کدمطلب:54

 
تا همين چند وقت پيش در يزد مرد خداي دوم زن بود!

12/31/2004 2:14:20 AM
فيروزه مهاجر

 
 

   تريبون فمينيستي ايران:

گزارش كارگاه آموزشي دو روزه مركز فرهنگي زنان

گروه سمينارهاي مركز فرهنگي زنان در روزهاي 24 و25 آذر اولين بخش كارگاه آموزشي بررسي خشونت عليه زنان را با مشاركت 14 عضو جوان چند سازمان غير دولتي زنان يزد وهماهنگي سازمان ملي جوانان يزد طي دو روز در تهران برگزار كرد. دوستي از هستيا انديش و يكي ديگر از دوستاني كه سال گذشته دركمپين مبارزه با خشونت عليه زنان تا 8 مارس مشاركت فعال داشتند در برگزاري اين كارگاه آموزشي نيز همكاران فعال گروه سمينارهاي مركز بودند.

در آغاز، توضيحات كلي يكي از اعضاي مركز درباره كارگاه آموزشي به اين جا ختم شد كه او آپ پاكي روي دست همه بريزد و بگويد كه يادگيري از طريق كارگاه آموزشي يك روش آموزش مشاركتي است اما لزوما منتظر جواب نبايد بود!

اما، در اين مورد خاص تجربه جمع از كار عملي احتمالا باعث شد از همان آغاز كار و تعريف و طبقه بندي انواع خشونت اميد به يافتن پاسخ هايي متناسب با شرايط و امكانات شكل بگيرد. يك جواب فوري، به قول يكي از شركت كنندگان، تبادل دانش و تجربه هامان و دلگرم شدن به هم بود و جواب هاي ديگر رفته رفته و با عنوان شدن موارد خاص خشونت در يزد به دست آمد.

البته تنوع رشته هاي تحصيلي و فعاليت هاي اجتماعي شركت كنندگان و جوان بودن آن ها به كل كارگاه سمت و سوي خاصي داد. همه قبول داشتند كه خشونت جنايت است و سلامت عمومي جامعه را به خطر مي اندازد، يا به خطر انداخته است، و اين در كنار چيزهاي ديگر زندگي را بر همه ما دشوار كرده، و در نهايت خشونت عبارت است از "هرگونه عمل و/ يا ترك عمل، رفتار و/ يا ترك رفتار، كه آگاهانه يا ناآگاهانه، آشكار يا پنهان، موجب آسيب و آزار رساندن به فرد يا افرادي شود".

در تعيين انواع خشونت اولين پاسخ جمع اين بود كه با تعريف بالا اعتياد به مواد مخدر يكي از انواع بارز خشونت در يزد است، بخصوص اعتياد مردان خانواده هاي مرفه به ترياك كه روابط خانوادگي را مختل مي كند و باعث خشونت به افراد ديگر خانواده يا غفلت از نيازهاي آن ها مي شود. اما از آن جا كه در يزد مرد همواره خداي دوم زن بوده، زن ها تا اين اواخر خيلي چيزها را چون مرد خداي دوم بوده پذيرفته اند و در مقابل همه كارهاي او ساكت مانده اند و از جمله اين يكي را.

اين بحث كه قبلا هم مصرف مواد مخدر رايج بوده و چه چيزي آن را به معضل جدي تبديل كرده از سؤال هايي بود كه مطرح شد. شرايط زندگي مدرن، افراط در مصرف مواد مخدر كه بحث اعتياد را عمده مي كند، و آگاهي يافتن ما به اهميت هزينه هايي كه خانواده براي اين قبيل چيزها مي پردازد و هزينه هايي كه جامعه مي پردازد جواب هايي بود احتمالي ( و فمينيستي!) به اين سؤال.

به هر حال اين بحث هم مطرح شد كه آمار 50% فعلي طلاق كه بيشتر هم به جوان ها مربوط مي شود نشان مي دهد كه نسل جديد زنان ديگر قصد سوختن و ساختن ندارد.
عوامل مؤثر در اين تغيير وضعيت تغيير بافت جامعه سنتي به دليل حضور دانشجويان غير بومي و رفتن جوانان يزدي به شهرهاي ديگر براي تحصيل در دانشگاه و وصلت بيشتر با خانواده هاي غير بومي ارزيابي شد. اين بحث و بحث هاي ديگر باعث شد كه كارگاه به اين نتيجه برسد كه در استان يزد مخاطبان اصلي خشونت و آن هايي كه در مقايسه بيشتر از بقيه از انواع خشونت آسيب مستقيم وغير مستقيم مي بينند زنان و دختران هستند، زنان بد سرپرست و سرپرست خانوار در راس و سپس دختران معلول و بي شوهر مانده – سن ازدواج دختر 20-22 سالگي است و دختر از اين سن كه گذشت تصور اين است كه بايد به هر خواستگاري جواب مثبت بدهد.

محروم بودن از هر نوع كمكي به دليل وجود سايه ي مردي كه سرپرست محسوب مي شود بر بالاي سر زن بدون اين كه اين مرد عملا هيچ نقش مثبتي از لحاظ مالي و عاطفي بازي كند مشكل اصلي زنان بد سرپرست، و تبعيض هم نسبت به مردان و هم نسبت به زنان شوهردار، فقدان امنيت، فقدان حمايت مالي، ناممكني ازدواج مجدد مشكل اصلي زنان سرپرست خانوار ارزيابي شد. مضافا بر اين كه نسل بعدي هم از اين محروميت ها و تبعيض ها آسيب مي بيند، چنان كه به قول يكي از فعالان در يزد اكثر دختران فراري و زنان روسپي به خانواد هاي بد سرپرست تعلق دارند.

در توضيح خشونت اقتصادي يكي از شركت كنندگان در كارگاه كه در مركز مداخله در بحران بهزيستي يزد كار مي كند متذكر شد كه بهزيستي به زن مطلقه و بيوه كمك مالي مي كند اما به بد سرپرست ها كمك نمي كند. يك نمونه ي آن دختر 25 ساله اي است كه هم مادر و هم شوهر و هم پدرش معتاد هستند و بهزيستي مطابق مقررات خود نمي تواند به او كمك كند، نه به خودش و نه به بچه اش!
زنان در شرف طلاق هم از جمله مخاطبان خشونت و آسيب پذيرو قرباني خشونت در استان يزد ارزيابي شدند.

جمع به اين نتيجه رسيد كه در رده بعدي دختران معلول و "در خانه مانده" در معرض انواع خشونت هستند به دليل ناتواني و وابستگي كه ميزان آسيب پذيري آن ها را بالا مي برد، سنت هاي غلط، عدم امكان تشكيل خانواده، ناممكني ورود به بازار كار و اشتغال به فعاليت هاي اجتماعي و دلايل ديگر.
خشونت جنسي نسبت به همه اين گروه هاي آسيب پذير و هزينه هاي بالايي كه جامعه براي انواع خشونت ها مي پردازد اهميت پيشگيري اجتماعي و، به تبع آن، افزايش و گسترش نهادهاي جامعه مدني را در بحث ها عمده كرد.

در پي طرح اهميت تشكيل نهادهاي جامعه مدني بيشتر و بيشتر شركت كنندگان مسئله ناهماهنگي هايي را كه به شكل خشونت تجربه مي كنند و توان خود آن ها را براي كاستن از خشونت سلب مي كند مطرح كردند.

آن ها معتقد بودند كه وجود معياري دوگانه در رفتار با دختر و پسر جامعه بومي را دچار مشكلات جدي كرده است. براي مثال دخترها با اين مفروضات حق تحصيل در دانشگاه را پيدا مي كنند كه دانشگاه محل امني است و تحصيل هم خودش نوعي جهيزيه است، اما پسرها به بازار مي روند و به كسب مي پردازند چون فرض اين است كه بايد پول درآوردن ياد بگيرند تا خرج خانواده آتي شان را بدهند. در نتيجه دو گروه روز به روز از هم دورتر مي شوند و كاملا دو قطب مخالف هم مي شوند در حالي كه جامعه سنتي انتظار وصلت آن ها را دارد. منطقي كه جامعه سنتي براي خودش دارد منطق آتش و پنبه است، اما جامعه مدرني شكل گرفته كه چنين منطقي را در نهايت مضحك يا توهين آميز ارزيابي مي كند و اكثريت اعضاي آن را هم زنان و دختران جوان تشكيل مي دهند.

دخترها با رسيدن به آگاهي بيشتر و تحصيلات بالاتر به تساوي حقوقي و اجتماعي زن و مرد اعتقاد پيدا كرده اند و دو نوع رفتار را در پيش گرفته اند: يا به عنوان يك پيامد طبيعي دانش اندوزي نسبت به جامعه خود احساس مسئوليت مي كنند و در پي احقاق حقوق خود و ساير گروه هاي محروم هستند يا دليلي نمي بينند كه مثل مردان رفتار و عمل نكنند. بنابراين بيشتر آن ها هستند كه به هر دليل در پي تغيير الگوهاي رفتاري كه جامعه سنتي تعيين كرده بر مي آيند، در حالي كه پسرها معمولا ادامه وضع موجود را طالب اند و تحت عنوان واقع گرايي به ندرت درپي مفهومي دادن به تغييراتي كه جامعه محلي دستخوش آن شده است بر مي آيند و بنابراين مشكلي نمي بينند كه به فكر پيشگيري از آن باشند.

برعكس، دخترها كه اين مفاهيم به روشني در ذهن شان شكل گرفته دايره عمل محدودي دارند. عدم حمايت خانواده، فرهنگ آبروداري، رواج فرادست همسري hypergamy در بين مردان، تبعيض جنسيتي، مشكلات فرهنگي، مشكلات مالي و اقتصادي، سنت و عرف، بازتوليد زن ستيزي توسط مبلغين مذهبي با نفوذ كه دوز بالايي از خشونت كلامي را به خورد دختران و زنان جواني مي دهند كه تازه مي خواهند وارد جامعه شوند و برعكس نياز به تقويت اعتماد به نفس شان دارند، همه عواملي هستند كه وضع را براي همه زنان در هر سن و موقعيتي دشوارتر مي كنند، و از جمله امكان مشاركت در حل مشكلات و تصميم گيري هاي جامعه محلي را به كلي از آن ها مي گيرند.

تلاش براي يافتن راه هاي مقابله با اين مشكلات به روز دوم واگذار شد و بعد از ظهر روز اول فيلم مهوش شيخ الاسلامي درباره ماده 61 قانون مجازات، دفاع مشروع، با حضور خود او نمايش داده شد كه براي شركت كنندگان فرصت گرانبهايي بود. خانم شيخ الاسلامي عالي، مسلط و علاقه مند، چهره جذاب و مسئول يك زن آگاه را هم خودش و هم فيلمش ارائه دادند. در اين فيلم با زناني گفتگو شده بود که به خاطر دفاع از خود مرتکب قتل شده بودند.

روز دوم، بعد از يك جمع بندي سريع بحث هاي روز اول، دو كارگاه حقوق و بهداشت با دو سخنراني كوتاه درباره حقوق و خشونت و بهداشت و خشونت برگزار شد كه محورهاي سخنراني اولي چراغ سبزها در قوانين جاري به نفع مردها و كنوانسيون رفع هرگونه تبعيض عليه زنان بود كه به دنبال آن دو كارگاه براي بررسي موردي با تاكيد بر اهميت آگاه بودن زنان به حقوق خود و نواقص قوانين موجود از اين حيث تشكيل شد.

محورهاي سخنراني دومي درباره بهداشت و خشونت اولا تذكر اين واقعيت بود كه خشونت ديده ها معمولا به بهداشتي ها مراجعه مي كنند و نه به پليس يا مقامات قانوني، در ثاني يك سوم تا دوسوم زنان اولين تجربه جنسي شان با خشونت همراه است و سپس با ابتلا به انواع امراض مقاربتي بدون اين كه در اين زمينه ها دانشي يا حقي براي تصميم گيري داشته باشند، سوم اين كه ابتلا به ويروس HIV كه در زنان خيلي بالاتر است بيش از هر چيز نمايانگر عدم قدرت برابر بين زن و مرد و خشونت جنسي رواني و جسمي است كه به زن مي شود؛ دو كارگاهي كه پس از سخنراني تشكيل شد به همين موضوع ها و حقوق جنسي زنان و تاكيد بر آموزش بهداشت جنسي پرداخت.

حمع بندي كلي كارگاه ها شامل بحث فعاليت هاي مقطعي و بلند مدتي بود كه مي توان براي كاستن از فشار خشونت به زنان در جامعه اي با خصوصيات يزد صورت داد، يعني در بيشتر نقاط ايران.
با توجه به اين كه شركت كنندگان در كارگاه آموزشي هم اكنون نيز در دفاع از حقوق زنان فعال هستند اصلاح قوانين در جهت برابري و منطبق با زندگي مدرن، برانگيختن مشاركت جامعه براي مبارزه با خشونت و افشاي خشونت كنندگان و شرمنده كردن آن ها، پيشگيري اجتماعي به شكل ترويج آگاهي و آشنا ساختن بيشتر زنان با حقوق خود از طريق گردهمايي، تهيه بروشورهاي تبليغاتي، مقاله نويسي، بر پايي نمايشگاه و نمايش فيلم؛ همچنين شيوه هاي ديگري در مورد گروه هايي كه دسترسي به آن ها از اين طريق غير ممكن است مطرح شد. حفظ ارتباط با هم و همچنين با ساير فعالان حقوق زنان، كودكان، صلح و محيط زيست در تهران و شهرهاي ديگر و تلاش براي انجام كارهاي جمعي نيز از جمله راهكارهايي بود كه مورد استقبال قرار گرفت.

مركز فرهنگي زنان كارگاه را بسيار مثبت و آموزنده ارزيابي كرد. ارزيابي دوستاني كه از يزد آمدند حاوي دو نكته بسيار جالب بود، يكي اين كه صميميت تسهيل گران را اگر نگويم منحصر به فرد دست كم استثنايي اعلام كردند و دوم اين كه اين همكاري را شروع خوبي براي ادامه كار و از تجربه هاي هم آموختن دانستد. با اين فرض كه در اين فاصله همه سعي كنند امكانات عملي برخي از راهكارهاي كوتاه مدت را بيازمايند و غناي كارگاه هاي بعدي را به اين ترتيب بيشتر كنند.


پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 1          آرشيو