کدمطلب:3

 
سن سرگردان: سن کيفري, سن بلوغ, سن مدني ...

4/8/2004 6:45:03 AM
نازنين کياني فرد

 
 

   تريبون فمينيستي ايران:
بلوغ در لغت به معناي رسيدن است و شروع فعاليت جنسي در دختران از دوران 12 تا 14 سالگي است. در قرآن و سنت از بلوغ تعريف دقيقي نشده است بلكه بيشتر روي نشانه هاي طبيعي و خارجي آن تاكيد شده است.( سوره نساء آيه 6 /سوره نور آيه 59/58 ) نكته مهم در آيات مذكور اين است كه در هيچ كدام از آنها شارع سن را به عنوان نشانه بلوغ ذكر نكرده و ملاك بلوغ رسيدن به حد نكاح بيان شده بنابراين شايد بتوان گفت آيات قرآن بلوغ را پديده جنسي و طبيعي مي داند كه نمي توان براي آن سن معيني را ملاك قرار داد.
در رواياتي که درباره بلوغ آمده است برخي فقط به ذكر نشانه هاي رسيدن افراد به بلوغ اختصاص دارد. دسته اي ديگر كه سن را به عنوان معيار براي بلوغ مطرح كرده اند خود 2 دسته اند: گروهي 9 سالگي و گروهي 13 سالگي را سن بلوغ ذكر كرده اند. بنا بر اين روايات تحقق بلوغ جنسي و غريزي در سنين مختلف نسبت به افراد و اشخاص متفاوت است و بلوغ دختران امري است تكويني و نه تعبدي.
تشكيل خانواده در سن 9 و 15 سال موجب ازدياد جمعيت مسلمانان مي شود و نشانه اي قراردادي و نه طبيعي است. دولت هاي قبيله اي براي به جريان انداختن امور مدني اتباع خود و نيز بمنظور اجراي امور كيفري ،سياسي و...نشانه سن را تصويب كرده اند.
علت ازدواج زودرس دختران به عوامل متعدد سياسي ،فرهنگي و اقتصادي بستگي داشته که در حال حاضر کمتر مطرح است:
1- وقتي دختر نه ساله شوهر مي كرد بار اقتصادي او از شانه پدر بر دوش شوهر مي افتاد, اگر قرار بود دختر در سن 18 سالگي ازدواج كند و پدر او را نگه دارد, 9 سال ديگر بايد به او نفقه مي داد.
2-ازدواج موجب مي شد تا زن و شوهر جوان از دولت اسلامي وقت قرن هاي اول تا هفتم اسلامي كمك هزينه ازدواج عائله مندي و تسهيلات دريافت كنند.
3- به اين شعار اعتقاد داشتند كه دختر نبايد در خانه پدر حيض شود..
دختران با سن كم وقتي به خانه شوهر بروند و از تحصيل دور شوند رعيت هاي بدون زحمتي مي شوند تا با سطح آگاهي كم خانه نشين شده و حرف شنوي غير ارادي داشته باشند, همان سياستي كه درباره مادران ما به اجرا درآمده بود. سنت هاي ازدواج در صدر اسلام در مورد ازدواج در سن بسيار پايين (عايشه ،دختران ابوبكر وغيره) مخصوص آن زمان و با عرف آن زمان منطبق بوده اما عرف امروز اين سنت را نمي پذيرد چرا كه اصولا” ازدواج امري است عرفي و نمي توانيم با يك عمل عرفي مربوط به سنت هاي اعراب, قاعده كلي الزام آور غير عرفي براي همه مردم, در همه جا و همه عصرها صادر كنيم .دامنه ولايت پدر نيز محدود به ادوار عرف جامعه عصر زندگي اوست . هيچ پدري حق ندارد دختر خردسال خود را صرفا“ به دليل ولايت خود به تزويج مردان پرسن و سال در بياورد سنت امروز جامعه چنين ولايتي را پذيرا نيست زيرا ولايت هم يك امر عرفي بوده و شرع عرف زمان را تاييد كرده و ازخود هيچ دستور تاسيسي جديدي ندارد.
سن 9/10 براي ازدواج دختران يك رسم اجتماعي براي پيوند زناشويي بوده نه براي انجام امور جنسي. كسي كه با دختر 10 ساله ازدواج كرد معنايش اين نيود كه با دختر 10 ساله عروسي مي كرد معلوم نيست كه فاصله زمان ازدواج تا زمان عروسي چه اندازه بوده است ؟ دختران را قبل از آنكه شخصيت سازي كنند روانه خانه مردان مي كردند تا در خانه مرد و زير نظر او قوم و تبار مرد به رسم و رسوم مورد نظر شوهر آينده تربيت شود.
اگر سن دختر از 10 مي گذشت امر تربيت قومي او دچار اشكال مي شد دختر به رسم قوم خود بار مي آمد و آنگاه نمي توانست به سادگي زيربار رسم قوم شوهر برود در واقع سن 9 ، سن تربيت دور زندگي و آموزش خانه داري و شوهرداري بوده است . بنابراين 9 سالگي يك رسم بوده رسمي كه عرب ها داشته اند و هنوز به طور قطع فلسفه آن را نمي توان بدست آورد.
سن اجتماعي نيز در اختلاف نظرهاي نكاح تاثير مي گذارد سن يكي از موضوع هاي اختلاف برانگيز است مكاتب و قوانين بشري اديان نيز مذاهب درون ديني در اين موضوع اختلاف نظر دارند.
پسر 15 ساله اجازه معامله و خريد و فروش ندارد، از حساب بانكي خود نمي توان برداشت كند،براي كار ومسافرت در خارج از كشور نمي تواند سفر كند قدرت استقلال در فكر و انديشه وتصميم گيري ندارد ...پس چگونه است دختر 9 تا 13 سال مي تواند مسئوليت مادر شدن را بپذيرد؟ آيا فرزند اين دو از نظر جسمي و روحي آسيب پذير نخواهند بود؟
سلامت روحي و جسمي جوانان را دراين خصوص نبايد از نظر دور انگاشت. جواني كه زودتر وارد صحنه كار وتلاش براي امرار معاش مي شود طبعا زودتر پير مي شود و در معرض آسيب ها،خطرها و بيماري هايي قرار مي گيرد و هم چنين براي ارتكاب جرايم مستعدتر از ديگران است.
شرط سني 9/15 سال به فرض آنكه براي جوامع پيشين موجود بوده چون تابع شرايط زمان و مكان بوده براي همان دوره مناسب است و در عصر حاضر اين شرط معقول بنظر نمي رسد.
اگر قانون دختر و پسر ايراني را در سنين 9/15 سال قمري عضو رسمي جامعه مدني مي داند و به آنان اهليت استيفاي حقوق مي دهد با قوانين مدني كه شرط استيفا را 18 سال مي داند چگونه سازگاري دارد؟ اين زن و مرد جوان تا سن 18 سال حق ندارند از اموال خود استفاده كنند تا سن 18 سال حق خروج از ايران را ندارند, حق انتقال ملك خود را ندارند، حق اخذ مهريه و ساير امورمالي خود را ندارند. تا سن 18 سالگي نمي توانند در استخدام دولت درآيند. مرد 15 ساله فقه سنتي كه حالا نان آور خانه شده و 2 سال بعد پدر مي شود نمي تواند براي فرزندش شناسنامه بگيرد !!
قانون 1370 كار ديگري كه كرد اين بود كه سن مسئوليت كيفري و مدني را پايين آورد. حال دختر 9 ساله زنداني مي شود، دست او بريده مي شود ، مجرم مي شود و شلاق مي خورد، پسر 15 ساله قصاص مي گردد بي آنكه بتواند از حقوق مدني و اساسي و اقتصادي و اجتماعي خود بهره مندگردد.
قانونگذار سن ازدواج دختران را از 9 سال به 13 سال افزايش داد ولي باز هم اين معضل حل نشد چرا كه اولا“ با يكسري اقدامات و امكانات وبا اجازه دادگاه مي توانند حكم رشد را در شرايطي صادر كنند. سن واجد براي ازدواج دختر و پسر وجود ندارد،و خانواده هاي سنتي عملا“ بازهم از حربه هاي ديگر استفاده كرده با اقدام به ازدواج هاي موقت تا رسيدن به 13 سالگي ،عملا“ دختران خود را از حقوق قانوني ازدواج دايم محروم مي كنند.
فقه علاوه بر اعلام علائم بلوغ آخرين سن براي استفاده جنسي از زوجه (تمكين خاص ) شرط سني گذاشته كه عبارت است از 10 سال تمام به بالا (باعلم به قدرت جسمي زوجه و اينكه سلامت جان او به خطر مي افتد) بنابراين قابليت حسي براي ازدواج اولا“ شرعي است و ثانيا” ربطي به سن بلوغ ندارد.
بلوغ زمان نكاح (بنظر صاحب جواهر)يعني رسيدن به سن 9 سال براي دختر 15 سال براي پسر يا زودتر از اين و بلوغ نكاح يعني رسيدن به سن رشد و درك اجتماعي و تقويت جسم ،زمان نكاح يعني زمان عقد زودتر از آمادگي جسمي و اجتماعي دختر و پسر است. بلوغ نكاح يعني رسيدن به سني كه كودك از حالت كودكي خارج و داراي رشد كافي باشد.
از نگاه مقررات اسلامي به نسبت مرد زنان در سن كوتاه تر ازدواج مي كنند دختر در 9 سالگي و پسر در 15 سالگي مجازند زندگي اشتراكي تشكيل دهند تعيين حداقل سن با تفاوت 6 سال نشان مي دهد كه مرد از زن ، بايد مسن تر باشد در رواياتي ازدواج با دختر باكره توصيه شده است.
با توجه به اين تناقض گويي هاي سني تکليف دختران در ميان اين همه تعيين تکليف کردن هاي قيم مابانه روشن نيست. اگر هدف شوهرداري باشد دختر 9 ساله كه بالغ مي شود هنوز رموز شوهرداري را نمي داند اگر هدف تمتع جنسي باشد و منظور از بلوغ رسيدن به سن آميزش جنسي باشد بنابراين بايد قراردادي وضع نمود كه مصالح دختر را بمنظور و به فكر سلامت روح و جسم او نيز در نظر بگيرد و اگر منظور از بلوغ رسيدن به حد باروري است كه دنياي علم امروز اتفاق نظر دارد بلوغ باروري بالاي 18 سال است و اگر منظور از بلوغ رسيدن به حد مادر شدن و تربيت فرزند است كه دختر امروز در سن 9 يا 13 سالگي هنوز يک کودک است.

منابع:
1-(عبدالعزيز البراح فقيد برجسته امالي ها درقرن 5 قمري كتاب المهذب )
2-روايت شيخ طوسي
3-اين ادريس
4-صاحب جواهر
5-احمدبن محمدبن علي المعري الفيوني 770 ه .ق
6-الحسين بن محمدبن المفضل 530 ه.ق
7-محمدحسن نجفي

                     

پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 3