تريبون فمينيستي ايران: دگرگونيهاي سياسي بعد از يازده سپتامبر 2001، قتل تئووان گوگ کارگردان سينما بدست يک بنياد گراي مسلمان و برخوردهاي خشونت آميز باعث تضعيف روابط اجتماعي و اسلام ستيزي در هلند شدهاست. دو قطبي شدن جامعه، رشد درگيريهاي قومي، مذهبي و سياست هاي راست روانه دولت به تشديد نابساماني در اجتماع انجاميدهاست. نسل جديد زنان مسلمان در هلند در فضاي خصمانه ايجاد شده به درگيري هاي قومي و مذهبي کشيده ميشوند که عاملي بازدارنده در روند رشد توانمندي و برابري اجتماعي آنان محسوب ميشود. بحث هاي بي پايان در مورد چگونگي رشد مشارکت و ادغام اقليت هاي قومي در جامعه، رهايي زنان مهاجر و پناهنده (بخصوص زنان مسلمان) موضعگيري هاي متضادي را در جنبش زنان در هلند سبب گشتهاست. پيشينه قومي، فرهنگي و اجتماعي زنان مسلمان در هلند متفاوت است و ناحيه جغرافيايي وسيعي از اندونزي تا خاورميانه و شمال افريقا را در بر ميگيرد. آنان ديدگاه هاي متفاوتي در مورد جنسيت، مذهب و برابري اجتماعي دارند. اما متاسفانه در رسانهها ، اسلام تنها وجه مشخصه و هويت زنان مهاجر از کشورهاي اسلامي قلمداد شده و از فرهنگ اسلامي بعنوان مانع اصلي بر سر راه آزادي زنان مسلمان نام برده ميشود و کمتر سخني از تبعيض ها، کليشهها، پيشداوري هاي رواج يافته، عدم امکانات اجتماعي و فاصله طبقاتي در جامعه به ميان ميآيد. در سال هاي اخير نشر بيوگرافي و رمان هايي که در آن زنان مسلمان بعنوان قربانيان خشونت هاي قومي و مذهبي معرفي ميشوند بشدت افزايش يافته؛ اما متاسفانه بندرت کتابي در مورد هنرمندان، نويسندگان زن مسلمان و يا جنبش زنان در کشورهاي اسلامي در کتاب فروشيها ديده ميشود. شکاف ايدئولوژيک، رشد بيگانگي، عدم همکاري، فاصله ميان زنان مهاجر و پناهنده را با زنان هلندي سفيد تشديد کردهاست. "ما وآنها" کلماتي هستند که اين روزها به مراتب شنيده ميشوند. "ما"، بخوان: سفيد، مدرن ، برابر و رها! "آنها"، بخوان: " غير سفيد، سنتي ، سرکوب شده و در بند". کليشهاي که در رسانهها بر آن تاکيد و تبليغ ميشود. مثلا آيفر زن جوان ترک- هلندي که من با او در سميناري آشنا شدم؛ در هلند به دنيا آمده، تحصيل کرده و کار ميکند. آيفر زني مدرن و از فعالين جنبش زنان است. اما او معتقد است که" ما و آنها " يک واقعيت انکار ناپذير در اين جامعهاست. او خود را در جبهه "آنها" ميبيند و بر واقعيت تلخ تفاوت هاي قومي، مذهبي و طبقاتي بعنوان عامل جدايي و شکاف در ميان زنان تاکيد ميکند.
در رسانههاي گروهي هلند اغلب دو گروه از صاحب نظران مقابل يكديگر قرار مي گيرند و براي حذف تفکر جناح مقابل ميکوشند. گروه اول بيشتر از مردان و بعضي از زنان مشهور فمينيست و ليبرال تشکيل مي شود؛ که ازموضع قدرت به بررسي مسئله زنان پرداخته و اعتقاد دارند که مبارزات زنان سفيد در هلند به برابري در اکثر زمينهها منجر شده و اگر هم که در بعضي از موارد برابري حاصل نشدهاست در دراز مدت بدست خواهد آمد! آنان سازماندهي مبارزات زنان سياه، مهاجر و پناهنده را در اولويت ميبينند. اين گروه فرهنگ هاي قومي و مخصوصا فرهنگ اسلامي را "عقب مانده" دانسته و اسلام را بعنوان بزرگ ترين سد راه آزادي زنان مسلمان شناختهاند. بسياري از ژورناليستها و سياستمداران معروف ليبرال هلندي دراين دسته جاي دارند. گروه دوم در واقع دو دسته از اشخاص را در بر ميگيرد. دسته اول زنان و مردان جوان مسلمان هستند که به مقابله با اسلام ستيزي پرداخته اند. براي مثال، نسل دوم زنان مهاجر ترک و مراکشي که با حجاب و يا بي حجاب در بحث هاي تلويزيوني شرکت ميکنند؛ در موضعي دفاعي ، تمام تلاش خود را صرف دفاع از اسلام ميکنند و بر برداشت هاي متفاوت خود از آزادي و برابري تاکيد ميکنند. اين زنان ميخواهند ثابت کنند که حجاب و دين مانعي بر سر راه آزادي آنان نيست. دفاع آنان از هويت قومي و اسلامي در برابر موج جديد خارجي ستيزي واکنشي اعتراضي و مدافعانه است که در مواردي منجر به رجعت کامل به سنت و بنياد گرايي نيز شدهاست. دسته دوم در اين گروه، سياستمداران چپ و فمينيست هاي معتقد به پلوراليسم سياسي و گسترش جامعه چند فرهنگي هستند. آنان به استراتژي هاي متفاوت در مبارزات زنان ارج مي نهند و در جهت اتحاد و همکاري ميان جناح هاي گوناگون جنبش زنان در هلند ميکوشند.
بررسي هاي سال هاي اخير نشان ميدهد که اجراي سياست هاي اجتماعي چند فرهنگي سه دهه اخير در هلند، منجر به رشد قابليت تطبيق و حضور فعال و همه جانبه مهاجران مسلمان در جامعه نشده و به حال خود واگذاشتن اين گروه باعث رشد فقر، بيکاري، جداسازي قومي و فرهنگي و رشد بنياد گرايي مذهبي شدهاست. اعلام شکست اين سياست در هلند باعث در پيش گرفتن سياست هاي جديدي در جهت افزايش مشارکت خارجيان در جامعه (اجباري شدن يادگيري زبان، ايجاد فرصت هاي شغلي)، جلوگيري از آمدن مهاجران و پناهجويان جديد و اخراج هزاران پناهجو از هلند شدهاست. براي افزايش توانمندي زنان مسلمان که در مقايسه با ديگر زنان مهاجر از امکانات شغلي و اجتماعي بسيار محدودتري برخوردارند؛ سياست هاي فعلي کافي نبوده و نقش سازمان هاي زنان در زمينه آگاهي رساني و ارتباط با اين گروهاز زنان که به حاشيه رانده شدهاند؛ بسيار حائز اهميت است. بنابراين اين سوال پيش ميآيد که چگونه مي توان اتحاد و همکاري را در ميان بخش هاي گوناگون جنبش زنان در هلند تقويت کرد و در جهت کاهش هر چه بيشتر تبعيضات جنسيتي موثر بود؟ براي پاسخ به اين سوال بايد در آغاز نگاهي به محتواي تئوريک بحث هايي که در رسانهها مطرح هستند بياندازيم. يکي از موضوعات اصلي طرح شده آنست که آيا آزادي و توانمندي زنان مهاجر و پناهنده (نسل اول و دوم) در جامعه چند فرهنگه و در درون اقليت هاي قومي(که در آن بر حفظ فرهنگ بومي و مذهبي تاکيد ميشود) امکان پذير است؟ در حال حاضر در جنبش زنان در هلند دو ديدگاه مطرح است:
ديدگاه اول متعلق به فمينيست هاي ليبرال است؛ آنها معتقد هستند که تقويت و حفظ فرهنگ هاي بومي اقليت ها در جامعه مدرن به باز توليد ارزش هاي قومي و مذهبي که حافظ سيستم پدرسالارانه هستند کمک ميکند؛ نقش خود زنان در انتقال و باز توليد اين ارزش ها در جوامع غربي حائز اهميت است و توانمندي زنان در حوزه خصوصي و اجتماعي لازمه تضعيف پدرسالاري در هر دو حوزه است. اين ديدگاه، آزادي زنان مسلمان را در جامعه مدرن هلند در صورتي امکان پذير ميداند که آنها از اسلام و فرهنگ قومي خود فاصله بگيرند. در اين ديدگاه براي مثال فرهنگ هاي قومي و مذهبي مهاجران ترک و مراکشي، فاقد پويايي، ايستا و بلاتغيير فرض شدهاند. اين نظريه در سال هاي اخير بويژه توسط خانم آيان هيرسي علي نماينده مجلس در هلند (سومالي الاصل و از حزب ليبرال) مطرح و تبليغ شدهاست. بدنبال موضع گيري هاي ضد اسلامي و همکاري او در ساختن فيلم"مطيع" به کارگرداني تئو وان گوگ درگيري و خشونت ميان اکثريت سفيد و اقليت مسلمان افزايش يافت و خانم هيرسي علي هم که بارها از طرف بنيادگرايان اسلامي تهديد به مرگ شده بود براي مدتي در خارج از هلند بسر برد. در حال حاضر او مشهور ترين زن سياستمدار هلندي است و حتي از طرف هفته نامه تايم بعنوان يکي ازصد نفر افراد مهم و موثر دنيا انتخاب شدهاست. سياست هاي خانم هيرسي علي اما منجر به بهبود وضعيت زنان مسلمان، اتحاد و همکاري ميان بخش هاي مختلف جنبش زنان در هلند نشده است! ديدگاه دوم که به چند گونگي فرهنگي در يک جامعه دموکراتيک باور دارد و متعلق به فمينيست هاي ليبرال چپ و راديکال است، آزادي زنان را در تقابل با جامعه چند فرهنگي نميدانند. آنان آزادي زنان را فرايندي رو به رشد ميدانند که در آن مراحل کشف، آگاهي و تغيير تنها يک شکل و فرمول نميشناسد. و بر اين باورند که چند گونگي فرهنگي و قومي سفيد يا غير سفيد محصول روابط محلي، منطقهاي، ملي و جهاني هستند که در گذشته و حال شکل يافتهاند و در ارتباط مستقيم با کلاس اجتماعي و جنسيت قرار دارند. فرهنگ بومي مهاجران در هلند مانند هر پديده اجتماعي ديگر در حال دگرگوني و تحول است. مبارزات برابري طلبانه زنان مهاجر و پناهنده با مبارزه عمومي عليه تبعيض نژادي همراه است . يک مورد قابل ذکر مشابه در اينجا، مبارزات زنان سياه در دهه هشتاد قرن گذشتهاست که در ايالات متحده امريکا، اروپا و هم در هلند در درون جنبش زنان سفيد شکل گرفت و در ادامه به گسترش جنبش زنان سياه منتهي شد. طرح مسائلي از قبيل قوميت، نژاد پرستي موجود درون جنبش زنان در ايالات متحده امريکا، منجر به ايجاد صف مستقل زنان سياه شد. براي زنان سياه مبارزه براي دستيابي به حقوق برابر با مردان در ارتباط تنگاتنگ با مبارزه با نژاد پرستي قرار داشت. مبارزه آنان عليه نژاد پرستي و نابرابري جنسيتي به تدوين تئوري هاي جديد و توجه خاص به مسائل زنان سياه منجر شد. آنان با مردان سياه تجربه مشترک مبارزه عليه نژاد پرستي و با زنان سفيد تجربه مبارزه مشترک عليه مردسالاري را داشتهاند.
در حال حاضر زنان مسلمان ساکن در دنياي غرب مانند زنان سياه در دو جبهه مبارزه ميکنند. در يک سو با نژادپرستي، پيشداوري ها ، کليشههاي فرهنگي و نابرابريهاي اجتماعي و اقتصادي موجود در جامعهاي که در آن زندگي ميکنند؛ و از سويي با فرهنگ سنتي و مرد سالار قومي که براي باز توليد خود در جامعه غرب (و در مورد مشخص ما هلند) با مشکلات جدي روبرو است. در روند اين چالش زنان مسلمان روش هاي گوناگوني را بکار ميگيرند. براي مثال، بسياري از زنان مسلمان تحصيل کرده، شاغل و مستقل (نسل دوم مهاجران) در هلند بدنبال اوج گيري اسلام ستيزي و سرکوب هويت اسلامي آنان، در موضعي دفاعي و در بحران هويتي که به آن دچار شدهاند؛ به حجاب به عنوان سمبل هويت قومي و اسلامي روي آوردهاند. انتخاب حجاب از طرف آنان (در جامعه مدرني کهارزش هاي اخلاقي و فرهنگي غير غربي را "سنتي و عقب مانده" ميبيند) به معناي بازگشت به سنت و تمکين نيست؛ بلکه زنان مسلمان با تاکيد بر هويت اسلامي خود در برابر"غرب محوري" و تحميل ارزش هاي فرهنگي جامعه سفيد(بعنوان تنها راه ممکن) مقاومت ميکنند. آنان خواهان شناسايي، درک متقابل و احترام به هويت هاي گوناگون قومي و مذهبي از جانب اکثريت سفيد هستند. زيرا با وجودي که در هلند به دنيا آمده و اين سرزمين را کشور خود مي دانند؛ هنوز هلندي واقعي محسوب نمي شوند!
فمينيست هاي مسلمان هم در غرب و هم در جهان اسلام براي جلو گيري از بازتوليد سنت هاي زن ستيز در فرهنگ قومي به بازنگري آيات قران و ارائه تفاسير مدرن و زنورانه از آن که بر روند تطبيق زندگي آنان در جامعه مدرن موثر خواهد بود پرداختهاند. اين واکنشي منطقي و استراتژي عقلاني براي دگرگوني و رفرم در فرهنگ پدرسالارانه و مذهبي است. مبارزات اين زنان براي اصلاحات دموکراتيک و برابري طلبانه در مذهب اسلام را ميتوان با مبارزات زنان مسيحي و يهودي براي از بين بردن حق انحصاري مردان در اداره تشکيلات مذهبي و همچنين حق انحصاري آنان در تفسير متون مذهبي مقايسه کرد. مذهب و تشکيلات آن در واقع در شمار آخرين پايگاه هاي پدرسالاري هستند که در روند مبارزات زنان دچار تحولات اساسي خواهند شد. زنانه شدن دين به معناي قدرت گرفتن زنان در دستگاه هاي ديني(رهبران روحاني زن) و ارائه تفاسير و نقد جنسيتي متون مقدس است که با هدف برابري دوجنس و توسط زنان فمينيست مذهبي در اديان بزرگ دنيا شروع شدهاست. نوآوريهاي زناني چون امينه وادوود (آفروامريکن و استاد اسلام شناسي) و ارشاد مانجي(ژورناليست فمينيست، مسلمان و همجنس گراي کانادايي) در مذهب که به برابري زن و مرد در ارتباط و تقرب به خدا باور دارند؛ پايهاي است براي اعلام برابري آنان در تمام زمينههاي ديگر. خانم وادوود با ارائه نقد خود از آيات قران، اجراي مراسم نماز مختلط، پيشنماز شدن و دفاع از همجنس گرايان، لزوم اصلاحات در دين را در جهت تامين حقوق زنان ضروري ميداند. ارشاد مانجي که با انتشار دو کتاب در مورد مسائل زنان در اسلام به شهرت جهاني رسيده در حال حاضر بر روي پروژه جديدش در مورد "اجتهاد زنان در اسلام" کار مي کند. او که از طرف بنياد گرايان بارها به مرگ تهديد شدهاست؛ با ارائه ديدگاه هاي مدرن و زنانه خواهان نوآوري در سنت هاي اسلامي است.
جنبش زنان مسلمان بخش مهمي از جنبش زنان سياه، مهاجر و پناهنده در هلند است و همچنين در ارتباط مستقيم و متقابل با ادامه مبارزات زنان سفيد قرار دارد. زنان غيرسفيد از تجربيات باارزش موج اول و دوم فمينيستي در هلند ميآموزند و بر آن ارج مي نهند. افزايش شرکت هر چه بيشتر زنان مسلمان در مبارزات برابري خواهانه منجر به کشف راههاي جديد و ارتقاء کيفيت تئوريک در جنبش زنان خواهد شد. رهايي آنان همچنين در ارتباط تنگاتنگ با آزادي زنان در کشورهاي اسلامي قرار دارد. در حال حاضر جنبش هاي زنان در جهان اسلام از جنبش هاي فعال اجتماعي و در حال رشد هستند. مثلا در ايران مبارزات زنان در سال هاي اخير نه تنها در اقشار گوناگون زنان افزايش يافته بلکه در روند چالش با سياست هاي زن ستيز بتدريج به اتحاد و همکاري ميان گروه هاي زنان با درک هاي متفاوت از آزادي و برابري منجر شدهاست. جنبش زنان سفيد در هلند با داشتن تجربيات ارزنده، امکانات مادي آموزشي و تکنيکي، متحد اصلي زنان مهاجر و پناهنده است. تنها با رشد اتحاد و همکاري ميان اين دو گروه ميتوان به ارتقا برابري و پيشرفت همه زنان در هلند ياري رساند. مثلا به ابتکار حزب چپ هاي سبز در بيست و پنجم ژانويه امسال اعلاميه زنان براي مبارزه عليه بنياد گرايي در متروها نصب شد که صدها زن آنرا امضا کرده بودند. در اين اعلاميه نه تنها زنان از دولت ميخواهند که عليه خشونت و درگيري هاي قومي سياست هاي جديدي در پيش بگيرد بلکه مشخص ميکنند که زنان چگونه در اين زمينه ميتوانند موثر باشند. اين اعلاميه در پايان دسامبر سال گذشته در جلسات ملاقات ميان زنان فعال هلندي (اکثريت سفيد و اقليت هاي ديگر) نوشته شد. اين نمونهاي از تلاش براي همکاري بيشتر ميان بخشهاي گوناگون جنبش زنان در هلند است. نمونه ديگر برگزاري کنفرانس "زمان عمل" بود. در اوايل سال جاري با همکاري بيش از چهل سازمان و شبکههاي زنان و سازمان هاي غير دولتي کنفرانس بزرگ "ده سال بعد از پکن، زمان عمل فرا رسيدهاست" برگزارشد. در اين گردهمايي بزرگ بيشتر از ششصد زن شرکت داشتند که به سياست هاي دولت در زمينه تعهدات او در روند تحقق برابري جنسيتي در عرصه داخلي و خارجي ده سال بعد از کنفرانس جهاني زنان پکن در 1995 پرداختند. از مطالعات انجام شده ميتوان نتيجه گرفت که روند توانمندي هر چه بيشتر زنان در هلند با تاخير و عدم اجراي کامل مصوبات پکن همراه بوده و دولت آنچنان که ميبايست نه در زمينه داخلي و نه در عرصه بين المللي به تعهدات خود عمل نکرده است. در حال حاضر اين تاخير با اعمال سياست هاي راست روانه دولت در کاهش کمک هاي مالي به بسياري از پروژههاي زنان تشديد شدهاست. در اين کنفرانس زنان نقطه نظرات مشترک خود را تدوين و تصويب کردند که در طرح " برنامه براي آينده" در روز هشت مارس به وزير مسائل اجتماعي تقديم شد.
بدون شک جنبش زنان هلندي سياه ، مهاجر و پناهنده که ميتوان آنرا موج سوم فمينيستي در هلند دانست تنها در پيوند و همکاري با زنان سفيد غير مهاجر ميتواند به برابري و آزادي دست يابد و جنبش زنان سفيد نيز تنها با شناسايي و درک ويژگي هاي فرهنگ هاي قومي زنان مهاجر و ايجاد فضاي لازم براي آنان ميتواند در تلاش براي برابري کوشا باشد. رابطه برابر، احترام و درک متقابل، پرهيز از ناسيوناليسم، غرب محوري و بنياد گرايي از پيش شرط هاي اصلي پيمودن اين راه طولاني است. |