کدمطلب:2

 
خشونت عليه زنان حادثه نيست , مسئله است

12/6/2003
طلعت تقي نيا

 
 

   خشونت بيداد مي کند برخوردهاي خشونت آميز رواني هر روز از روز قبل بيشتر مي شود. درميان خانواده ها خشونت هاي فيزيکي و همسرو دختر آزاري هاي پنهان و آشکار وجود دارد که بدلايل مختلف از جمله حفظ آبرو اين موضوع مخفي مي ماند. آنچه در زير مي آيد نمونه اي از اخبار رسمي منتشر شده است, تو خود حديث مفصل بخوان از آن چه پنهان مي ماند!

تهران بيشترين نرخ طلاق
معاون اجتماعي سازمان بهزيستي کشور " دکتر علم الهدايي " گفت :تهران بيشترين نرخ طلاق را دارد 25 درصد ازدواج ها در تهران به طلاق مي انجامد . ( ايسنا 4/8/82)

خانه امن دختران ما کجاست ؟
دخترنوجوان 17 ساله اي که توسط پليس بازداشت شده بود پس از5ماه دوري ازخانواده در بازپرسي شعبه 5 با پدرو مادر خود مواجه شد ولي خانواده اين دختر از پذيرفتن وي امتناع کردند. اين دختر درمورد علل فرار ازخانه گفت : پدر و برادرم که يک سال هم ازمن کوچک تراست با شلنگ آب مرتبا مرا کتک مي زدند.اين خانواده دليل قانع کننده ايي براي نپذيرفتن دختر خود نداشتند. (ايسنا4/8/82) اما بايد پرسيد دادگاه چه دليلي براي برگرداندن دختر به خانواده او داشت؟ قرباني مجرم است؟!
دختر9 ساله اي به نام نرگس ضبط عمويش را شکست. عمو موهاي اوراکشيد ,پاهاي او را با طناب بست وسپس با سيم کتکش زد وبا انبر گوشت تنش را کند. پزشک قانوني جاي سوختگي آلات استعمال مواد مخدر را برروي بدن اين دختر بينوا شنا سائي کرده است.
خشونت جنسي والدين با دختران دبيرستاني حدود1.5 برابر پسران است . از 18 دختر که به دليل تجاوز محارم به دفتر امور بانوان در خوزستان مراجعه کردند 12 مورد آن ها زير 14 سال بوده اند.
نتايج يک پژوهش نشان مي دهد که ميزان بدرفتاري جسمي درسنين دبستاني 4.3برابربيشتراز دختران است , درحالي که ميزان بدرفتاري دردختران در سنين دبيرستان 1.4 برابر بيشتراز پسران است .(ايسنا 15/8/82)
حساسيت بيشتر والدين در مورد دختران نوجوان موجب افزايش تنبيهات شديد در مورد آنها مي شود . دکتر آفرين رحيمي روان پزشک و مسئول اين گروه پژوهش مي گويد ميزان بدرفتاري با کودکان دختر بالااست ولي گزارش قانوني آن بسيار کم است.

زهرا کاظمي , پرونده ناتمام ...
زهرا کاظمي خبرنگارعکاس ايراني مقيم کانادا درمحل زندان اوين درحالي که خانواده هاي تعدادي از بازداشت شدگان در مقابل زندان اوين تجمع کرده بودند ازمنطقه ممنوعه عکسبرداري مي کند و بازداشت مي شود .(اعتماد14 مهر)
خبرنگار عکاس در زندان به قتل مي رسد و در روز 21/4/82 جسد زهراکاظمي تشريع و علت مرگ شکستگي جمجمه و خونريزي مغزي و عوارض آن در اثر اصابت جسم سخت به سر تعيين مي گردد. پرونده زهرا کاظمي از منظر افکار عمومي هنوز بسته نشده است .
بهاي عکسبرداري از يک منطقه ممنوعه مساوي با زندگي يک زن فعال است .

7 سال تلاش براي اثبات دفاع مشروع
افسانه به عنوان مهمان آقاي مقدم همراه همسرو دو فرزندش به کيش رفته بود و از طرف ميزبان که دوست شوهرش بود مورد تعرض قرار گرفت و درحال دفاع از ناموس خود ميزبان را به قتل رساند. افسانه مدت 7 سال دورازهمسر وبچه ها در زندان بندرعباس به سر مي برد . حکم اعدام او در آستانه اجرا متوقف شد (22 مهر) اما افسانه هنوز نمي داند چه حکمي درانتظار اوست.
افسانه ها در جامعه ما چه سرانجامي خواهند داشت؟ افسانه اگر پيشنهاد ميزبان را مي پذيرفت و رابطه نامشروع برقرار مي کرد بعنوان زنا از خانواده و فرزندانش و جامعه طرد مي شد و درنهايت جاي او درگور يا خانه فساد بود اکنون که ازخودش دفاع کرده بعنوان قاتل محکوم به اعدام مي شود!

قتل لاله, اعتراف شهلا, و اما مجرم ؟
قتل لاله سحرخيزان همسر محمدخاني ورزشکار درپرده ابهام باقي مانده است با وجود اينکه شهلا به قتل لاله اعتراف کرده است .(اعتماد 14 آبان )
شهلا که به اتهام قتل بازداشت شده در مراحل بازجوئي مرتبا" ازعشق شعله ور خود به محمدخاني حرف مي زند و مرتبا مي گويد من عاشقم و جرمم نيز عشق است .
شهلا کليد خانه محمدخاني راداشته وچندبار درنبود همسر وي به آن خانه رفت وآمد داشته است و شب هاي زيادي را دربهارخواب منزل شاهد روابط محمدخاني باهمسرش بوده است .
گرچه اين زن به عنوان قاتل معرفي شده است ولي مجموعه عواملي که باعث به وجود آمدن اين فاجعه شده است هشداري جدي است به قانونگذاران ما و همچنين مرداني که به راحتي خود را براي داشتن چند زن و يا همسر موقت محق مي دانند .

آزار جنسي در پوشش امنيتي
4جوان به عنوان ماموران منکراتي در شهر ري دختران را بازداشت مي کردند, به خانه هاي امني انتقال و مورد تجاوز قرار مي دادند و سپس آنها را به سکوت وامي داشتند. دختران نيز به خاطر ترس از آبرو جرات نمي کردند که ربوده شدن خود را افشا کنند تا اين که دختر نوجواني به کلانتري 172 شهرري شکايت و پرده از فعاليت اين گروه برداشت . اين دختر در خانه امن اين گروه وحشيانه مورد آزار و اذيت قرار گرفته و تهديد شده بود که اگر حرفي بزند او را بکشند اين گروه داراي دستگاه بي سيم دستبند وکارت عضويت و کلت کمري بودند. (اعتماد 27 مهر )
اگر اين دختر مثل بقيه دختران اين گروه را افشا نمي کرد چه تعداد ديگر بر تعداد دختران قرباني افزوده مي شد . دختران – و البته خانواده ها - بايد بدانند کسي که بايد تحقير و تنبيه شود آسيب زننده است نه آسيب ديده !
طبق گفته مشاور استاندار گلستان:" اقدامات انتحاري مهم ترين زبان گوياي برخي دختران براي بيان دردهاست. حساسيت جامعه به جاي سکوت نقش اساسي در رفع مشکلات زنان دارد. ( ايسنا 7/8/82)

شکنجه به خاطر مهريه
نوعروسي شکايت کرد شوهرش4 روز درخانه اش او را زنداني کرده تامهريه اش
را ببخشد . نامزد عقد کرده اين دختر در دادسرا احضار شد اين شوهر جوان معلم ودرکودکي از شاگردان مادر دختربود بعد ازشکايت دختر معلم جوان گفت :نامزدم به تحريک مادرش مدام ازمن پول و هديه وطلا مي خواست چون مستقيم به من گفت که ازمن بدش مي آيد ترسيدم مهريه اش و تمام اموالم را بگيرد. ( اعتماد 16 آبان )

بايد به سنت ها احترام گذاشت !
نماينده مردم آبادان در مجلس شوراي اسلامي آمار قتل هاي ناموسي در خوزستان را نادرست وغير واقعي دانست. ( ايسنا )
آقاي کعبي براي اين که فضاي سياسي وفرهنگي استان را احساسي ومتشنج نکند . خيال همه را راحت مي کند ومي فرمايند مسائل ناموسي درتمام ايران وجود دارد بسياري از سنن فرهنگي ربطي به دين ما ندارد. سنن قومي از جمله قوم عرب دستمايه بشري است وبايد به آن احترام گذاشت.

فيلمي درباره شوهر کشي
اخيرا يک شبکه تلويزيوني فرانسه فيلمي درباره داستان زندگي زناني که شوهرانشان را به قتل رسانده بودند پخش کرد( زنان ايران 20 ابان)
يکي از زن ها گفت وقتي نتوانستم خودم رابکشم شوهر الکلي ام را کشتم و زن ديگرکه شوهرش راهنگام تجاوزبه دخترشان غافلگير کرده بود بعد از ديدن اين صحنه شوهرش را به قتل رساند. قاضي اين زن را به اعدام محکوم کرده است .
گريز راه اين زنان در جامعه مرد سالار کجاست؟

خشونت قومي به پشتوانه بي قانوني
مشاور استاندار خوزستان در امور زنان مشکلات و مسائل ناشي از نگرش هاي قوميتي را شاهدي بر تضييع حقوق انساني زنان و دختران جوان خوزستان دانست و به سنت هاي غلطي مثل "هديه " و " نحوه " اشاره کرد . ( ايسنا 3 آبان )
هديه به اين معناست که هنگام مصيبت زدگي و فقدان يکي از والدين يک فرد متنفذ در قوم و طايفه ايي دختري جوان را به عنوان هديه و عرض تسليت و کم کردن غصه به او مي دهند.
در نحوه دختر عمو مجبور است با پسر عمو ازدواج کند حتي اگر پسر عموي او داراي دو يا سه همسر هم باشد . اگر در اين شرايط از فرمان پسر عمو سرپيچي کند با فرمان او تا پايان عمر حق ازدواج ندارد .
يکي از مشاورين فرمانداري گفت : در يک طايفه حدود 45 مورد قتل ناموسي زير20 سال صورت گرفته است که پدر و عمو و برادران و پسران عمو خود به اجراي حکم براي کشتن دختران پرداخته اند. حکم قتل دختري که اتهام به او زده شود , بدون محاکمه يا اثبات جرم توسط خانواده صادر مي شود و بعد از کشتن دختر شناسنامه او را آتش مي زنند و چون قوانين محکمي در اين باره براي زنان وجود ندارد اغلب قاتلان از پيامدهاي قانوني در امان مي مانند.


راضيه هم در آتش سوخت ...
راضيه دختري که توسط خانواده اش محکوم به مرگ شده بود پس از 16 روزجدال با مرگ جانسپرد (19 مهر اعتماد) راضيه 27 ساله درآخرين روزهاي زندگي اش ماجراي تلخ و غمناک خود را شرح داد.
در 5 سالگي مرا به زن و شوهري که بچه دار نمي شدند فروختند آنها مهربان بودند. کلاس پنجم ابتدائي بودم که آنها در اثر تصادف رانندگي کشته شدند. مجبور شدم به خانه پدرم برگردم. اين بار با گرفتن 500 هزار تومان شوهرم دادند. شوهرم همسن پدرم بود. هنگامي از خانه بيرون مي رفت بچه هاي زن اولش با بيل و چوب به جانم مي افتادند و ناسزا و فحش مي دادند. بلاخره با موافقت او از هم جدا شديم. دوباره به خانه پدرم برگشتم. بعد از طلاق درد و عذابم چند برابر شد جرات بيرون رفتن را نداشتم به من که يک زن بيوه بودم به چشم هرزه و گناهکار نگاه مي کردند. يک روز از بس کتکم زدند فرار کردم و به شيراز رفتم و مجبور شدم شبانه به يک امامزاده پناه ببرم و ازشدت گرسنگي وخستگي از پا افتادم. زني با شنيدن گريه هايم وسرگذشتم من را به خانه اش برد. در يک آرايشگاه برايم کار پيدا کرد. يکي از مشتري ها مرا براي برادرش خواستگاري کرد و من هم براي نجات از سرگرداني و بي پناهي با او ازدوازج کردم از بخت بد شوهرم بيکار و معتاد از آب درآمد. از بس که آزار و اذيت ديدم به دادگاه رفتم و قاضي هم حق را به من داد و جدا شدم.
بعد از طلاق در يک آرايشگاه مشغول کار شدم. با خانه تماس گرفتم. يک روز مادرم گفت که دلمان برايت تنگ شده و من خوشحال به ديدن آنها رفتم. پدرم گفت بيا دختر جان ببوسمت تا نزديکش رسيدم چنگ انداخت ومي خواست مرا خفه کند مادرم يک ظرف نفت روي من خالي کرد وپدرم کبريت کشيد سرتاپايم آتش گرفت. آنها مرا به حمام انداختند با هر سختي شير آب را باز کردم و آتش را خاموش کردم دوباره به سراغم آمدند وقتي ديدند زنده ام پدرم چند ضربه محکم به سرم کوبيد و مادرم با يک قوطي نفت دنبال کبريت مي گشت. با فرياد از همسايه ها کمک خواستم يکي از همسايه ها مرا به خانه اش برد و مخفي کرد تا پليس و اورژانس آمدند.
پدر و مادر راضيه هر دو با قرار وثيقه آزاد شدند و قرار است محاکمه شوند.

پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 0          آرشيو