تريبون فمينيستي ايران ايرانيان از دير باز زن را قايل به کرامت ميدانستند و وی را همچون مردان در تعاملات زندگانی شرکت ميدادند و حتی در سپاه نيز جايی برای زنان وجود داشت.با ورود اعراب به ايران و تسری ديد قشری اعراب به ايرانيان که زن را بر اساس تعليمات اسلاف گذشته، دنده چپ مرد ميدانست و لايق زنده به گور شدن، زنان از صحنه تعاملات اجتماعی به حاشيه رانده شدند تا تنها نشانی باشند از گناه و شهوت در کتب اخلاق يا تنها مستمسکی برای خلق صحنه های اروتيك بوس و کنار در کتابهای غنايي.
اين به حاشيه رفتن سبب ايجاد بيتفاوتی شد و آنچه امروز شاهد آنيم ملهم از همان زمان و همان اعمال است . چند روز پيش دختران اين کهن ديار آريايي در نقطهای دور افتاده از سرزمين اعراب به فروش رفتند . تصور ميکنم دختران زيبارو و بزک کردهای از اين سامان را که ايستاده اند و مردی ورندازشان می کند. وراندازشان ميكند تا ابتياعشان کند و در شهوتسرايش جای دهد و هر از گاهی با او همبستر شود و از نفس دختران ايراني نفس تازه کند. از احساس دم مردی عرب بر لبان نورس آن دخترک و از بوی تعفن بدنش به هنگام همبستری با او، راه نفسگاهم بسته ميشود و تمام تنم کرخت ميشود. خبر اين فاجعه را دوستان با لبانی خندان بر من گفتند و يكي از آنان آرزوی حضور در چنين اماکنی را ميکرد تا او هم از اين خوان، لقمهای برد.
غيرت و عصبيت اين دوستان مثال زدنی است و از آنانی هستند که هنوز خواهر و مادر و همسر را ناموس صدا می کنند و اگر طره ای از موی نواميسشان بر پيشاني افتد، قلم پايشان را می شکنند . اما در برابر فروش دختران اين سرزمين ميخندند و در دل آرزوی خريد ميكنند. کورش ! از درد بمير که ما بيعاريم! سرزميني که زمانی فرهنگ و دوستی به ساير بلاد ميآموخت، هم اکنون دست به تربيت زنان خويش برای ارضای مردان در كشورهاي ديگر زده است و نفس اعراب را نفس دختران ايران آرام ميكند. همان به که ديگر کلاه را بالاتر بريم و به جای نام بردن از خود به عنوان صادرکننده نفت، صادرکننده دختران و زنانمان به کشورهای ديگر باشيم.
|