کدمطلب:15

 
سمينار آنلاين عشق و روابط جنسى

7/4/2004 3:03:44 AM
صدای آلمان: گفت و گو با مهسا شکرلو

 
 

  
روز ۲۴ خرداد ماه يك سمينار آنلاين به ابتكار سايت مركز فرهنگى زنان “ ايفتريبون” و سايت “دخترك” با محورهاى عشق و رابطه جنسى برگزار شد. طراح سوالات و مجرى اين پالتاك، خانم مهسا شكرلو بود كه خود يك سايت اينترنتى انگليسى زبان با نام فارسى ” بدجنس” دارد. مهسا شكرلو نويسنده و مترجمى است كه در آمريكا در رشته مطالعات زنان درس خوانده و از دو سال قبل پس از سالها اقامت در اين كشور، مقيم ايران است. مهسا شكرلو به پرسشهاى صداى آلمان پيرامون نتايج سمينار آنلاين و كيفيت مسائل مطرح شده در آن پاسخ داد.

گفت وگو: مهيندخت مصباح

دويچه وله: خانم شكرلو، چه شد كه ايده ى گفتگوى «پالتاكى» پيرامون عشق و رابطه ى جنسى با همكارى فكرى «تريبون فمينستى ايران» شكل گرفت؟

مهسا شكرلو: وقتى در مورد همين سوژه بين خودمان صحبت مى كرديم به اين نتيجه رسيديم كه اينترنت فضايى ست كه امكاناتى را فراهم مى كند كه در فضاى واقعى وجود ندارد. و ما تصميم گرفتيم از اين موقعيت استفاده كرده و در اينترنت در مورد همين سوژه ى عشق و رابطه ى جنسى كمى بحث را باز كنيم و ببينيم بچه هاى جوان چه مى گويند.

دويچه وله: برنامه چگونه برگزار شد؟

مهسا شكرلو: ما اعلاميه اى از طريق اينترنت داديم و در سايت هاى ايف تريبون و سايت دخترك دعوت كرديم از افراد كه از طريق پالتاك در اين گفتگو شركت كنند و توضيح داديم كه پالتاك برنامه اى اينترنتى ست كه دوستان مى توانند با همديگر شفاهى و همزمان صحبت كنند.

دويچه وله: طبق گزارش ها به نظر مى رسد كه تجربه ى چندان موفقى نبود. چون هم گفتگوى پالتاكى موضوع جديدى است و هم اصل مسئله مورد بحث كه احتياج به زمينه سازيهاى جدى دارد. شما خودتان چه جمعبندى اى از كار داشته ايد؟

مهسا شكرلو: من فكر مى كنم شروع كار هميشه همراه با مشكلات است. حدودا ۲۰۰ نفر به اين اتاق گفتگو آمده بودند اما متاسفانه از اين ۲۰۰ نفر فقط حدود ۲۰ نفر صحبت كردند. اغلب دوستانى هم كه صحبت كردند، ساكن خارج بودند. دوستان ساكن ايران بيشتر به صحبتها گوش مى دادند. ضمنا ما يكسرى مشكلات فنى داشتيم.گويا پالتاك در خارج بيشتر استفاده مى شود بنابراين بسيارى از دوستان به علت اينكه ميكروفون شان كار نمى كرد، نمى توانستند صحبت كنند. ولى فكر مى كنم محدوديت هاى فرهنگى هم در اين ميان نقش دارند. البته اين حدس من است.

در هرحال سوژه ى حساسى ست و فكر مى كنم بچه هاى جوان چندان راحت نيستند در مورد چنين سوژه اى صحبت كنند. با اينكه ما چندين بار گفته ايم و يادآورى كرده ايم كه اينجا كسى شناسايى نمى شود و دوستان مى توانند راحت صحبت كنند. با اين حال فكر مى كنم اين كار كمى زمان لازم دارد.

دويچه وله: آنهايى كه در اين پالتاك شركت كرده اند، مى گويند على رغم موضوع اعلام شده عشق و رابطه ى جنسى، بيشتر صحبتها حول مسايل تجربى مانند چگونگى جلوگيرى از باردارى، بيماريهاى مقاربتى و از اين قبيل بوده است. علت به نظر شما چه بوده است؟

مهسا شكرلو: ما اين موضوع را در سه بخش با عنوانهاى رابطه ى جنسى، عشق و آموزش جنسى و پيشگيرى مطرح كرده بوديم، . بنابراين تمايل داشتيم بدانيم شركت كنندگان در پالتاك در موردجلوگيرى از بيماريهاى جنسى و باردارى چه ميكنند. ولى متاسفانه بيشتر صحبتها كلى بود. ما بيشتر مايل بوديم وارد جزييات بشويم زيرا ما هميشه كلى صحبت مى كنيم و متاسفانه هيچ گاه به حوزه هاى خصوصى ، جامعه و مردم بطور جزيى نمى پردازيم. حدس هايى مى زنيم ولى از لحاظ اطلاعاتى دچار كمبود هستيم. يكى از اهداف ما اين بود كه اطلاعات خود را در مورد اين موضوعات بيشتر كنيم كه چندان از اين لحاظ موفق نبوده ايم. بهرحال شروعى بود و اميدوارم در آينده دوستان آزادتر صحبت كنند.

دويچه وله: معناى صحبت شما اين است كه در آينده باز مى خواهيد چنين گفتگويى را دنبال كنيد؟

مهسا شكرلو: بله اين تمايل وجود دارد. فكر مى كنم يا از طريق پالتاك و يا شايد از چت روم. البته مطمئن نيستيم كه چگونه مى خواهيم اين كار را پياده كنيم. بايدآشنايى با سيستم پالتاك براى دوستان ساكن ايران بيشتر بشود تا يكبار ديگر سعى كنيم همين گفتگو را برقرار كنيم. بسيارى از دوستانى كه صحبت كردند نه تنها از خارج بودند، بلكه سن هايشان هم بالاتر بود. فقط يك خانمى بود كه ۲۶ سال داشت و ديگران بالاى ۲۶ سال بودند. شايد بخاطر اينكه در اين سنين صحبت كردن درباره ى مسايل جنسى راحت تر است، دوستان جوان ما كمتر شركت داشتند. ما اميدواريم كه در دفعات بعد محيطى ايجاد كنيم كه جوانها در صحبت كردن راحت تر باشند. البته همانطور كه قبلا گفتم، مشكل فنى نيز در استقبال كم نقش داشت.

دويچه وله: بطور مشخص چه پيشنهادهايى براى زمينه سازى شركت بيشتر جوانتر ها در پالتاك هاى بعدى داريد؟

مهسا شكرلو: من فكر مى كنم بعضى از ترسها را بايد شكست. وقتى كسانى پيشقدم شوند و اين صحبت ها را بكنند، موضوع به تدريج تبديل به عادت مى شود. فكر ميكنم وقتى دوستان ببينند كه در فضاى اينترنتى به زبان فارسى صحبت مى كنند و ايرانيها شروع كننده ى اين بحثها هستند، كم كم اين مسئله براى علاقمندان جا بيفتد. شايد هم از درون همين صحبت ها پى ببريم كه مسايلى كه براى خود اين دوستان مهم است، چيست.

دويچه وله: وقتى ميگوييد بچه ها و دوستان، منظورتان چه گروه سنى است؟

مهسا شكرلو: از نوجوانى تا ۲۰ يا ۳۰. ولى نه ۴۰ به بالا. چون از ۴۰ به بالا اغلب ازدواج كرده اند و تجربياتى در چارچوب ازدواج دارند و همين طور به دليل سن بالا اعتماد به نفس بيشترى هم دارند. بيشتر منظور سنين دوران دبيرستان يا دانشگاه است. چون ما واقعا نمى دانيم كه اين دوستان جوان در رابطه با پيشگيرى و مسايل آموزشى، چه كار مى كنند . منابع آموزشهاى جنسى آنها چيست و از كجاست؟ از مادر و پدر، از روزنامه، از مجله، از اينترنت، از فيلم يا از ماهواره ؟ بهرحال اين بسيار مهم است و جلوگيرى هم بخش بسيار مهمى در زندگى هر شخصى مى باشد.

از لحاظ سوژه هاى عشقى نيز مسئله ى برابرى بين زن و مرد مطرح است يا اينكه دخترها و پسرها به چه صورت با هم رابطه برقرار مى كنند. متاسفانه اين مسائل براى ما به بحث گذاشته نشده اند. مسايلى از قبيل موضوع بكارت، انتظاراتى كه دخترها و پسرها در رابطه ى با همديگر دارند، همه اينها سوال هايى بود كه ما براى اين گفتگو در نظر داشته و طرح كرده بوديم.

دويچه وله: اساسا قصد برگزاركنندگان اين گفتگوى پالتاكى چه بود؟ اين كه كارى تحقيقى كرده، تصويرى از مناسبات جوانها داشته باشيد؟ اينكه كمك به ايجاد فضايى كنيد تا آنها بتوانند صريح تر راجع به اين مسايل صحبت كنند؟ يا حتا به مشاوره ى با آنها بپردازند؟ هدف اصلى چه بود؟

مهسا شكرلو: كسب اطلاعات بدون فضاى باز غيرممكن است و ما ميخواستيم هر دو را ايجاد كنيم. يعنى اول بايد فضايى وجود داشته باشد تا مردم بتوانند راحت صحبت كنند. اين جزو هدف ما بود. اما در مورد جوانان كه هميشه صحبتهاى زيادى چه در داخل و چه خارج از ايران در موردشان ميشود، مقالات زيادى مينويسند، فيلم ميسازند، ما واقعا از دنياى جوانان و اينكه چه مى كنند، بى اطلاع هستيم. به خصوص وقتى كه بحث به مسايل جنسى كشيده مى شود. چون همانطور كه گفتم يكى از حساس ترين سوژه هاست. اين اطلاعات را بايد از كجا تهيه كرد؟ از خود جوانها.

يكى از مشكلاتى كه وجود داشت اين بود كه بعضى از دوستان مشغول نصحيت كردن بودند، پيشنهاد مى دادند. در حاليكه به عقيده من وقتى ما اطلاعى از تجربيات جوانان نداريم نبايست به آنها پيشنهاد بدهيم. در مورد مشاوره بايد بگويم شايد بد نباشددر آينده براساس اطلاعاتى كه كسب ميكنيم، به آنها مشاوره هم بدهيم.

دويچه وله: آيا شما بررسى كرده ايد كه عمده كسانى كه در ايران در اين گفتگوى پالتاكى شركت داشتند، از تهران بودند يا از شهرستانها؟

مهسا شكرلو: راستش نميدانم.تنها ميتوانم بگويم در هرحال ما در تهران هستيم و همين كه بتوانيم به دوستانى كه مقيم تهران هستند دسترسى پيدا كنيم، كار بزرگى ست. ما چندان هم دنبال شركت كنندگان مقيم شهرستان نبوديم. چون شركت جوانان تهران با اين جمعيت عظيمى كه دارد، خود كار سخت و بزرگى بود . در آغاز كار ما حدود خود را به تهران خلاصه كرديم.

دويچه وله: ميتوانيد موارد جالبى را كه در پالتاك پيش آمد، نمونه هاى شوخى يا جدى خاصى را برشمريد؟

مهسا شكرلو: شوخى كم بود. احتمالا چون سوژه تا اين حد حساس بود، كسى شوخى نكرد! البته در پالتاك هميشه مشكلاتى پيش مى آيد. فرضا يكى از كسانى كه در اتاق است، يكباره شروع به نواختن موزيك مى كند، با اين هدف كه صحبت ها را بهم بريزد. اين مسايل را ما از قبل مى دانستيم و براى پالتاك عادى نيز است. ولى بيشتر صحبتها كلى بودند و بيشتر حول مسايل اجتماعى، جامعه، فرهنگى، مذهبى بودند.

دويچه وله: منظوراز مسايل مذهبى چيست؟

مهسا شكرلو: اينكه چه عواملى وجود دارند كه مى توانند بر مسايل جنسى تاثيرگذار باشند. چه مواردى در جامعه تعيين كننده ى عرف است و در اين حوزه ها، بهرحال مذهب و فرهنگ مطرح مى شود. حس من اين بود كه حرفهايى كه شركت كنندگان زدند، بيشتر در چارچوب بحث هاى اجتماعى بود در حاليكه بحث مطلوب ما بيشتر حول همين زندگى روزمره ى جوانان بود. در عملكردهاى روزمره يا در تجربه هاى جنسى شان كه متاسفانه اين مسايل كمتر مطرح شد.

دويچه وله:بالاخره مورد جالبى را مطرح نكرديد.

مهسا شكرلو: موردى كه بسيار جالب باشد تا آن را به خاطر سپرده باشم، در واقع وجود نداشت. تنهاچيزى كه براى من جالب بود، اين بود كه اغلب دوستان مقيم خارج بودند و غالبا هم سنشان ۴۰ به بالا بود. در واقع من چنين انتظارى نداشتم. دو سه نفر آقا هم شركت كرده بودند. صحبتى هم در مورد همجنسگرايى شد كه آقايى صحبت از اصطلاح “همجنس باز” كرد و آقاى ديگر به ايشان تذكر داد كه “همجنس باز” لغت درستى نيست كه بعد همين باعث شد در پالتاك كمى هم به مسئله ى همجنس گرايى پرداختيم. در هرحال بحث كوتاهى بود و ما هم نتوانستيم عميق تر وارد بحث بشويم.

دويچه وله: آيا آمارى داريد كه چقدر از اين ۲۰۰ نفر كه شما مطرح كرديد پسر و چقدر دختر بودند؟

مهسا شكرلو: بيشتر اين افراد دختر يا بهتر است بگويم زنان بودند. كلا پانزده تا بيست نفر در بحث ها شركت فعال داشتند كه پنج نفرشان مرد بودند و حتى يكى دو نفرشان بالاى ۵۰ سال سن داشتند و بقيه زن بودند.

دويچه وله: حالا با توجه به تجربه ى اول، دفعه ى بعد كه بخواهيد چنين كارى را انجام دهيد، چه تغييراتى در برنامه تان خواهيد داد؟

مهسا شكرلو: شايد بد نباشد دفعه بعداعلام كنيم اين گفتگو براى گروه سنى خاصى ست. البته قابل كنترل كردن نيست ولى بهرحال مى توانيم اعلام كنيم دوستانى كه در سنين بالا هستند، با وجو د تمايلشان، از شركت در اين گفت و گوها خوددارى كنند. فكر مى كنم اين مى تواند شرطى براى اين برنامه باشد.ضمنا فكر مى كنم شايد اگر از قبل تبليغ بيشترى بكنيم، بهتر باشد. بهر حال اين بار اول بود و ما مسلما با تكرار اين پالتاك ها تجربه مان بيشتر ميشود و كارمان مثبت تر و مفيد تر.

دويچه وله: خوب، چه شد كه شما اسم سايت تان را “ بدجنس “ گذاشتيد؟

مهسا شكرلو: بدجنس براى من لغت جالبى بود متشكل از دو كلمه “بد” و “ جنس”. جنس هم خيلى معنى دارد. يكى از معنى هايش “ سكس” يا Gender به زبان انگليسى است. فكر كردم بدجنس يك بازى با لغت است كه معلوم نمى كند آيا زنها جنس شون بد است يا يك كم بدجنسى به معناى شيطنت در كارشان هست؟ من بيشتر منظورم بازى با لغت بود و چون سايت ام مربوط به مسائل زنان است دلم ميخواست اسم جذاب تر و جديد ترى هم داشته باشد. بيشتر قصدم اين بود كه اسمى دو پهلو براى سايت ام داشته باشم.


                     

پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 9