سكوت را تو چگونه تعبير مي كني وقتي كه در انديشه پرندگان به جاي پرواز تهاجم لانه كرده است. پروانه مهيمن كتاب جمعه، ش. 30- سال 1358
تريبون فمينيستي ايران: صديقه دولت آبادي (1340-1261 ه. ش.) انتشار روزنامه زبان زنان را در 1298 ه. ش. در اصفهان آغازكرد. زبان زنان اگر چه سومين نشريه اختصاصي زنان (بعد از دانش و شكوفه) است اما اولين روزنامه زناني است كه خارج از تهران انتشار يافت. نگراني مدافعان حقوق زن از انتشار چنين نشريهاي در خارج از شهر تهران را ميتوان از نامه ممتازالدوله وزير معارف به صديقه دولتآبادي دريافت: "امتياز مجله زبان زنان صادر و ارسال؛ ولي ناگزيرم تذكر بدهم چون اول نامهاي است كه به نام زنان منتشر ميشود و اقدامات بانوان در هر كشور ذيقيمت ميباشد، اگر ميتوانيد اين طفل نوزاد را پايهدار كرده تا به حد رشد برسانيد در انتشارش كوشش كنيد؛ و الا اين اقدام را به وقت موافقتر موكول و زبان زنان را در شهر آزادتري به چاپ برسانيد. زيرا كه ضرر يك قدم عقبافتادن بيش از دو قدم جلو رفتن است". اما، به رغم نگرانيهايي از اين دست، صديقه دولتآبادي كه از فعالان راديكال حقوق زنان و خود زبان زنان بود، با تداركات كافي و سنجيده روزنامه زبان زنان اش را به مدت دو سال در اصفهان منتشر و جنبش نو پاي زنان ايراني را تقويت كرد. اين امر را مي توان از انتخاب نام اين روزنامه دريافت. روزنامه زبان زنان اولين روزنامهاي است كه "زن" در عنوان آن قرار گرفتهاست و شايد مهمتر از زن آن بود كه دولتآبادي روزنامه خود را "زبان" زن ناميد. افسانه نجمآبادي اين نامگذاري را طرح شكني بيپروايي ميخواند. "وارونه سازي مفاهيم غالب فرهنگي از راه تصاحب اين مفاهيم. پيوندهاي غالب "زبان زن" با مفاهيمي عميقاً زنستيزانه بود. در طرح غالب "زبان زن" بايد كوتاه باشد. … زبان زن "آلت فتنه"، آلتي كه با آن زن ميان مردان نفاق افكنده، غيبت كرده، با ديگر زنان متفقالقول شده آشوب ميآفريند، دانسته ميشد. مهار مردسالارانهي اين آلت فتنه جنبهي مهمي از آرمانهاي فرهنگي "مردي" بود… در چنين فرهنگي انتخاب "زبان زنان" به عنوان نام مجله، طرح غالب را تصاحب كرده با به بازي گرفتن و وارونه كردن آن، مفهومي بس منفي و زن ستيز را به باري عميقاً مثبت و براي خلق فضايي به نفع زن به كار گرفت" (نجم آبادي و صنعتي، 1377: 67-66) تلقي و نگرش دولتآبادي نسبت به انديشه و هدفهاي زن ايراني كه بايد امكان طرح بيابد، موجب شد تا روزنامه زبان زن علاوه بر مباحث متداول در نشريات زنان آن دوره مانند خانهداري، شوهرداري، بچهداري، بهداشت فردي و خانواده ويژگي هاي منحصر به فردي هم در آن زمان بيابد، و از جمله به حوزههايي مانند سياست كه ورود آن براي زنان ممنوع بود گام نهد. روزنامه زبان زنان نه تنها رخدادها و تحولات سياسي كشور را پيگيرانه دنبال مي كرد، بلكه با نقد و بررسي عملكرد دولتهاي وقت ميكوشيد مواضع سياسي زنان تجدد طلب و آزادانديش را بيان كند و راه را براي مشاركت زنان در عرصه سياسي هموار نمايد.(خسروپناه: 238) مخالفت قاطعانه روزنامه زبان زنان با قرارداد 1919 و افشاي تحركات نمايندگان سياسي دولت انگلستان در ايران و هواداران ايراني آنها براي تحقق مفاد قرارداد به توقيف زبان زنان انجاميد. روزنامه زبان زنان در مقالهاي به نام "مجلس عالي بادگير" صحت و درستي انتخابات دوره چهارم مجلس شوراي ملي را مورد ترديد قرار داد و نوشت: "نه همين كه در عمارت بهارستان هر كسي به نام اعضاء آن جمع شد ميتواند كه از طرف اهالي مملكت در سرنوشت كشور و ملت دخالت نمايد" (همان:239-238). در همان مقاله با ابراز نگراني از فعاليتهاي ماموران انگليسي براي در اختيار گرفتن نيروهاي قزاق نوشت: "حالا كه ديپلماتهاي بريتانياي بزرگ فهميدند كه نميتوانند قرارداد سرپرستي كاكس و وثوقالدوله را به جايي برسانند، قزاق و گارد را ميخواهند!" در واكنش به اين مقاله سپهدار تنكابني رئيسالوزراء وقت در تلگراف 15 دي ماه 1299 به حاكم اصفهان دستور داد زبان زنان را به جرم "در افشاني" عليه دولت توقيف كند (همان). قبل از آن مدت دو هفته محل اقامت خانم دولت آبادي در محاصره بود و مردان ناشناس در نيمه شب با سنگ پراني به شيشهها و سروصدا در ايجاد رعب ميكوشيدند. (احمدي و اردلان، 1382:433) از ديگر ويژگي هاي روزنامه زبان زنان توجه آن به مباحث نظري مدرن مانند سوسياليسم و سوسيال دمكراسي است. دولت آبادي با انتشار اينگونه مباحث كه در آن زمان در ايران رو به گسترش بود، ميكوشيد بنيادهاي نظري لازم براي فعاليت زنان در دستيابي به حقوق فردي و اجتماعي را معرفي نمايد (خسروپناه: 240). از ديگر مشخصههاي روزنامه زبان زنان اين بود كه صديق دولتآبادي تاكيد داشت "تنها نوشتههاي زنان و دختران پذيرفته و … بهاي نگاشتن آشكار نامهها ي زنان و دختران هم بسته به گفتگو با دفتر است". صديقه دولتآبادي به درستي فكر ميكرد كه صفحات محدود اين روزنامه به زنان اختصاص دارد و مردان، حتي هواداران حقوق زنان، ميتوانند مطالب خود را در روزنامههاي ديگر انتشار دهند. او پس از تعطيلي زبان زنان به تهران آمد و بار ديگر روزنامه اش را به صورت مجلهاي با قطع وزيري در 32 صفحه به طور ماهيانه منتشر كرد. وي در همين ايام (1921 م) در تهران شركتي به نام انجمن آزمايش بانوان تاسيس كرد، به كمك خانم درةالمعالي، در جنبش عليه استفاده از كالاهاي خارجي مجدانه شركت كرد. دولت آبادي در نهضت مدرسه سازي براي دختران نيز فعال بود. وي در سال 1296 در اصفهان دبستاني به نام مكتبخانهي شرعيات گشود. سال بعد انجمني به نام خواتين اصفهان تاسيس كرد كه فعاليتهاي آن در چگونگي تعليم و تربيت زنان تاثير داشت. همزمان با اين فعاليتها دبستاني نيز براي دختران بيبضاعت به نام "امالمدارس" باز كرد و مديريت آن را به يكي از دوستان همفكرش، خانم مهرتاج درخشان ملقب به بدر الدجي سپرد (همان: 432). صديقه دولتآبادي در بهار 1305 در دهمين كنگره اتحاديه بينالمللي براي حق راي زنان به نمايندگي زنان ايران شركت كرد و در اواخر سال 1306 به ايران بازگشت. از هنگام بازگشت بدون حجاب به فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي مشغول شد. در مهرماه 1307 نظارت تعليمات نسوان در وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه به او سپرده شد و سال بعد به مديريت كل تفتيش مدارس نسوان منصوب شد (همان، 433). |