کدمطلب:82

 
تمرکز فعالان حقوق زنان اندونزي برخشونت سيستميک است

7/29/2005 6:32:47 AM
مصاحبه با سه تن از فعالان حقوق زنان در اندونزي /فيروزه مهاجر

 

 

  
تريبون فمينيستي ايران:
سري ويانتي Sri Wiyanti(ييک)، سلما سفيتري رهايان Salma Safitri Rahayyan (في في)، و ننگ دارول عفيه Neng Darol Afiah (ننگ دارا) سه زن جوان مدافع فعال حقوق زنان در اندونزي هستند که روي پروژه هاي مختلف براي توانمند سازي زنان اندونزيايي در داخل کشور و در مهاجرت کار مي کنند.
هر سه اهل اندونزي هستند. ييک 32 سال دارد، حقوقدان است و در SEARC يک سازمان غير دولتي مدافع حقوق زنان که مرکزش جاکارتاست کار مي کند و از 1997 تا به حال در زمينه نقش جنسيتي در سياست هاي دولتي اندونزي، مسائل اشتغال زنان و حقوق زنان کارگر و نظام حقوقي و خشونت عليه زنان و زن و خانواده پژوهش هايي جمعي انجام داده . في في 30 سال دارد و در سازمان غير دولتي مدافع حقوق زنان سوليداريتاس پرمپوان Solidaritas Perempuan) )، که يک سازمان همبستگي زنان براي حقوق بشر است کار مي کند. في في هم حقوقدان است. ننگ دارا هم از همکاران همبستگي زنان است و در ضمن در دانشگاه اسلامي دولتي تدريس مي کند. او جامعه شناسي دين خوانده است و در حال حاضر سردبيري نشريه دايلوگ، نشريه مطالعات و پژوهش ديني را به عهده دارد. او اداره يک مدرسه مذهبي خانوادگي را به عده دارد. مصاحبه ها 7 تير 1384/ 28 ژوئن 2005 در پايان يک کارگاه آموزشي توانمند سازي زنان در شرکت گاه، لاهور، انجام شده.

از اييک شروع مي کنم. در حال حاضر چکار مي کني؟
.........................................................................
اييک.در هنگ کنگ حقوق بشر مي خوانم . هنوز محصل هستم . البته درسم تمام شده اما بايد پايان نامه بنويسم.

فيروزه. روي چه پروژه اي کار مي کنيد؟
..........................................................
اييک. روي چند مسئله. اول از هم، حقوق زنان مهاجر اندونزي، آن هايي که براي کار به کشورهاي خاورميانه مي روند و اکثرا هم خدمتکار منزل مي شوند کار مي کنيم. معمولا شرايط زندگي شان خيلي بد است.

فيروزه. من هم چيزهايي شنيده ام. بين خشونت هاي وحشتناکي که مي بينند و تعداد سازمان هاي
حامي شان هيچ تناسبي نيست.
...........................................................................................
اييک. نه متاسفانه. کار زيادي بايد انجام شود و تعدادمان کم است. هر چند بعضي ها به زياد بودن تعداد ان جي اوها اعتراض دارند، اما با بزرگ شدن شهرها و زياد شدن جمعيت شان مردم به سازمان يافتن در گروه هاي کوچک براي حل و مفصل مسائل و مشکلات جامعه شان احتياج مبرم دارند.

ما پروژه هاي ديگري هم در دست داريم. مهم تر از همه استقلال غذايي، زنان و دعوا بر سر منابع طبيعي. و بالاخره، حقوق بهداشت زنان. اين ها همه پروژه هاي جمعي است. پژوهشي که خودم فعلا در دست اجرا دارم تقويت نهاد ازدواج است. به زودي مي روم به تيمور شرقي پيش شوهرم. آن جا در آرامش مي توانم کارم را هم بکنم.

فيروزه. رابطه ات با خانواده شوهرت چطور است؟
....................................................................
اييک. خيلي خوب است. من و شوهرم خواهر و برادرهاي همديگر را خواهر و برادر خودمان حساب مي کنيم، 5 تا او دارد و 5 تا من. اگر کار نمي کردم شايد روابط به اين خوبي نمي شد. اين جا زن که کار کند، کار مستقل از خانواده، احترامش خيلي بيشتر است. چيز عجيبي هم نيست. خانواده شوهرم مي دانند که من هم مثل او کار مي کنم و او نبايد نگران خرج من باشد و پولش مال خودش است. اين خيلي در روابط تغيير ايجاد مي کند. به هر حال هم نسل من ديگر به اين چيزها خيلي اعتقاد ندارد. فرصت اين چيزها را ندارد.

فيروزه. سازماني که برايش کار مي کني، سيرک، سازمان غير دولتي دولتي است؟
..........................................................................................................
اييک. نه. کاملا غير دولتي است. مستقل است و بسيار گسترده. حداقل 13 شعبه و بيش از 600 عضو داريم. دفتر اصلي در جاکارتاست.

فيروزه. بقيه همکارانت هم مثل خودت جوان هستند؟
.......................................................................
اييک. خيلي هامان جوانيم. اما در مجموع از هر سن و دين و قوم و نژادي عضو داريم. تعدادي همکار مرد هم داريم. حدود 5% کل اعضا مرد هستند.

فيروزه. نژاد متفاوت هم در اندونزي هست؟
..............................................................
في في. بله. ملانزي ها يک نژاد متفاوت اند.

فيروزه. چند سال است که سيرک تاسيس شده؟
...................................................................
اييک. 15 سال است. از 1995 شروع به کار کرد.

فيروزه. تو کي شروع کردي؟
......................................
اييک. از وقتي دانشجو بودم. دو سالي بعد از تاسيس آن. حقوق مي خواندم و همکاري با سيرک را شروع کردم.

فيروزه. صحبت سازمان هاي زنان در اندونزي که بود عنواني که شماها بيشتر رويش تاکيد داشتيد "گروه هاي زنان" بود و نه جنبش زنان. چرا؟
.........................................................................
اييک. جنبش زنان داريم. اما اين جنبش زنان فقط درباره زنان نيست. براي اجتناب از اين اشتباه است که ما بيشتر مي گوييم گروه هاي زنان.

في في. سازمان هاي زنان از 1996 صحبت درباره کار با هم را شروع کردند، يعني کار مشترک زياد مي کنيم اما گروه هاي مختلف هستيم.

فيروزه. وقتي مي گوييد فقط درباره زنان نيست منظورتان چيست؟
.......................................................................................
اييک. منظورمان اين است که درباره سياست است. گروه هاي زنان عليه سوهارتو با هم متحد شدند. با جنبش توده، جنبش اجتماعي و بقيه براي سرنگوني سوهارتو متحد شدند. مبارزه را اول از همه زنان شروع کردند و اولين حرکت ها کار آن ها بود. بعد از سرنگوني سوهارتو ما برگشتيم به کار زنان. اما در زمان او وقتي ظلم از حد گذشت و فقر بيداد مي کرد در دفاع از حقوق زنان وارد ميدان شديم. بخشي از مسئله زنان در آن موقع استفاده از نمادهاي خود رژيم براي کار عليه رژيم بود. مثلا آن ها درباره اهميت مقام مادري و مادران خيلي داد سخن مي دادند. سوهارتو مي گفت کودکان را نجات دهيم. ما رفتيم توي خيابان ها و فقط و فقط شعار داديم قيمت شير را پايين بياوريد تا کودکان نجات پيدا کنند. ما از زبان مادرها حرف زديم. اين حرف مردم بود و بنابراين خيلي ها دفاع کردند. سه نفر دستگير شدند ولي مردم براي حمايت از ما به دادگاه هم آمدند. سوهارتو مجبورشد آزادشان کند. مادرها مي گفتند اين درباره بچه هاي ما و آينده آن هاست و حق است. اعتراضات ادامه يافت. البته سوهارتو کشتار را شروع کرد. دانشجويان زيادي کشته شدند، هزار هزار، اما بالاخره رژيم سقوط کرد.

في في. زن ها در اندونزي نماد مقاومت هستند. مي داني که حدود 2 ميليون نفر در جاکارتا کشته شدند براي به قدرت رساندن سوهارتو!

فيروزه. بله. يادم مي آيد که قتل عام وحشتناکي بود براي سرنگون کردن يک حکومت دمکراتيک اسلامي و جايگزين کردن آن با آدم کشي مثل سوهارتو. چيزي که در همان سال 1966 هم آزار مي داد اين بود که رنجر امريکايي يا مزدور انگليس نياورده بودند، بلکه خود اندونزيايي ها بودند که هم وطنان دمکرات و کمونيست را که اکثرا هم جوان بودند مي کشتند. سربازهاي آدم کش – دست کم در نشريات ما – چهره هاي معصوم و ساده اي داشتند. همه دچار سوء تغذيه بودند و مردني. اجساد کشته شدگان هم حاکي از معصوميتي بود که انگار همان موقع با آن تصاوير جهان را براي هميشه ترک گفت. من اين احساس را داشتم. بعد از 28 مرداد اين دومين فاجعه زندگي ام بود. بعد از آن هرگز در زندگي احساس امنيت نکردم. اوائل انقلاب و تغيير رژيم در ايران هم وقتي تعارض ها حاد بود و نيروهاي شرکت کننده در انقلاب هر کدام سعي مي کردند سهمي از قدرت و شرکت در حکومت بعد از انقلاب به دست بياورند روي ديوارهاي شهر مي ديدي که با ماژيک نوشته اند ايران را جاکارتايي مي کنيم.
..............................................................
اييک. همه مي گويند که تجربه وحشتناکي براي جهان بود، شايد زمينه سازي براي کاري که بعدا در شيلي کردند.

في في. و در افريقا. گمانم همان وقت ها شروع شد. تعدادي از آن کشته شدگان فعالان حقوق زنان بودند. گروه هاي زنان در دهه 50 ديگر شکل گرفته و قوي بودند و تا اواخر دهه 50 وزنه اي در جامعه مدني محسوب مي شدند. دهه 60 هم همين طور. بنابراين از سرکوب هم سهم زيادي بردند. يا کشته شدند يا از اندونزي فرار کردند. اما اين ماجرا فقط دو سال طول کشيد. دوباره زن ها اول از همه شروع به دور هم جمع شدن کردند و شروع به حمايت از حقوق زنان که اين بار از حيث فقر و فحشا و اعتياد وضع شان خيلي بدتر شده بود.

فيروزه. اين هم يادم هست. از يکي دو سال بعد از سرکوب مردم به دست مردم اخبار اندونزي ديگر مربوط مي شد به خشونت هاي شديد و بي سابقه نسبت به زنان که خيلي تعجب آور بود. نمي شد باور کرد که جامعه اي چنان متمدن حالا اين قدر سقوط کرده باشد. مثل بازي الاکلنگ است. يک نکته ديگر هم که شماها گفتيد و براي من تازه بود بحث خشونت سيستميک بود. ممکن است کمي توضيح بدهيد؟
.........................................................................
اييک. ما با مدتي کار پراکنده و سپس منظم و مرتبط روي خشونت خانگي و باقي انواعش متوجه شديم که خشونت عليه زنان در اندونزي فقط به روابط بين زن و مرد مربوط نيست، بلکه عوامل ديگر، فساد، نظامي گري، فقر و چيزهاي ديگر هم در اين ميان نقش دارند. همه اين ها با هم چون زن ها خيلي آسيب پذيرند زندگي ما را فلج کرده و امکان بال و پر گشودن را نسل به نسل از زنان گرفته. و حالا بتدريج همه گروه هاي زنان که روي خشونت عليه زنان کار مي کردند شروع به بحث درباره خشونت سيستميک کرده اند و در پژوهش هاشان اين نگرش را ترجيح مي دهند.

فيروزه. ازدواج در اندونزي با دخالت پدر و مادر صورت مي گيرد يا به خواست خود جوانان؟
...................................................................................................................
اييک. دوست مي شويم و ازدواج مي کنيم.

فيروزه. مسئله بکارت مهم است؟
.................................................
اييک. بعضي جاها مهم است. احيانا در روستاها بايد مهم باشد. بعضي مردها، منظورم نسل خودم و جوانترهاست، حتي نمي دانند که چنين چيزي هم وجود دارد، مسائل مهم تري دارند که به اش بپردازند.

فيروزه. روابط بين مسلمانان و غير مسلمانان چطور است؟
..............................................................................
اييک. خوب است. مردم عادي سر اين چيزها با هم اختلاف ندارند مگر اين که کسي انگولک شان کند.

فيروزه. معناي زن مسلمان بودن چيست؟
....................................................ا
ييک. بر اساس کارت شناسايي ات مسلمان هستي يا نيستي.

في في. اگر فرائض ديني را انجام بدهي، روزه بگيري، نمازت ترک نشود مي گويند که مسلمان خوبي هستي. اما فقط مسلمان و مسلمان خوب داريم. مسلمان بد نداريم.

فيروزه. روابط زن و مرد آزاد است؟
............................................
اييک. بله، آزاد است. ربطي به دين افراد ندارد و جزو روابط اجتماعي است.

فيروزه. حجاب چي؟
.................................
اييک. زناني هم هستند که حجاب دارند و خيلي هم اين حجاب ها خوشگل اند. رنگارنگ و در مدل هاي مختلف اند. حالا که در اندونزي حجاب مد روز است. حجاب يا سنتي است يا مد است. يعني يک طرز لباس پوشيدن است و ربطي به مذهب ندارد.

فيروزه. في في، ممکن است تو در مورد کارت توضيح بدهي.
.................................................................................
في في. کار من نظارت بر رعايت حقوق زنان است. زنان اندونزي هرجاي دنيا که باشند. ممکن است يک سوال ازت بکنم؟ آموزش در ايران مجاني است؟

فيروزه. در حد مدرسه ابتدايي و متوسطه طبق قانون اساسي بايد رايگان باشد که نيست. يعني اوائل بود اما روز به روز تعداد مدارس غير انتفاعي زيادتر مي شود و تعداد مدارس دولتي کم تر. به نظر اکثر مردم هم ايرادي ندارد و کار خيري است. شايد چون اولين مدارس را مردم با پول خودشان در ايران تاسيس کرده اند و از دانش آموزان پول مي گرفته اند هنوز اين کار حرمت دارد. مراکز آموزش عالي هم بيشتر پولي هستند. به هر حال تحصيل خرج زيادي دارد. با اين وصف تعداد دختران دانشجو از پسرها بيشتر است. مسئله امکان ورود به بازار کار هم مهم است که براي پسرها بيشتر است.

في في. بايد موقعيت را براي زنان ايجاد کرد. هرچند کار خيلي سختي باشد. حتي يک نفر به يک نفر هم مي شود آموزش داد و زنان را با حقوق شان آشنا کرد. بايد زنان بيشتري را بسيج کرد. گروه هاي مختلف زنان ايجاد کرد. از بچگي به زن ها فقط ياد مي دهند که دوست داشتني باشند، ازدواج کنند، بچه داشته باشند.

اييک. پدر و مادر من عقيده داشتند بايد اول کار کنم بعد ازدواج. گاهي درس هاي خانوادگي مهم است.

فيروزه. في في، براي تو زني مسلمان بودن معني خاصي دارد؟
.......................................................................................
في في. نه. هر دين ديگري هم داشتم با خصوصيات فعلي ام همين طور زندگي مي کردم که الان مي کنم.

فيروزه. مسئله مشارکت زنان در سياست را چطور مي بيني؟ آيا "گروه هاي زنان" در اندونزي کار سياسي مي کنند؟
................................................................................
في في. به نظرم کار سياسي مي کنند. اما اين ناشي از شرايط است. از دهه 50، و حتي پيش از آن، سازمان زنان در اندونزي وجود داشته و قدرت داشته. در دهه 60 اين قدرت بيشتر شد و مسئله اصلي هم مشارکت زنان در سياست بود. آن زن ها واقعا نه چندان حرفي درباره خانه و خشونت هاي خانگي مي زدند و نه چندان حرفي درباره تعدد زوجات. صد در صد مخالف تعدد زوجات بودند اما خيلي درباره اش حرف نمي زدند. سازمان هاي زنان زيادي در آن دهه وجود داشت. اما با سوهارتو که با هر جنبشي مخالف بود و يک ديکتاتور تمام عيار بود مسئله از مشارکت سياسي زنان و مسائل جنسيتي گذشت و تبديل به مبارزه براي دمکراسي شد. حالا هم حقوق مهاجران، مسئله قاچاق زنان و اعتياد آن ها را ما مسائل سياسي مي بينيم. هميشه بخشي از مشکلات سياسي است، بخشي از مشکلاتي که همه ملت را در بر مي گيرد.

فيروزه. ننگ دارا حالا نوبت تو است. چه شد که به فکر تاسيس مدرسه مذهبي افتادي؟
.....................................................................................................................
ننگ دارا. مدرسه را من باز نکردم. مال مادربزرگم بود، و بعد به مادرم رسيد و بعد به من. دليل تصميم آن ها اين بود که در منطقه من همه جوامع مسلمان هستند و خيلي هم اسلام قدرت دارد. يعني سنت و فرهنگ همه اش اسلامي است.

فيروزه. تنهايي مدرسه را اداره مي کني يا کسب خانوادگي است؟
........................................................................................
ننگ دارا. با برادرم کار مي کنم که در قم درس خوانده. و دوستان متعددي هستند که کمکم مي کنند. چون دانشگاه هم درس مي دهم و با سوليداريتاي زنان هم کار مي کنم و سر دبير نشريه مطالعات اسلامي دايلوگ هم هستم بدون تکيه بر کمک پر محبت ديگران ممکن نيست بتوانم کار کنم.

فيروزه. تو که زني مي تواني در راس يک مدرسه مذهبي باشي؟
.......................................................................................
ننگ دارا. در بعضي جاها زن ها حق مالکيت روي زمين را ندارند. مهم هم نيست که دين شان چه باشد. اما در منطقه ما اين چيزها عادي است. اين جنگ مادربزرگ هاي ما بوده که خوشبختانه در آن پيروز شده اند. توانمند شدن آن ها ما را يک پله و بلکه خيلي بيشتر جلو برد. حالا من سعي مي کنم همين کار را براي نسل خودم بکنم.

فيروزه. مادربزرگت چطور به اين فکر افتاد؟
..........................................................
ننگ دارا. فکر مي کنم اين درس اسلامي است. مادر بزرگم بعد از خواندن چيزهايي درباره شخصيت عايشه چنين تصميمي گرفت. خودش که اين طور مي گفت. به هر حال زن مستقل و مقتدري بود سواد هم داشت و براي من در همه کارهايم، براي نقشي که مي خواهم در کمک به رشد جامعه ام به عهده بگيرم، هنوز منبع الهام است.
فيروزه. مدرسه تو دخترانه است يا پسرانه؟
................................................................
ننگ دارا. مختلط است.

فيروزه. مواد و موضوعات تدريس را چه کسي انتخاب مي کند؟
..................................................................................
ننگ دارا. خودمان کتاب هارا انتخاب مي کنيم. ما در مدرسه به بچه ها درس آزادي مي دهيم، درس آزادي و مداراگري. به بچه ها ياد مي دهيم که دمکرات باشند چون در اندونزي دمکراسي نيست. ما تجربه متفاوتي در مقايسه با کشورهاي ديگر داريم. اسلام در اندونزي وقتي همراه با نظامي گري نباشد خيلي متعادل است.

فيروزه. خودت هم در اين مدرسه درس مي دهي؟
......................................................................
ننگ دارا. بله. جامعه شناسي دين درس مي دهم. در دانشگاه اسلامي هم همين را تدريس مي کنم. در 1993 دوره کارشناسي را تمام کردم و در 2003 دکترا گرفتم. در تمام آن مدت هم در ان جي اوهاي مدافع حقوق زنان کار مي کردم.

فيروزه. چرا با اين همه ان جي او کار مي کردي؟ تو که هم مدرسه ات را داشتي و هم درس مي خواندي و تا جايي که مي دانم در 1995 هم ازدواج کردي، ديگر وقتي هم برايت باقي مي ماند؟
...........................................................................
ننگ دارا. هر وقت کارم زيادبوده ميزان همکاري با ان جي اوها را کم تر کرده ام. يک سال رسما کار کردم. چند سال فقط کار انتشاراتي و مشاور را کردم. هنوز هم کمک هايي مي کنم. هميشه در حد توانم. مدرسه يک کسب خانوادگي است و امکان رشد در آن بدون اين کارها که ظاهرا فرعي به نظر مي رسند وجود ندارد. زن ها به طور سنتي در کسب خانواده شريک بوده اند، گاهي کار را فقط آن ها کرده اند اما اصلا به حساب نيامده اند. کسب خانوادگي خطرناک است، چون اين توهم را به تو مي دهد که مستقلي و توانمند هستي و توانمند تر مي شوي، اما در حقيقت اين طور نيست. يعني اگر قرار است واقعا توانمند شوي بايد کاري بيشتر از آن بکني. از آن کسب بيايي بيرون و ببيني در جامعه چقدر توان مستقل ماندن و در عين حال کار با ديگران را داري. از طرفي هم حضور ما زن ها در ان جي اوها خيلي مثبت است. براي کار خوب به وجود ما نياز هست. ما گرس روت ها را مي شناسيم، مي دانيم چه مشکلاتي دارند و مي دانيم جهاني شدن هم قضيه اش چيست و چه بلايي سر زن ها مي آورد. بنابراين بايد کار جدي بکنيم. من هرجا که وجودم براي احقاق حقوق زنان لازم باشد حضور دارم. اما اين را هم بگويم که در اندونزي استادان دانشگاه معمولا با ان جي اوها کار نمي کنند.

فيروزه. جالب است. در طول کارگاه تو اکثرا ساکت بودي و بقيه اعضاي گروه اندونزي صحبت مي کردند. چون جايت جلوي من بود فقط به فکرم رسيد که چه آرامشي داري. حالا هم تا مستقيم ازت سوال نکردم وارد گفتگو نشدي. در حالي که في في و اييک هر دو سعي مي کردند به سوالات من جواب بدهند. آيا به اين دليل است که با اين همه کاري که مي کني مي داني که انرژي ات را لازم داري و تا واقعا لازم نباشد بهتر است حرف نزني؟ من هرگز تو عمرم چنين چيزي نديده بودم. برعکس هميشه اتلاف وقت خيلي زياد ديده ام و اصرار همه به دادن توضيح هاي کاملا غير ضروري يا تکراري.

ننگ دارا. صرفه جويي در وقت است ديگر. اگر کارت زياد باشد مجبوري. اما ضمنا تمرين هم مي خواهد و بعد آدم هاي دور و برت هم خيلي مهم اند. بايد به آن ها اعتماد داشته باشي؛ شايد کمي هم اعتماد به نفس بخواهد که آن را هم از همان آدم ها مي گيري. اعتماد متقابل گمانم مهم ترين عامل است. من به همکارانم اعتماد کامل و بدون چون و چرا دارم.

فيروزه. بگذريم. نظرت راجع به حجاب چيست؟ راجع به اين که زن ها سر خودشان را بپوشانند؟
...........................................................................................................................
ننگ دارا. چرا بايد زن ها سر خودشان را بپوشانند؟ به نظر من براي زن و مرد هر دو لباس پوشيده کافي است. فکر هم نمي کنم در اسلام تفاوتي اين شکلي وجود داشته باشد. تفاوت را تقوي مي سازد و بقيه اش مهم نيست. بقيه اش مسئله عمومي نيست. همه مسلمانان اين را مي دانند.

فيروزه. تقوي يعني چه؟ مثلا مرد با تقوي مي تواند مردي باشد که زنش را مي زند يا در جامعه رفتار خشن دارد اما با تقوي است چون فرائض ديني اش را انجام مي دهد؟
...........................................................................................
ننگ دارا. نه. تقوي اساسا يعني عشق به خدا، به همه مخلوقات خدا، به جهاني که خدا آفريده، به محيط زندگي مان. با هر نوع تبعيضي مبارزه کردن. عادل بودن نسبت به همه و هرکس.

فيروزه. آيا در جامعه شما براي ازدواج خانواده بايد تصميم بگيرد يا خود جوانان؟
........................................................................................................
ننگ دارا. من با شوهرم دوست بودم و بعد تصميم گرفتيم ازدواج کنيم. شوهرم روزنامه نگار است و مسلمان مومن.

فيروزه. ممکن بود با يک غير مسلمان ازدواج کني؟
...........................................................................
ننگ دارا. خانواده ام اجازه چنين چيزي را نمي دادند. اما خودم چنين مشکلي ندارم و برايم مسلمان و غير مسلمان يکسان است.

فيروزه. کمي درباره خانواده ات حرف بزن، درباره شوهرت و بقيه.
...................................................................................
ننگ دارا. خب، ما آدم هاي راحتي هستيم. بچه نداريم، هيچ کدام نمي خواهيم. اميدواريم يک روزي بچه دار بشويم اما حالا سخت گرفتاريم و وضع هم بد است. سونامي فقط يک نمونه اش است. يک برادر دارم که در قم تحصيلات مذهبي کرده و در حالي که ما همه سني هستيم او شيعه شده. با هم در مدرسه کار مي کنيم. بعد، مادرم تا سال پيش زنده بود و مدرسه را اداره مي کرد. هرچند قدرت مادربزرگم را نداشت. مادربزرگم درس هاي زيادي به من داد و خودش از مطالعات اسلامي اش درس گرفت. روي برادرم هم تاثير گذاشت. مادربزرگم از فمينيسم خبر نداشت اما مي توانست عملا يک فمينيست مسلمان باشد.

فيروزه. شيعه شدن برادرت عکس العملي بر نيانگيخت؟
...............................................................................
ننگ دارا. نه. در اندونزي خيلي ها شيعه هستند. خانواده من هم تفاوتي بين شيعه و سني نمي گذارند. در اسلام اين چيزها نيست. اين چيزها سياسي است و دعواي قدرت. براي من هم که سني هستم علي منبع الهام در صوفيگري اسلامي بوده. مردم معمولا فراموش مي کنند که معنويت اصل دين است و بقيه اش براي اين است که از اين معنويت دور نشوي.

فيروزه. از هر سه شما ممنونم که در اين مصاحبه مثل مصاحبه قبلي شرکت کرديد.
....................................................................................................................
اييک، في في و ننگ دارا. اين چه حرفي است! ما خوشحاليم که تو باعث شدي چند کلمه با هم صحبت و تبادل نظر کنيم.

ننگ دارا. من خيلي دلم مي خواهد به ايران بيايم و خيلي شما ايراني ها را دوست دارم. فکر مي کنم جامعه ايراني جامعه اي پر از معنويت است.

فيروزه. با اين همه کار اميدوارم بتواني به ايران سفر کني.
............................................................................






















پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 7          آرشيو