تريبون فمينيستي ايران: در 1287 ش. / 1326 ق. كه مدرسه دخترانه "ناموس" به همت و پايداري طوبا آزموده تأسيس شد، بسياري از اطرافيان وي تصورش را هم نميكردند كه اين مدرسه بتواند حتا براي يك هفته دوام آورد. اما نه يك هفته و يك ماه كه مدرسه ناموس سي سال دوام آورد و در اين مدت تمام فشارها، تهمتها و مخالفتخوانيها را به پيروي از مؤسس آزموده و پر تجربهاش بهجان خريد و با تاكيد و پافشاري بر منطبق بودن علم آموزي زنان با سنت هاي نيكوي مردم اين سامان تا كمتر از سيسال بعد (يعني تا 1322) تعداد مدارس دخترانه اين مملكت بر 870 واحد بالغ گرديد. طوبا در 1257 ش. / 1294 ق. زاده شد. زبان و ادبيات فارسي، عربي و فرانسه را بهخوبي فراگرفت. هنگامي كه بيبيخانم وزيراف اولين مدرسه دخترانه را در 1285 ش. افتتاح كرد، طوبا از او خواست كه در آنجا تدريس كند، اما از آنجا كه مدرسه تازه تأسيس "دوشيزگان" تنها اندكشماري دانشآموز داشت، به افزودن معلم نياز نبود. با اينحال شوق تعليم دختران در طوباي جوان فرو ننشست. از اينرو مدتي بعد يعني در 1326 ق. دومين مدرسهي دخترانه را خود وي در تهران تأسيس كرد. دراين هنگام خانه طوبا در خيابان سنگلج، ابتداي كوچه قاپوچي بود، و همانجا او زنگ مدرسه دخترانهاش را بهصدا درآورد. در اين كار خطير ميرزا حسن رشديه، كه بنياد گذار مدارس نوين در ايران بهشمار ميآيد و پدر فرهنگ ايران شناخته شده، طوبا آزموده را چنان بيدريغ كمك كرد كه او نيز به پاس اين مساعدت و همياري صادقانه رشديه ، در نظامنامه مدرسه خويش مقرر كرد كه براي هميشه و تا هر زمان كه مدرسه ناموس پابرجاست، يكي از دختران خاندانِ رشديه مي تواند در آن تدريس كند. فراز و نشيبهايي كه مدرسه دوشيزگان و مؤسس آن بيبيخانم با آن مواجه شده بود، طوبا را سخت هوشيار و مصممتر ميكرد. او بهخوبي درك كرده بود كه مخالفتخوانيها و مانعتراشيهايي كه گاه دانسته و گاه نادانسته مدرسه دوشيزگان را به تعطيلي كشانده بود، سد مهيبي است كه مدرسه ناموس را بايد از آنها دور ساخت. مخالفان و متحجران فرياد ميزدند كه مدارس دخترانه كانون فساد است و افتتاح مدارس را با اشاعه فحشا يكي ميدانستند. در اين ميانه طوبا كه به دفع حملات دشمنان مصمم بود به فكر ياري جستن از علما و روحانيون نوانديش برآمد. گرچه قرائتهاي غيررسميِ نوگرايانِ ديني در مقابل قرائت "رسمي ـ سنتي" از اسلام در اقليت قرار داشت با اين حال انكار آن نيز ميّسر نبود زيرا زمانه درحال تغيير و تحول بود و ايجاد و استقرار نظام آموزش نوين در ايران، تفسيرها و قرائتهاي تازهاي را طلب ميكرد. نيازهاي نو پديد و خواستههاي هر دم تازه جامعه، ضرورت خروج از دايره بسته قرائتهاي انحصاري و متصلّب را گوشزد ميكرد. چنين بود كه طوبا در مقابل سيل تبليغات و تهمتهايي كه سنتگرايان و متحجران به مدرسه و مؤسسان آن وارد مينمودند و به اذهان مردم القاء ميكردند با برجسته كردن آن بخش از آيات و روايات كه بر اهميت دانشاندوزي و تحصيل علم تأكيد داشت به زدودن خرافهها و خنثي كردن تبليغات سوء آنان همت گماشت. طوبا به كمك دو تن از شاگردان خويش، عبارات و كلمات قصار بزرگان دين را براي توجه هرچه بيشتر مردم بر ديوارهاي مدرسه نصب ميكرد و شاگردان خود را به مطالعه و كار آگاهگري ميان پدر و مادران خويش ترغيب و تشويق مينمود. او، در عينحال مي كوشيد، با ياري گرفتن از روضهخوانها و مبلّغان و برپايي جلسات روضهخواني در محيط مدرسه، تبليغات مغرضانه سنتگرايان و انحصارطلبان را خنثي كند و محيط فارغ از تشنجي براي محصلان خود فراهم آورد و جلوي حمله به آن ها در خيابان ها را بگيرد. مدرسه ناموس هشت سال بعد به خيابان فرمانفرما و بعد از آن به محل بزرگتري در خيابان شاهپور منتقل شد. حالا ديگر مدرسه ناموس تا پايان دوره دبيرستان دختران را آموزش ميداد، بهطوري كه در 1307 ش. اولين گروهِ ديپلمه مدرسه ناموس فارغالتحصيل شدند. علاوه بر آن طوبا به برپايي كلاسهاي اكابر در مدرسه ميپرداخت و از محل شهريه دانشآموزان ثروتمند براي ادامه تحصيل دانشآموزان بيبضاعت استفاده ميكرد. طبق آماري كه در شكوفه (دومين نشريه زنان در ايران) در 1293 ش. به چاپ رسيده، مدرسه ناموس در اين زمان 185 دانشآموز داشته كه از اين تعداد 50 دختر بدون شهريه و با كمك طوبا در آنجا تحصيل مي كرده اند. طوبا در پنجاه و هشت سالگي، مهرماه 1315 ش.، در تهران درگذشت. |