تريبون فمينيستي ايران: دومين شماره جعبه عکس، که صاحب امتياز و مدير مسئول آن عکاس برجسته، نازي نيوندي، است، در 12 صفحه به قطع روزنامه و با کاغذ گلاسه در ماه آبان منتشر شد.
اين شماره برخلاف شماره قبل تنها حاوي يک عکس نازي نيوندي است که آن هم مثل شماره قبل روي جلد چاپ شده، که در آن مثل همه موارد ديگر نازي نيوندي عکاسي را با همه تجربه هاي ديگر زندگي اش پيوند زده و به نتيجه درخشاني رسيده. جعبه عکس قرار است بيشتر عکس داشته باشد تا هر چيز ديگر. اما در اين شماره مقاله مفصلي هم درباره هانري کارتيه برسون همراه با چند عکس او هست. در اين مقاله از او اين مطالب نقل شده: "عکاسي يک عادت، يک نوع وجود داشتن و يک روش زندگي کردن است." و "دستگاه عکاسي براي من مانند يک دفتر طراحي است. وسيله اي غريزي و ناخودآگاه، ارباب لحظه ها که از زاويه نگاه، خودش همزمان پرسش و تصميمي گيري مي کند. براي بيان دنيا، بايد خود را با آنچه که از اين دنيا با دهانه دوربين جدا مي کنيم همراه و شريک بدانيم. اين امر به عوامل زيادي نياز دارد: تمرکز حواس، حساسيت و حس هندسي. تنها موقعي مي توان به سادگي بيان در عکاسي دست يافت که بتوان اول خود را به عنوان عکاس از ياد برد و در اين عواملي که ياد شد صرفه جويي کرد." و "عکاسي يعني زماني که تمام هوش و حواسمان براي ثبت واقعيتي که فرار است متمرکز شده، وجود خود را به عنوان عکاس فراموش کنيم. در اين حالت است که ثبت يک تصوير به يک شادي فيزيکي و فکري تبديل مي شود." خيلي از حرف هاي برسون مي تواند در مورد عکس هاي نازي نيوندي صادق باشد، اما يک ويژگي عکس هاي اين زن عکاس ايراني يعني اين که تن خودش در بيشتر موارد سوژه عکس هايش است و نگاه او به اين تن که همان طور که گفته شد با تجربه هاي او از زندگي که در بسياري موارد با زنان ديگر مشترک است پيوند دارد بر تارک عکس هاي او گاه نشان و تاريخي را مي کوبد که آن ها را از هر حيث منحصر به فرد مي کند. شايد به خاطر وجود اين حس زندگي در عکس خود نيوندي است که پشت جلد نشريه به "سفيران مرگ" زيباي بهمن جلالي اختصاص يافته.
بقيه عکس ها، صرف نظر از صفحه ي حاوي 8 عکس به ياد ماندني صمد قاسمي از شهر تهران به ياد علي خادم، بيش از هر چيز ديگر مقاله "Opening the Gate" جان برجر در باره عکس هاي Pentti Sammallahti عکاس فنلاندي را به ذهن مي آورد، اگر آن را خوانده باشيد. سعي مي کنم توضيح بدهم. برجر با پرستويي که، ره گم کرده، وارد اتاقش مي شود ياد عکس هاي سامالاهتي مي افتد و اين که آن ها هم به طريقي ره گم کرده (aberrant) اند.
اما، ره گم کردگي پرستوسان عکس هاي اين شماره جعبه عکس به چيزهاي ديگري سواي مشخصاتي که برجر براي عکس هاي سامالاهتي بر مي شمرد مربوط مي شود. ره گم کردگي در اين جا يعني با تماشاي اين عکس ها احساس مي کني که عکاس ابتدا روي منظره اي فکوس کرده و بعد با حرکتي ناگهاني در اثر ضربه اي يا حادثه اي دوربين را از مسير اصلي منحرف کرده و در نتيجه ما با عکس هايي مواجهيم روايتگر گذشته اي که از ما خواسته مي شود دنباله ي آن را بگيريم. نه براي بردن آن ها به سمت آينده بلکه براي بازگشت به گذشته و لحظه قبل از اين که دوربين در اثر ضربه اي، حادثه اي، يا يک حرکت کوچک دست عکاس راه گم کند و چيزي را ثبت کند که به رغم ويژگي انتزاعي اش در عکس جزيي مهم از يک چشم انداز گسترده تر است: پهنه ي آسمان است و خط سير پرستويي که لحظه اي راهش را گم مي کند.
اين عکس ها به اين دليل و دلايل بسيار ديگر، از جمله جوان بودن نيمي از عکاس ها، جذابيت خاصي دارد که انتشار اين شماره جعبه عکس را به رويدادي استثنايي تبديل مي کند. عکس شيلان رشيدي – شماره 10 در صفحه وسط – از پرده و پنجره هنوز خاطره کودکي را که پشت پرده اي پنهان مي شود در خود دارد. 4 عکس کورش شبگرد از مجموعه "بچه هاي محله لاللي (استامبول)" مستقيما به خود کودکي مي پردازد... امکان ندارد بتوانم در باره همه عکس هايي که در اين شماره جعبه عکس منتشرشده اظهار نظر کنم، اما بهتان توصيه مي کنم حتما نگاهش کنيد و آن هم با دقت. بهتان توصيه مي کنم حتما عکس هاي نازي نيوندي را که ازجمعه 4 آذرماه در نگارخانه نيکول، خيابان مطهري، روبه روي سليمان خاطر، خيابان اکبري (پارسا)، کوچه آزادي، شماره 1/31 ، تلفن/نمابر 88748343 از ساعت 4 تا 8 شب به مدت يک هفته به نمايش در مي آيد ببينيد.
|