از سوی غریبه‌ها و آشنایان.
• در نمونه‌های مطالعه شده در کشورهایی که تحقیق در آنها انجام شد، رواج خشونت فیزیکی علیه زنان از 13 درصد در ژاپن تا 61 درصد در پرو متغیر بود.
• سیلی زدن معمول‌ترین نوع خشونت بود، و مشت زدن به صورت بعد از آن قرار گرفت. اما بیش از نیمی از مواد خشونت خانگی، از دسته‌ی خشونت‌های شدید بودند، از قبیل لگد زدن، روی زمین کشیدن، تهدید با سلاح یا حمله با سلاح.
• بیشتر خشونت‌های فیزیکی، الگویی از خشونتی مداوم را آشکار می‌کردند.
• 4 تا 12 درصد زنانی که باردار شده بودند، گفتند که در زمان بارداری ضرب و شتم شده‌اند- در بیش از 90 درصد موارد توسط پدر کودک. بین یک‌چهارم تا نیمی از این زنان در ناحیه‌ی شکم لگد خورده بودند.
• یک نفر از هر 11 زن آزاردیده از سوی شریک زندگی، اقدام به خودکشی کرده بود.
• برای 21 تا 66 درصد زنان آزاردیده صحبت درباره‌ی این تجربه و درخواست کمک دشوار بود. معمول‌ترین دلیل برای درخواست کمک نکردن این بود که آزار را معمولی یا غیرجدی تلقی می‌کردند.
• پذیرش و تاییید همسرآزاری در میان زنانی که خود این آزار را تجربه کرده بودند نسبت به زنانی که آزار ندیده بودند، بیشتر بود.

پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 73          آرشيو