کدمطلب:35

 
دوازده دليل در اثبات اينكه تجاوز انگيخته غيرجنسي است

8/22/2004 8:59:28 AM
ترجمه و تاليف: نوشين کشاورزنيا

 
 

  
تريبون فمينيستي ايران
تاريخچه تبيين غير جنسي تجاوز:
اين عقيده كه تجاوز با انگيزه غيرجنسي صورت مي گيرد، نخستين بار توسط ميلت (1971)، گريفن (1961) و گرير (1973؛1970) مطرح شد. در آن زمان نويسندگان انگيزه و علت تجاوز جنسي را به صورت يك عمل سياسي خشونت بار توأم با سلطه جويي در تقابل با سنت هاي پدرسالارانه و الگوهاي جامعه پذيري جنسي جامعه آمريكا مي ديدند. طولي نكشيد كه ساير نويسندگان نظير
(., Betries, 1972,. Cohn 1972, Burgess
&Holmstrom, 1974, Russel, 1975) نيز در آثارشان از اين ديدگاه حمايت كردند.
با اين همه آشنايي با نظراتي از اين دست گسترش چنداني نيافت تا اينكه تبيين هاي غير جنسي كتاب “خلاف ميل ما” از سوزان بروان ميلر (1975) درباره انگيزه تجاوز جنسي در سطحي گسترده مطرح و پذيرفته شد.
به دنبال انتشار كتاب مذكور اين عقيده كه ميل جنسي عامل اصلي تجاوز نيست توسط فمينيست ها و نويسندگان غير فمينيست نظير آنها مورد استقبال قرار گرفت. همانطور كه Thornhill&Thornhill (1983) گفته اند اين نكته عقيده محوري و بنيادي آنها به حساب مي آمد. تقريباً همه كتاب ها و نوشته هايي كه در باره تجاوز و آزار جنسي كودكان بود در سال هاي بعدي با چنين نظري نوشته شد. (بارن 1985، روي & گوي 1987، دن ماك & فريدمن 1985 و ….).
مؤثرترين تأييد و حمايتي كه از اين نظريه صورت پذيرفت از جانب نيكلاس گروت بود. آثار او به خصوص كتاب “مرداني كه تجاوز مي كنند” (1979) بر مبناي داده هايي كه متجاوزان را مجرم مي شناخت تبيين هاي غير جنسي از اين قضيه را تقويت كرد. تأييد گروت و تكرار صرف چنين تبيين هايي ، در 1980 اين امكان را فراهم كرد كه محققان به درستي مدعي شوند كه در حال حاضر جرم شناسان، روانشناسان و ساير دانشمنداني كه بر روي متجاوزان و قربانيان آنها كار مي كنند پذيرفته اند كه تجاوز در وهله نخست جرمي خشونت بار است تا يك جرم جنسي.

عمده ترين دلايل مطرح شده:
1ـ مردان در زمان برقراري رابطه جنسي بروز احساساتي نظير عطوفت و محبت را تشريح مي كنند. اعلام چنين احساساتي عاشقانه و لذت بخش از سوي آنها باعث شد تا فمينيست ها و برخي از دانشمندان علوم اجتماعي تعريف خاصي از ميل جنسي ارائه دهند. از نظر اينان ميل جنسي انگيزش، حالت هاي روحي يا سائق هايي است كه با اظهار عشق پاك و پيوند زوج ها مرتبط است. اين تعريف برخلاف اين عقيده است كه ميل و رابطه جنسي در مردان جداي از احساسات عاشقانه و محبت آميز است. براساس تعريف نخست از نظر فمينيست ها ميل جنسي نمي تواند عامل تجاوز باشد.
2ـ تجاوز انگيخته جنسي نيست زيرا اغلب تجاوزها با انديشه و طرح قبلي صورت مي گيرد.
3ـ توزيع سني متجاوزان ثابت مي كند كه تجاوز به جاي يك جرم جنسي يك جرم خشونت آميز است. سال هايي كه مردان مستعد اعمال خشونت آميز هستند نوجواني تا اواخر 40 سالگي است. اكثر متجاوزان در اين دامنه سني قرار دارند. برخلاف تمايلات جنسي پرخاشگري و خشونت طلبي با افزايش سن كاسته مي شود. به همين دليل احتمال اينكه مردي در آغاز ميانسالي مرتكب تجاوز شود پايين است. Groth & Hobson, 1983. P161))
4ـ اكثر متجاوزان شركاي جنسي ثابتي دارند لذا عمل تجاوز به دليل عدم ارضاي جنسي صورت نمي گيرد.
5ـ واقعه مرسوم تجاوز در جنگ ها ثابت مي كند كه تجاوز به خاطر تمايلات جنسي صورت نمي گيرد بلكه در نتيجه دشمني و كينه توزي حادث مي شود. (براون ميلر، 1975: 118ـ23)
6ـ تجاوز انگيخته جنسي نيست بلكه صورتي از نظارت اجتماعي است. زيرا در برخي از جوامع به عنوان يك مجازات ] براي تنبيه زنان خاطي[ به كار مي رود. (براون ميلر، 1975: 316)
7ـ از مردان پرسيده اند كه چرا تجاوز مي كنند؟ تعدادي از آنها گفته اند كه اين عمل خارج از كنترل ميل جنسي نيست بلكه براي اعمال قدرت و نظارت بر قرباني انجام مي گيرد. (Shields & Shields, 1983, p.121)
8ـ درصد بالاي كژكاردهاي جنسي موجود در متجاوزان (يك سوم موارد) دليل ديگري است بر نقش كم اهميت و نسبي ميل جنسي در عمل تجاوز. (Groth & Hobson 1983, p.171)
9ـ تجاوز در نتيجه پرخاشگري به وجود مي آيد زيرا تغييرات در تعداد تجاوزها و حملات پرخاشگرانه، الگوهاي فصلي مشابهي دارد اين نكته نشان مي دهد كه تجاوز زير مقوله اي از رفتار ستيزه جويانه است. (Michael & Zumpe , 1985. P 883, …)
10ـ محرك حقيقي تجاوز خشونت است زيرا متجاوزان عقيم شده صرفاً روش ديگري براي اعمال خشونت عليه زنان را به كار مي برند. (Groth. 1979. P 10- Dusek, 1984, …)
11ـ تجاوز آشكارا عملي پرخاشگرانه محسوب مي شود. مطالعه (Mocahil etal 1979) بر روي قربانيان تجاوز اين نتايج را به همراه داشت. ـ اكثريت قربانيان (64%) اعلام كردند كه در طول حادثه تحت فشار و حمله بودند. ـ اغلب قربانيان سيلي خورده (17%) كتك خورده (22%) و يا خفه شده بودند (20%). ـ قربانيان در طول حادثه اجبارهاي غير فيزيكي را تجربه كردند (ناسزا، تهديد به آزار بدني و مرگ و …) (Thornhill& Thornhill, 1983. P.163)
12ـ تجاوز جنايت شهواني نيست بلكه جرمي ستيزه جويانه است زيرا قربانيان تنها موبورهاي جوان دوست داشتني در عناوين و صفحات روزنامه ها نيستند. متجاوزان به كودكان، سالخوردگان، افرادي كه قيافه معمولي دارند و به طور كلي به همه ي زنان حمله مي كنند. (براون ميلر، 1975)

مخالفت با استدلال هاي غير جنسي
محققان در پشتيباني از تبيين غير جنسي تجاوز كاملاً هم عقيده نبودند و برخي ديدگاه جديدتري را مطرح كردند. افرادي چون كِلرك لوئيس 1977: فينكل هور 1984 و … معتقدند كه ميل جنسي در تجاوز علاوه بر اينكه خصمانه است محرك مؤثري هم محسوب مي شود.
كارهاي ديگري به طور ضمني اهميت انگيزش جنسي را مطرح مي كنند. علاوه بر اين نوشته هاي تلويحي صراحتاً هم از ديدگاه فمينيستي جديد حمايت مي شود. مثلاً دكتر كارلز هايمن معتقد است اين مسأله كه تجاوز با مقدار كمي تحريك ميل جنسي صورت مي گيرد عليه اين هشدار است كه براي جلوگيري از تجاوز، زنان و دختران در ارتباطات خود خصوصاً با مردان قوي بايد به گونه اي رفتار كنند كه ميل جنسي آنها را تحريك نكنند.
چندين محقق، تبيين هاي پايدار غير جنسي را مستقيماً و به شكل نويني به چالش كشيده اند. گيس، سيني من و سيمون هشدار مي دهند كه چشم پوشي از محرك جنسي در تجاوز خطرات بالقوه اي دارد. برخي چون هاگن موضع شديدتري را اتخاذ مي كنند، استدلال غير جنسي تجاوز را شديداً انكار كرده و آن را احمقانه مي داند. (97: 1979)
توجه وسيع به چنين موضوع پذيرفته شده اي منجر شد تا تعدادي از محققان به سمت مسايل ديگري سوق داده شوند. گيس اظهار اميدواري مي كند كه استدلال غيرجنسي گرايش همگاني است كه احتمالاً دوره اش طي شده است (11: 1980) فينكل هور معتقد است كه محرك جنسي در عمل تجاوز چون يك شاه ماهي بداقبال است كه ديده نمي شود و پيشنهاد مي كند كه هدف بايد تبيين چگونگي قرار گرفتن مولفه جنسي در تجاوز باشد. با اين وجود اكثريت محققان تا هنگامي كه به تبيين غيرجنسي متعهدند نمي توانند در چنين هدفي سهيم باشند.

جمع بندي
آگاهي جمعي از خشونت آميز بودن تجاوز جنسي همان طور كه قرباني تجربه كرده است، براي تسهيل تغييرات اجتماعي حياتي و سرنوشت ساز است. با اين حال اكنون، دليل موجهي براي انكار انگيزش جنسي متجاوز، وجود ندارد. پيروي از تبيين هاي غير جنسي ممكن است پيامد ناخواسته اي داشته باشد و مانع تلاش جهت جلوگيري از تجاوز شود. به طور مثال كارايي و تأثير گذاري مقررات آموزشي درباره ي نحوه ي جلوگيري از تجاوز، برنامه هاي تهديدآميز عليه متجاوزان و رويكردهاي نظارت همگاني به دليل انكار جنبه جنسي جرم بالقوه مورد سوءظن قرار گرفته و لطمه ديده است.
هرچند ممكن است دلايلي بر بي اهميتي انگيزش جنسي در عمل تجاوز وجود داشته باشد اما اين دلايل را نمي توان بي هيچ ترديدي پذيرفت. تنها با شناخت صحيح علل، از تجاوز جلوگيري مي شود و شناخت دقيق هم از طريق بررسي عيني دلايل و ارزيابي قطعي نتايج مبتني بر آن به دست مي آيد. دوازده دليل پيشين كه حدود 20 سال مطلق بوده نشان مي دهد كه ترديدپذيري چشمگير و قابل توجه در تحقيقات اخير تجاوز غايب بوده است. اكثر اين دلايل يا از نظر منطقي نادرست اند و يا مبتني بر تعاريف نادرست اند يا با رفتارهاي واقعي متجاوزان همخواني ندارند.
شايد علت نبود شك گرايي و عدم شناخت صحيح درباره تجاوز اين است كه رفتار تجاوز آميز به دليل اتخاذ اين سياست كه سمبل اصلي سركوب زنان به حساب آمده، ناشناخته مانده است. يك رويكرد صحيح و عيني جهت جلوگيري از تجاوز زماني حاصل مي شود كه مسأله تجاوز سياست زدايي شود. متأسفانه برخي از محققان از پذيرش اين نظر احراز مي كنند. اينان نگرانند كه استفاده از كلمه تجاوز در يك متن غير سياسي منجر به ضعيف كردن ده سال ارتقاء آگاهي فمينيستي عمل مي كند. (بلاك من، 1985: 118)
اما يقينناً چنين هراس هايي بي اساس هستند. چون ارتقاء آگاهي عمل ابطال تعصب بي پايه و اساس است. از اين رو تعصب بي پايه اي نظير تبيين غير جنسي تجاوز نه تنها مانع ارتقاء آگاهي صحيح مي شود بلكه به طور بالقوه و در نهايت تعداد قربانيان تجاوز را افزايش مي دهد.

خلاصه اي از مقاله Twelve Reasons whg Rape is not Sexually motivated: Askeptical Examination نوشته Craigt. Palmer

پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 3          آرشيو