کدمطلب:23

 
دختران ايراني در فجيره و مردان «باغيرت»!!

5/31/2004 1:41:48 PM
روزبه روزبهاني

 

 

  
تريبون فمينيستي ايران
ايرانيان از دير باز زن را قايل به کرامت مي‏دانستند و وی را همچون مردان در تعاملات زندگانی شرکت مي‏دادند و حتی در سپاه نيز جايی برای زنان وجود داشت.با ورود اعراب به ايران و تسری ديد قشری اعراب به ايرانيان که زن را بر اساس تعليمات اسلاف گذشته، دنده چپ مرد مي‏دانست و لايق زنده به گور شدن، زنان از صحنه تعاملات اجتماعی به حاشيه رانده شدند تا تنها نشانی باشند از گناه و شهوت در کتب اخلاق يا تنها مستمسکی برای خلق صحنه های اروتيك بوس و کنار در کتاب‏های غنايي.

اين به حاشيه رفتن سبب ايجاد بي‏تفاوتی شد و آن‎چه امروز شاهد آنيم ملهم از همان زمان و همان اعمال است .
چند روز پيش دختران اين کهن ديار آريايي در نقطه‏ای دور افتاده از سرزمين اعراب به فروش رفتند .
تصور مي‎کنم دختران زيبارو و بزک کرده‏ای از اين سامان را که ايستاده اند و مردی ورندازشان می کند. وراندازشان مي‏كند تا ابتياع‏شان کند و در شهوت‏سرايش جای دهد و هر از گاهی با او همبستر شود و از نفس دختران ايراني نفس تازه کند.
از احساس دم مردی عرب بر لبان نورس آن دخترک و از بوی تعفن بدنش به هنگام همبستری با او، راه نفس‏گاهم بسته مي‏شود و تمام تنم کرخت مي‏شود. خبر اين فاجعه را دوستان با لبانی خندان بر من گفتند و يكي از آنان آرزوی حضور در چنين اماکنی را مي‎کرد تا او هم از اين خوان، لقمه‎ای برد.

غيرت و عصبيت اين دوستان مثال زدنی است و از آنانی هستند که هنوز خواهر و مادر و همسر را ناموس صدا می کنند و اگر طره ای از موی نواميس‎شان بر پيشاني افتد، قلم پاي‏شان را می شکنند .
اما در برابر فروش دختران اين سرزمين مي‏خندند و در دل آرزوی خريد مي‏كنند. کورش ! از درد بمير که ما بي‏عاريم! سرزميني که زمانی فرهنگ و دوستی به ساير بلاد مي‏آموخت، هم اکنون دست به تربيت زنان خويش برای ارضای مردان در كشورهاي ديگر زده است و نفس اعراب را نفس دختران ايران آرام مي‏كند.
همان به که ديگر کلاه را بالاتر بريم و به جای نام بردن از خود به عنوان صادرکننده نفت، صادرکننده دختران و زنان‏مان به کشورهای ديگر باشيم.


پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 19          آرشيو