تريبون فمينيستي ايران: كساني كه تبعيض جنسيتي بر ضد زنان را عين عدالت ميدانند ميگويند زن و مرد با هم برابرند، اما برابري به معناي داشتن حقوق برابر و حتي مشابه نيست. استدلالهاي اين افراد براي موجه جلوه دادن تبعيضها و بيعدالتيهاي گوناگون بر ضد زنان گاه به طنز ميماند و مرور آنها خالي از تفريح نيست:
- زن، نوزادي كه هرگز دندان در نميآورد! يكي از مشهورترين اين استدلالها اين است كه زن مانند نوزادي است كه نه دندان براي جويدن غذا دارد و نه دستگاه گوارشي او اجازة هضم غذاهاي جامد مختلف را به او ميدهد، بنا بر اين، اگر ظرفي چلوكباب برگ جلو او بگذارند و، در عوض، در برابر مردي كه هم دندان دارد و هم هاضمهاي نيرومند ظرفي شير بگذارند، در حق هر دوِ آنها ظلم شده، نه نوزاد محترم ميتواند چلوكباب برگ بخورد و نه شير خالي براي آن مرد عاقل و بالغ كافي است و گرسنگيش را رفع ميكند. معلوم نيست كه اين نوزاد محترم، زن، كه بهشت زير پاي اوست، كي بزرگ ميشود و دندان در ميآورد و گرسنگي آن مرد عاقل و بالغ كي برطرف ميشود!
- زن موجودي سربار و بيمسئوليت! از استدلالهاي ديگر اين است كه حقوق زنان بايد با تكاليف و وظايف آنان تناسب داشته باشد. وقتي مسئوليتي به عهدة آنها نيست، چرا بايد توانايي و حق تصميمگيري داشته باشند. مثلاً، فرض ميشود كه آنها مسئوليت تأمين مخارج زندگيشان را بر عهده ندارند و هميشه مردي بايد در كنار آنها باشد، و لابد هست، كه اين وظيفه را بر عهده بگيرد. بنا براين، دو برابر ارثي كه به آنها تعلق ميگيرد بايد به برادرشان تعلق گيرد، زيرا در غياب پدر هم لابد مردي پيدا ميشود كه خرج و مخارج آنها را بر عهده بگيرد. پس لازم نيست كه خودشان توان اقتصادي داشته باشند. در ضمن، اگر مردي پيدا شود كه مخارج آنها را برعهده بگيرد، همان مرد بايد حد گرسنگي و سيري آنها را و اينكه آنها به چه چيزي نياز دارند يا ندارند تعيين كند. يعني زن بايد خواستههايش را نه بر مبناي تواناييهاي خودش در برآوردن آنها، بلكه بر مبناي امكانات شوهر يا پدرش تنظيم كند. از حق اشتغال و كسب درآمد، بدون اجازة شوهر محروم است، اما اگر شوهر او را به تنفروشي وادارد، مسئوليت ارتكاب به جرم زنا، زناي محصنه، به عهدة خود اوست. حتي اگر، مانند ليلاي 19 ساله ، از 9سالگي در دامان خانواده و از طرف برادرها به او تجاوز شده باشد و بعد هم به اسم ازدواج به اين و آن فروخته شده باشد و شوهرش تن او را وسيلة كسب درآمد كرده باشد، اين اوست كه بايد به جرم “زنا دادن” به اعدام محكوم شود. زيرا هرگز از زني روسپي نميپرسند كه: آيا پدرت براي تو ارث كافي باقي گذاشته بوده؟ آيا شوهرت مخارج زندگي تو را تأمين ميكرده؟ آيا اساساً شوهري يا برادري يا مردي از نزديكان تو بوده كه مسئوليت مخاج تو را بر عهده بگيرد؟ آيا پدرت به تو اجازة تحصيل داده بوده؟ آيا امكان كسب توانايي براي گذران زندگيت را فراهم كرده بوده؟ آيا شوهرت به تو اجازة اشتغال و كسب درآمد مشروع داده بوده؟ اگر كسي هم پيدا شود و از زني روسپي چنين پرسشهايي بكند و دربارة حقوقي كه دربست از وي سلب شده و به مردان زندگيش واگذار شده بپرسد، حتي اگر جوابها منفي باشد، باز هم ناچاري و لاعلاجي زن او را از مجازات معاف نميكند.
- زن اجباري در مورد انجام دادن كارهاي خانه ندارد! از ديگر توجيهات براي سلب حق و حفوق زنان اين است كه آنها مسئوليتي در مورد انجام دادن كارهاي خانه ندارند و به اين ترتيب مسئوليتها و وظايف و تكاليف زنان دلبخواهي و كماهميت ارزيابي ميشود. بدينترتيب كه اولاً تمام وظايف مشكل و يكنواختي كه او انجام ميدهد ـ مانند كار خانه و بچهداري و سير كردن شكم اعضاي خانواده با نفقهاي كه معلوم نيست به اندازة كافي به او پرداخت ميشود يا نميشود و ما به ازاي بيروني دارد ـ كار به شمار نميآيد؛ ثانيا،ً فرض ميشود كه در مورد انجام دادن اين گونه كارها اجبار و مسئوليتي ندارد و اگر خودش دلش خواست(!) و اين كارها را انجام داد، براي اين كارها ميتواند تقاضاي حقوق كند و مرد به او حقوق ميپردازد (پيشنهاد ميكنم موجودي هنگفت حسابهاي بانكي زنان خانهدار كنترلي شود، تا معلوم شود چه قدر از بابت سالها انجام دادن كارهاي مختلفي از قبيل آشپزي و كشيكهاي شبانه براي بچهداري و رفت و روب و …حقوق دريافت كردهاند).
اينكه آيا زنان براي وظايف خانهداري خود حقوق دريافت ميكنند يا نه و ميزان اين حقوق را چه كسي تعيين كرده و بر مبناي چه معياري، سؤال خندهداري است كه شايد فقط باعث شود مردم به سادهدلي مطرحكنندة آن بخندند، اما توسل به همين حقوق و درآمد خيالي است كه اسباب توجيه محروميت زنان را از حقوق قانونيشان فراهم آورده است.
واقعيت آن است كه اين وظايف و تكاليف مسئوليتهاي زن نيست كه كم و دلبخواهي است، بلكه امكاناتي كه در حقوق مدني براي او پيشبيني شده كم و دلبخواهي است و يكسره به مرداني واگذار شده كه در زندگي زن وجود دارند يا فرض ميشود كه وجود دارند.
برابري، بدون حقوق برابر در مقابل قانون، شعاري است توخالي، كه فقط به كار توجيه محروم كردن زنان از حقوق اساسي و انساني آنها ميآيد. برابري، برابري است، بي كم وكاست. |