تريبون فمينیستی ايران: ميرزا محمد باقر تاجر درحاليكه بر سر و سينه ميكوفت بر سر ماهرخ فرياد برآورد: "در آن دنيا وقتي پدرت از من بازخواست كرد كه دخترم را بهتو سپردم، چرا گذاشتي بهكار خلاف دين و تقوا بپردازد و آبروي مرا ببرد چه جواب بدهم؟" ماهرخ بهخود ميلرزيد و از اينكه بعد از دو سال رازش در خانه برملا شده بود نميدانست چهكار بايد بكند. ميرزا محمد باقر از خشم و غضب سرخ شده بود. ابرهاي تيره سنتهاي بازدارنده تنها از درون خانه و فقط از سوي مردان نبود كه بر آسمان روشن زندگي او سايه افكنده بود بلكه چند روز قبل از افشاي رازش در خانه، عدهاي از همجنسانش كه مخالف فعاليتهاي او بودند او را ناسزاگويان به چالهاي انداخته بودند. زخم خنجر اين عمل زنانِ متعصب نه تنها تا آخر عمر بر قلبش ماند بلكه در نتيجه آن تا واپسين دم حيات از دردِ پا رنج بُرد. ماهرخ گوهرشناس همه اين مصيبتها را با روي گشاده تحمل ميكرد؛ مصيبتهايي كه بهخاطر تأسيس مدرسهاي دخترانه بهنام "ترقي بنات" متحمل ميشد، مدرسهاي كه براي تأسيس آن رنج بسيار برده بود. در آن دوره وانفسا كه دختران تشنه آموزش بودند و از تأسيس اولين مدارس دخترانه تنها 2 ـ 3 سالي بيشتر نميگذشت، او در 1329 ق. مدرسه دخترانه ترقي بنات را در خيابان ظهيرالاسلام بنياد گذارد. او ميدانست كه شوهرش مخالف فعاليتهاي اجتماعي اوست بنابراين دو سال تأسيس مدرسه را از شوهر مخفي نگه داشت. گوهرشناس با اين كه سواد اندكي داشت كارش را چنان با مهارت، عشق و ايماني در خور ستايش پيش مي برد كه مدرسه ترقي بنات خيلي زود پيشرفت كرد. حتا روحانيون نوگرا نيز فرزندانشان را به مدرسه او ميفرستادند. در مدرسه ترقي بنات براي اولينبار در تاريخ مدارس نوين، دختران و پسران در كنار يكديگر درس مي خواندند. اگر چه تا قبل از آن در سراسر ايران مكتبخانههايي نيز وجود داشت كه در آن ها دختران و پسران از هم جدا نبودند، بهطوري كه مثلاً در 1310 ش. حدود 640 مكتبخانه مختلط وجود داشت، ولي تا آن زمان مدارسِ نوين بهدليل فضايي كه سنتگرايان بهوجود آورده بودند جرئت چنين كاري را نداشتند. اما، ماهرخ گوهرشناس مدرسه ترقي بنات را به دبستاني مختلط تبديل كرد و از مردان نيز براي تدريس دعوت كرد. ماهرخ گوهرشناس دختراني را كه توان مالي براي تحصيل نداشتند رايگان ميپذيرفت. قدسيه حجازي، وكيل برجسته، با كمك او توانست به تحصيل خود ادامه دهد و بعد هم به دانشگاه برود. ماهرخ مدرسه را بهتدريج تا دبيرستان توسعه داد. مدرسه ترقي بنات در 13322 ق. يعني 3 سال بعد از تأسيس، بيش از 86 دانشآموز داشت كه 26 نفر آنان رايگان تحصيل ميكردند. ماهرخ گوهرشناس در 1288 ق. بهدنيا آمد و در زمان انقلاب مشروطيت يكي از اعضاء فعال انجمني مخفي بود كه در آن زنان همقسم شده بودند براي احقاق حقوق زنان تلاش ورزند و در اين راه حتا جان خود را فدا كنند. هر زني كه به اين انجمن ميپيوست به علامت مخصوص آن كه عبارت بود از يك حلقه انگشتر كه دو دست به هم فشرده بر آن نقش بسته بود مزين مي شد . اين حلقه نشانهاي بود از همبستگي و اتحاد زنان با يكديگر و اعضا در حالي كه همگي اين حلقه را در دست داشتند در تظاهراتهاي گوناگون شركت ميجستند. در تظاهراتي كه عليه استفاده از كالاهاي خارجي و به منظور اعتراض عليه قرارداد 1907 ـ كه ايران را رسماً تحت نفوذ انگلستان و روسيه قرار ميداد ـ انجام گرفته بود اين گروه و نيز ماهرخ گوهرشناس نقش فعالي داشتند. حركت و فعاليت اين انجمن زنانه نهايتاً سبب شد كه مجلس از عقبنشيني در مقابل بريتانيا دست بردارد. ماهرخ در كنار ديگر همپيمانان خود به هر طريق ممكن عليه استفاده از كالاهاي بيگانه فعاليت ميكرد. ماهرخ همچنين عضو انجمن مخدرات وطن بود كه در 1328 ق. توسط 60 زن در تهران تأسيس شد. او بعد از سالها تلاش و مقابله با مخالفتهاي همسرش و مقاومت در برابر نيروهاي بازدارنده در جامعه بالاخره در هفتادسالگي در 1317 ش. درگذشت. |