کدمطلب:3

 
توران تاج السلطنه: خاطره نويسي معترض

2/23/2004 12:21:48 AM

 

 

   تريبون فمينيستي ايران:
شهرت خود را در جامعه مردسالار ما تا مدت ها اولا مديون عشقي بود كه عارف به او ورزيد و شعر

تو اي تاج، تاج سر خسرواني
شد از چشم مست تو بي پا چهاني

كه عارف برايش سرود. و در ثاني خاطرات منتشر نشده اش كه درباره آن صرفا گفته مي شد توصيف احوال دربار پدرش ناصرالدين شاه و برادرش مظفرالدين شاه نوشته است و در آغاز عصر پهلوي محملي بود در روزنامه ها براي دعواهاي سياسي و شرح فساد زنان دربار قاجار!
يك زن ديگر – هما ناطق – باب سخن درباره خاطرات هوشمندانه اين "زن تربيت يافته در اندرون دربار ناصري" را همچون "رساله اي ارزشمند در تشريح انتقادي نظام حكومت" و دفاع از حقوق زنان گشود، و در همان سال – مهرماه 1354 – اين خاطرات در مجله وحيد انتشار يافت.
تاج السلطنه ضمن تعريف سرگذشت خود به موقعيت زنان، برده داري و خريد و فروش كنيزان، نحوه تربيت خانوادگي در ايران، سن پايين ازدواج و حق انتخاب نداشتن آن ها در همسر گزيني اعتراض مي كند. اما در "دور ماندن زنان ايران از دنياي متمدن" چيزي كه او را بيش از همه "محزون" و "دلتنگ" مي كند اين مسئله است كه "زن هاي ايراني حقوق خود را ندانسته و هيچ در صدد تكليفات انساني خود بر نمي آيند، بكلي عاري و باطل براي انجام هر كاري در گوشه خانه هاي خود خزيده و تمام ساعات عمر را مشغول كسب اخلاق بد هستند،" و به هيچ اشتغال جدي و درآمد زايي كه به حال خودشان و مملكت نافع باشد نمي پردازند.
تاج السلطنه در تاكيد بر اهميت كار بيرون از خانه زنان براي رشد اقتصادي جامعه مي نويسد: "در مملكتي] كه[ دو ثلث او بيكار و در خانه بماند البته يك ثلث ديگرش تا مي توانند بايد اسباب آسايش و خورد و خوراك و پوشاك دو ثلث ديگر را فراهم كنند – ناچار به امورات مملكتي و ترقي وطن نمي توانند پرداخت." و داشتن درآمدي از خود را چنان براي زنان تعيين كننده مي داند كه به اين نتيجه مي رسد كه اگر زن هاي شهري مي توانستند مانند زنان كشاورز كار كنند، مثلا "در مغازه ها ، در كافه ها، در دكان ها، در مدرسه ها، در ادارات" و مزد بگيرند و همه سربار يك مرد نان آور نباشند باعث اتحادي معنوي در جامعه مي شدند.

                     

پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 1