کدمطلب:72

 
گزارشی از همايش محو خشونت عليه زنان: سلامت جامعه در گرو سلامت زنان است

6/6/2005 3:20:13 AM
سادنا داوودي

 
 

  
تريبون فمينيستي ايران:
(( خشونت سلامتي جامعه را به خطر مي اندازد )) اين جمله ، يک شعار نيست! سطر هاي بعدي گزارش را به دقت بخوانيد ؛ اين بار حقيقت از دل کلمات بيرون مي ريزد...بهانه مثل هميشه يک خبر بود : برگزاري همايش محو خشونت عليه زنان.

سالن نيمه تاريک دانشکده توانبخشي اين بار ميزبان زنان و مرداني بود که به جمله ابتدايي گزارش اعتقاد داشتند... جماعتي که گروه گروه مي آمدند و مهمان سکوتي مي شدند که قبل از آغاز برنامه در فضا پرسه مي زد : سکوتي که انگار ، به دنياي محکوم کردن بود ! متهم ، اما مثل هميشه در تار و پود جامعه ريشه دوانده بود ؛ در دايرة المعارف مهمانان همايش ، مقابل کلمه متهم تنها يک واژه نوشته شده بود : خشونت !! واژه اي تکراري و آشنا براي همه...

به هر حال طعم تلخ حقيقت را مي توانيد در حرف هاي سخنرانان همايش مزه کنيد ، افرادي که دوست داشتند اين کلمه پنج حرفي از قاموس لغات حذف شود ...اما دنيا،دنياي عجيبي است ... وقتي که ابزار خشونت در دست کسان ديگري است ، تنها مي توان دوست داشت که خشونت نباشد!!!
*
28 ماه مي ، هفتم خرداد ماه سال جاري برابر بود با روز جهاني محو خشونت عليه زنان و انجمن تلاشگران سلامت، ميزباني تمام افرادي را به عهده داشت که غير از مسايل روزمره ، غير از نان و آب و کار ، دغدغه هاي ديگري داشتند.

رضوان مقدم دبير همايش در اين باره گفت : (( انجمن تلاشگران سلامت در خرداد ماه سال 82 با نوشتن اساسنامه فعاليت هاي خود را آغاز کرد و در حال حاضر مراحل اداري خود را طي مي کند. در اين دو سال بيشترين رشد در کميته بانوان اين انجمن بوده ، که نشان دهنده نياز جامعه به يک سازمان مدافع از خواسته ها و حقوق زنان است. )) به گفته دبير همايش و عضو انجمن تلاشگران سلامت ، اهداف اين انجمن عبارتند از :
+ تلاش در راستاي افزايش کمي و کيفي و توزيع عادلانه خدمات پزشکي.
+ مطالعه و پژوهش همه جانبه براي شناخت چالش ها و معضلات سلامت در جامعه.
+ آموزش همگاني بهداشت و کمک هاي اوليه.
+ ارتباط و همکاري و بهره گيري از تمامي نيرو ها در بخش هاي بين المللي ، دولتي،غيردولتي، نهاد هاو...در جهت سالم سازي محيط زيست.
و در نهايت : تلاش در راستاي ترويج صلح و محو هر گونه خشونت و جنگ به منظور حفظ سلامت محيط زيست و جامعه .

رضوان مقدم با اشاره به اين مطلب ، گفت : (( محو خشونت عليه زنان ، يکي از اهداف اصلي ماست ، چراکه اعتقاد داريم که زنان دقيقا مربيان جامعه هستند و تمامي شهروندان يک جامعه در دامن زنان تربيت مي شوند...پس اگر زنان سالم باشند ، جامعه نيز سالم خواهد بود .))
در ادامه دکتر دولت آبادي مدرس دانشگاه و دبير انجمن حمايت از حقوق کودکان ،بحثي را با عنوان مروري بر گستره خشونت و سلامت آغاز کرد. دکتر دولت آبادي گفت : ((نگاهي گسترده به مبحث رابطه ميان خشونت و سلامت ،منتج به روشن شدن مقوله قربانيان خشونت يعني زنان است.نشست هاي اينچنيني با هدف کاهش راز آلودگي مفاهيمي مثل خشونت برگزار مي شوند. )) به عقيده اين مدرس دانشگاه خشونت عبارت از : استفاده عمدي از قدرت جسماني يا زور است که فرد از طريق آن ، ديگري يا خودش يا گروه هايي از جامعه را مورد تهديد ،آزار و عملي قرار مي دهد که به موجب آن ، فرد يا افرادي آسيب جسمي مي بينند، مي ميرند و يا دچار آسيب روانشناختي مي شوند. از اين نظر سلامت و بهداشت عمومي نيز به معناي تامين و ارتقاي سلامت فردي و اجتماعي ، پيشگيري از ابتلا ،درمان بيماريها و توان بخشي افراد آسيب ديده است.

دکتر دولت آبادي در ادامه افزود : (( مسئله اي که در جامعه ما بايد به آن بسيار توجه شود، مسئله نگرش با شک و سوءظني است که زوجين مخصوصا مرد به زن دارد. مسئله اي که زمينه ساز بسياري از خشونت هاست.من در تجربه مشاوره هاي روانشناختي خودم براي افراد آسيب ديده ، با موارد زيادي روبرو بودم که در آنها ، زن ، اين ستم را مي برد که مرد به نوعي پارانوئيد است.يعني نگاه مرد به زن همواره با شک و سوءظن به نجابتش ، علاقه اش و برخوردش با زندگي است.در نتيجه در بحث خشونت با شريک زندگي ، با نوعي خشونت پنهان درون خانواده مواجه ايم. و زنان قربانيان اصلي اين خشونت ها هستند. گرچه روابط جنسي خشن نيز بخشي از اين بحث را در برمي گيرد...به عبارتي خشونت جنسي از تحميل هاي جنسي در ازدواج گرفته تا تجاوز به عنف توسط غريبه ها و تجاوز در جنگ ها در شرايط بحراني را شامل
مي شود.))

سيمين مرعشي ديگر سخنران اين همايش نيز گفت : (( سازمان ملل 8 مارس 2004 را سال جهاني زن وايدز ناميد و در روز جهاني ايدز در سال 2005 يعني 16 آذر ماه سال گذشته شعار زنان، اچ آي وي و ايدز را مطرح کرد.و اين نشان دهنده اين واقعيت است که رشد سريع ايدز در سطح جهان زنان را به قربانيان اصلي اين بيماري تبديل کرده است. دختران 15 تا 25 ساله اکثريت مبتلايان را تشکيل مي دهند. سوال اصلي اين است که چه عواملي سبب شده اند که زنان در چنين موقعيتي قرار بگيرند؟!))

اين عضو فعال مرکز فرهنگي زنان تاکيد کرد: ((در ايران حدود نيمي از زنان در هفته اول ازدواج و به خصوص شب اول با خشونت فيزيکي همسرانشان روبرو مي شوند! آيا در چنين شرايطي زنان مي توانند تصميم عاقلانه بگيرند؟! زنان غالبا در تصميم گيري هاي مهم زندگي خود از جمله اينکه چگونه ، در چه شرايطي و با چه کسي رابطه جنسي داشته باشند محرومند. تنها رفتار پر خطر زنان اين بوده است که جنس پرقدرت نبوده اند! آنها قدرت نداشته اند که چندبستري مردان خود را متوقف کنند و يا در بحث استفاده از کاندوم و تست اچ آي وي، قبل از شروع رابطه جنسي با آنها به گفت وگو بنشينند.)) بر اين اساس گزارش سال 2002 سازمان بهداشت جهاني، از ابعاد گسترده خشونت عليه زنان به عنوان امري جهاني ياد مي کند. موضوعي که سلامت زنان را به خطر انداخته است. بنابر اين گزارش ، 70% زناني که کشته مي شوند به دست مرداني به قتل مي رسند که همسر يا همبستر آنان بوده اند و حداقل يک سوم دختران اولين تجربه جنسي خود را با خشونت آغاز مي کنند.

مرعشي اظهار داشت : (( قدرت فزون تر مردان نه تنها به امکانات اجتماعي آنها مربوط مي شود بلکه به غير عادلانه بودن قوانين جنسيتي نيز وابسته است! حقوقي مانند حق حضانت ، کار ، طلاق و ... قدرت هاي يکجانبه اي هستند که سبب مي شوند زنان توانايي هاي لازم براي حفظ سلامت خود را از دست بدهند. درنتيجه ، تا زماني که ساختار جامعه بر نابرابري طبقاتي و جنسي استوار است راهنمايي هاي بهداشتي براي پيشگيري از ايدز کاربرد چنداني نخواهد داشت.))

دکتر محمدعلي برزگر ، رئيس سابق سازمان جهاني بهداشت کشورهاي منطقه مديترانه شرقي نيز به عنوان سخنران بعدي ، به معرفي منشور سلامت جهاني پرداخت و افزود : ((سلامت يک مسئله اجتماعي ، سياسي و اقتصادي است و در صورتي براي تمام مردم عملي مي شود که عدالت اجتماعي در جامعه بر قرار باشد. دکتر برزگر هشدار داد : (( سلامت چيزي نيست که ما به عنوان کالا با آن تجارت کنيم! چراکه با جان انسان ها نمي شود تجارت کرد! ))

مريم پروين عضو شوراي شهر آمل نيز با اشاره به نابرابري و خشونت عليه زنان در استان مازندران گفت : ((با توجه به اينکه در هر منطقه اي نابرابري هاي خاصي بر زنان اعمال مي شود ، مازندران نيز از اين قاعده مستثني نيست.متاسفانه به جاي اينکه شاهد تفريح و شادي دختران و زنان در سرزمين سبز مازندران باشيم ، آنها را همواره در حال انجام سخت ترين کارها مشاهده مي کنيم : کشاورزي ، دامداري ، باغداري و...در کنار رسيدگي به خانه و فرزندان جزو کارهاي اصلي اين زنان است. با اين همه بعضا شاهد آزار و اذيت زنان از سوي شوهرانشان هستيم تا جائيکه بسياري از آنها براي همسران خود زن دوم مي گيرند! زنان آسيب ديده بسياري در شهرستان آمل وجود دارند که به علت عدم آگاهي از حقوق فردي خودوقتي به بن بست مي رسند به موسسات خيريه مثل زنان خيرانديش،هلال احمر، خانه نيکوکاران ، کميته امداد و حتي زنان عضو شوراي شهر و روستا مراجعه مي کنند.)) مثال هايي که اين عضو فعال شوراي شهر آمل از آسيب پذيري زنان زد ، شنيدني و تاسف برانگيز بود :

- زن روستايي با مراجعه به شورا اعلام کرد : شوهرم به زور و تهديد از من رضايت ازدواج مجدد گرفت، بعد از ازدواج مجددباز هم مرا مورد آزار و اذيت قرار داد!و حالا قصد بيرون کردن من را از خانه دارد! بعد از 17 سال زندگي مشترک حق وحقوق من اين است؟!
- دختر ديگري گفت : من در سيزده سالگي با مردي که کاملا از لحاظ فرهنگي با من متفاوت بود ازدواج کردم، ديري نپاييد که به علت اختلاف هاي خانوادگي تقاضاي طلاق دادم ، پدرم در جواب من را 4 روز در زير زمين خانه زنداني کرد و سپس به خانه شوهر برده و گفت : طلاق در خانه ما ننگ است! ما حاضريم او را بکشيم اما طلاق نگيرد!

دکتر شهلا اعزازي جامعه شناس و محقق در زمينه مسايل زنان ، ديگر سخنران اين همايش گفت : ((خشونت از لحاظ تاريخي هميشه وجود داشته و خشونت در خانواده هم بخشي از اين خشونت است که براي دوراني طولاني در جامعه ما ، امري عادي و طبيعي به حساب مي آمد. بحث خشونت خانوادگي در دهه 1970 ، در زمان طرح مفهوم دموکراسي، آزادي و برابري، مطرح شد. و اگر قبل از آن ، برابري فقط براي مردان مطرح بود از دهه70 به بعد آزادي و برابري مسئله اي عمومي شد. در نتيجه بسياري عنوان کردند که اگر خشونت در خيابان عملي خطاست، پس در حوزه خصوصي خانواده هم خطا شمرده مي شود. در ايران ، از سال 1970 تا 1995 توجه به بحث خشونت خانگي چندان گسترده نشد اما از کنفرانس 1995 پکن ، به علت فشارهاي خارجي و معضلات دروني مورد توجه قرار گرفت.))

اين استاد دانشگاه ، با اشاره به ساختار جامعه و توزيع نابرابر قدرت در جامعه گفت : (( تا زماني که ساختار جامعه بر اساس سلسله مراتب مردسالارانه شکل گرفته است و مردان در جامعه داراي موقعيت هاي اقتداري و قدرت هستند، خشونت خانوادگي الزاما در آن وجود دارد. زيرا خشونت خانوادگي بازتاب نابرابري قدرت در سطح جامعه است ، يعني اگر مردان در خانه قدرت دارند ، در جامعه نيز صاحب قدرت هستند و بالعکس ، زنان مطيع در خانه ، در جامعه نيز با نابرابري مواجه مي شوند. همچنين بايد توجه داشت که خشونت خانوادگي عامل نگه دارنده روابط نابرابر در جامعه است! )) به عقيده دکتر اعزازي خشونت خانوادگي را نبايد تنها در روابط خانواده جستجو کرد : (( زنان در جامعه ايران ، قدرتي ندارند!اگر بخواهيم اسم ببريم قدرت مردان در جامعه و در بعد قانوني کاملا مشخص است.قدرت مردان در بعد اقتصادي بارز است.قدرت نظامي آنها کاملا به زنان برتري دارد. در نتيجه ساختار هاي اجتماعي نيز با ظلم پذيري زنان کمک مي کند.))
*
(( دنياي بهتري ممکن است... ما آن را مي خواهيم )) اين عبارت ، شايد فصل مشترک تمام گفته هاي سخنرانان بود...افرادي که به محو خشونت به عنوان يک وظيفه انساني و ملي باور داشتند.

پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 7          آرشيو