کدمطلب:6

 
جوابي به فراخوان تريبون فمينيستي ايران

6/5/2004 4:34:36 PM
وبلاگ «سياسي ملي مذهبي»

 
 

  
تريبون فمينيستي ايران
مطلب زير در وبلاگ «سياسي ملي مذهبي» به نگارش درآمده است. و نويسنده اين مطلب در پالتاك روز 24 خرداد شركت خواهد كرد، اما براي شروع بحث «روابط جنسي و عشق» پيش از برگزاري سمينار پالتاكي به‎تدريج نظرات مختلف را در سايت به چاپ خواهيم رساند. مطلب آقاي حميد را بخوانيد:


به نام خداوند بخشنده مهربان

با سلام دوستان

امروز مي خواهم راجب مسائلي كه در باره فراخوان جوانان درباره ميزگرد آن لاين دختران و پسران جوان ايراني تهيه شده كه به عنوان مقاله اين وب لاگ مي باشد ميزگرد كه به اهتمام سايت تريبون فمينيستي ايران و دخترك برگزار شده كه پيرامون ارتباط و روابط اين دو قشر است موضوع را عشق و رابطه جنسي ناميده اند من نيز با اينكه سايت من سياسي است ولي نمي توانم به مسائل سياسي و مذهبي بي تفاوت باشم و مي خواستم گريزي به اين مسئله بزنم از ديدگاه نوين و امروزي از طرفي مي خواستم با افكار سنتي به اين ديدگاه نروم چون اين مسئله يك تا بو در جامعه است و هر حرفي بدون انديشه مي تواند موجبات انگ و برچسبي باشد بر نويسنده اين مقال به هر حال راهي آموزشگاه شدم تا شايد براي يك ماه مانده به كنكور شايد يك جايي ثبت نام كنم چون گفتم تازه از سربازي رها شده ام و مي خواستم به قولي كنكور هم دهم خلاصه به آموزشگاهي در سيد خندان به نام پيام جاويد رفتم اين آموزشگاه (پيام جاويد ) دكتري چرب زبان به نام آقاي مهندس دكتر فلسفي مي گفت دكترا گرفتم بدم آمد بعد از دو سال رهايي از درس رفتم و دانشگاه شريف خلاصه در مهندسي برق قبول شدم جالب اينكه آقاي دكتر به با اين همه دك وپوز فرار مغزها نشده و كارش چاپش دانش آموزان كنكوري است خلاصه به آموزشگاه ديگري درهمان سيد خندان مي روم اين آموزشگاه به نام كاخ دانش است در ساختمان هزار روبروي كانون فرهنگي آموزش به داخل ميروم صحبت با منشي خانم مي كنم شرايط خود رامي گويم او هم به كلك مي گويد كلاسي به عنوان جبراني براي شما داريم خلاصه ابتداي وارد كلاس مي شوم دختران و پسران به آرامي و آزادي صحبت مي كنند حتي يكي از پسرها به منشي خانم كه مانتو تنگ پوشيده مي گويد دوستت دارم منشي نيز خيالي برايش نيست و مي گويد متشكرم در كلاس وارد مي شوم كلاس ادبيات به عنوان آنكه اگر خوب بود خلاصه ثبت نام كنم رفتم اول كلاس نشستم اول كار شوخي ها برخي دانش آموز نماها شروع شد دبير ادبيات آقاي فره و شي معلم با سابقه كه مي گفت اگر بخواهي صد بزني بايد كتاب را بجويي خلاصه باز كلاس شلوغ شد و من نيز از جو موجود ناراضي مسئول آموزشگاه گفت حالا كلاس معارف را ببين بعد برو رفتيم ديدم آقاي فردي دبير معارف آمد فردي هيكلي با گفتاري تند كه مي خواست همه چيزها را در همان كلاس ياد بگيريم او معلم خوبي بود او با ايما و اشاره و تهديد مي گفت مي خو ام جوري كتاب جواب بدين كه پسر سوسول و دختر با نيم متر ناخن تن آخوند ه را بلرزانيد از سريع جواب دادن آيه هاي حفظي خلاصه ماجرا به همين جا ختم نشد در كلاس فيزيك نيز وضع بدتر بود و دبير اصلا سوا د كافي نداشت و دبير شيمي آقاي بيركي نيز كه مشهور بود ولي چيزهاي بي ربطي هم مي گفت با اين شرايط كه من خواهان دانستن نيز بودم و پايه علمي بدي هم داشتم وضع برايم دشوار شده بود و بچه هاي پسر درد ضعف علمي مرا مي فهميدند و مي گفتند چرا اينجا آمدي اينجا تنها مزيتش وجود دختر و پسر به شكلي مختلط است و ما نيز براي دوستي اينجا آمديم چون از چشم خانواده و گروههاي شبه نظامي در امانيم و تا حدودي مسلطيم خلاصه با خود انديشه كردم و اقعا چه بايد كرد و ضع دشوار ازدواج جوانان كار ماشين خانه و پول زياد كه از طرف والدين است كه تا حدي نيز معقول است جوانان را به درست يا نادرست به اين گونه روابط از نوع خفيه اش مي كشد ما در جامعه اي زندگي كرديم كه همه چيزها تا بو شده اند يك حرف زدن هم تا قبل از دوم خرداد تا بو شده بود نگاه تا بو شده بود نگاه به دختر نكن كه تو را به گناه مي اندازد راجب بلوغ فكر نكن راجب لمس بدن و مالش حرف نزن كه يك گناه است نتيجه چه شد يك مشت جوانان كه گرفتار بحران هويت و جنسي اند از طرفي نمي توانند به قولي خدا را از خويش به گفته مراجع خشود كنند از طرفي دوست دارند چيزهاي غير ديني و تا بو را نيز تجربه كنند خفقان سياسي قبل از دوم خرداد ماه و همچنين آزادي بحران زده در دوره خاتمي اكثر جوانان مذهبي را دچار چالش ميان مذهب و واقعيات امروز كرده نمي دانم چه كنم جواب سوال دشوار است آيا روابط باشد يا نه آيت الله سيستاني نيز پس از پرسش روابط را مفيد ندانسته و خطر انحراف را گوشزد كرده اما هر چيز كه
زيا د تكرار شود و بگويند مواظب باش تا منحرف نشويي به نظرم من نه تنها مشكلي را برطرف نمي كند بلكه خود نيز موجبات سوق دهي جوانان به اين مشكل و انحرافات مي شود زيرا خود نيز باعث تلقين منفي مي شود من نمي دانم چه بايد كرد پس از جريان كلاسها به آموزشگاه ملاصدرا در محدوده سيد خندان خيابان فتحي شقاقي ميروم جنب قرض الحسنه پرستاري امام علي رفتيم طبقه سوم محيط صميمي دختر ها و پسرها نيز در كلاس با هم درس مي خوانند مديرش يك نفر به نام آقاي مسعود دانشور است فردي با هيكلي فربه و خوش خلق مدير آموزش آقاي مهيار خوش سيما است با كر واتي كه زده كلي با كلاس شده نمايند ه قلم چي هم بوده اين را اين تابلو نمايش مي دهد در كل دبيرهاي خوبي دارد آقايان يزدان شناس كلاه ملكي و ثباتي و شاهين زاد و ... حضور دارند قيمتش متاسفانه خيلي بالاست و ميخواهم بروم و مي گويد حالا يك كلاس بنشين من نيز قبول مي كنم و به كلاس مي روم صدايي غريب شبيه گريه يكي از دختران به نام خانم مونا ناييني را مي بينم كه داد يك نامه را با صدا بلند با بغضي تكيده مي خواند كه از يك نفر از دانش آموزان پسر به نام آقاي علي مصطفوي (رتبه ششم كل ايران با تراز 7304 در آزمون رياضي 25 ارديبهشت از شعبه تهران غرب واقع در آموزشگاه كه مجري امتحانات قلم چي است) برايش نوشته است كه ديگر تو را دوست ندارم از اين رو پسري به نام رضا مسافر به اصطلاح خويش غيرتي مي شود وبا او گلاويز شده كه تو چرا با او كه برايت يك خود نويس خريده بود اين گونه رفتار كردي و مدير آموزشگاه نيز او را به مدت محروم كرد و همچنين ناييني را ناييني دختري مانتويي تقريبا تنگ با لاغر آرايش تقريبا غليظ و و ناخني لاك زده بود جور ي كه آقاي يزدان شناس دبير شيمي رنگ ناخن لاك مونا را كه هفته پيش رده بود را نيز از ياد نبرده بود خلاصه براي اين كه بفهمم جريان چه بوده است با علي مصطفوي مصاحبه را ترتيب مي دهم تا در وب لاگ ثبتش كنم تا بعدا از آموزشگاه بروم و عطايش را امسال به لقايش دهم پس از خوش و بش علي مي گويد تو غيرتي هستي و خانواده دوست مي گويم بله در حد شرعي و عرفي كه معقول با شد بله مي پرسم جريان چه بوده عزيزم :

علي مي گويد از مونا بدم آمده ديروز ديدم با يك پسر ديگر دوست شده مونا ناييني دختر كه هنوز به بيست سالگي پا ننهاده گريان است يك دختر با چادر مشكي كه به ننه معروف است كه دبير شيمي آقاي يزدان شناس از دستش عاصي است اين دختر نامش ليلا سنگانيان است پرحرف يك دنده بي قرار و چيزي كه اصلا به يك دختر نمي ماند انگار بسان مردي است در قامت زنان بيچاره لقب بدي به او داده اند مگر گناه چادري بودن چيست ؟ مگر شما كه با هزار غرق آرايش مي آيي ما شما را توهين مي كنيم چادر ممكن است سياسي نباشد بلكه جنبه ديني داشته باشد دختر چادري و مذهبي نيز آدم است و داراي حقوق حقه انساني آيا مسئولان سايت زنان ايران باز در صورت تضعي حقوق زنان چادري حاضرند شعار حقوق زنان حقوق بشر است را صدا نهند شايد خير زيرا آنان نيز خود را محدود كردند و به كساني ساپرت مي دهند كه مانند خودشان مانتويي باشند يا آنكه از روسري بدشان آيد ما مي مانيم ممكن است برخي از مردم از چادري ها به خاطر اعمالشان يا غيره بدشان آيد ما مي گوييم مشكلي نيست ولي بايد حرمت دشمن را نگاه داشت چرا بايد با دشمن بد رفتاري كرد با دشمن نيز مي توان به مانند يك انسان او را دوست داشت ما فرزندان ايرانيم با هر دين و آيين حتي زنهاي كه بد مي باشند از نظر ما ها رضا را در آموزشگاه ملا صد را مي بينم با او مي خواهم در مورد مسائل مبتلابه جوان صحبت كنم ؟

از او مي پرسم پسران بيشتر از دوره بلوغ پس رفت تحصيلي مي كنند يا دختران ؟

بلافاصله مي گويد پسران چون آنها در اولين سالهاي بلوغ تنها چيز مخشان شده سكس به معناي تمام كلمه و در افكارشان از ابتداي بلوغ انيميشن هاي سكسي به جاي دروس در مخشان نفوذ مي كند ولي دختران هرگز چنين احساسي ندارند .

دختر اصولا به علت ساختار بنايي بدنش زياد احساس مردان را ندارد و درد نمي كشد .

رضا مي گويد تقصير محمد خاتمي است كه روابط جنسي را آزاد نكرد فوري توي حرفش مي آيم و مي گويم عزيزم خاتمي عزيز هرگز منظورش اين نبوده او يك اصلاح طلب بوده با انديشه مدرن در جامعه خرده بوژوا ايراني او معتقد به كه مرادم از آزادي تنها آزادي انديشه ها به مفهوم تمام كلمه است رضا از دختر طبقه پاييني مي گويد مي گويد با لاخره توانستم با شلوارش دست زنم بعد كلي حرف زندن ما به خدا در جنست هاي تهي كه جامعه برايمان ساخته مي شود نيستيم مرد وزن در اندامشان بالخصوص اندام تناسلي شان نيست ما انسانيم فقط همين دفاع را مي توانم كنم هر چند شايد خيلي بديهي باشد ولي متاسفانه در ايران اينگونه نيست اما يك حرف تكان دهنده رضا در آموزشگاه ملا صد را او مي گويد مدت هفت يا هشت ساعت در روز را صرف ديدن عكسهاي سكس مي كند رضا مي گويد هرگز اين عكسها تمامي ندار و از بس مي بيندكه تمام بدنش مي لرزد و چشمهايش قرمز مي شود رضا مي گويد در كلاس خودكارم را به زمين مي اندازم تا به صورت آرايش كرده دختران آموزشگاه نگاه كنم آري اعتياد به اينترنت و همچنين مسائل پورنوگرافي يكي از مسائل و دغدغه ها ي بزرگ جوانان است در صورتي كه در كشورهاي اروپايي اين چنين وقتي را صرف ديدن اين مسائل نمي كنند ؟ از رضا مي پرسم مشكل كجاست او مي گويد نگذاشتند در مجلس ششم طرح خانه عفاف و ازدواج موقت مطرح شود وگرنه مشكلي نبود مي پرسم رضا جان يعني شهر نو به شكل شرعي آن با؟ رضا يك نگاه و لبخندي با معنا كه انگار فروغ چشمش تازه بينا گرديده است با سرش به نشانه بله نظرش را اعلام مي كند با زهم مي پرسم آيا خواهر خودت هم دوست داري به اين مكان شرعي رود اما رضا مي گويد خير پدر نمي گذارد من هم دوست ندارم ؟ واقعا چه افراد خود خواهي همه انسانها نيز به مانند عضوي از اعضا بشويند چرا دوست داريم تنها ما بر طبق منفعت خويش بهره اي ببريم باز هم تازه با اين طرح رضا مشكل مسائل پيچيده بيماري ميان دوجنس نيز مساله است و هم چنين پذيرش طرح فوق البته جامعه نيز بايد افكارش را در مورد ازدواج موقت كه حلال شرعي است را اصلاح كند تا جامعه آزاد تر شود خلاصه كلام تصميم در بهبود و نهادينه كردن فرايند اين ارتباط است ؟

آيا رابطه آزاد جنسي در جامعه ما كه داراي نهاد مستقل و بيماريهاي از قبيل ايدز و فرهنگ آن ديار را نداريم صحيح است ؟

به لحاظ اين مسئله مهم با به عنوان مثال زنان و مردان گونها ي لباس مي شوشند كه گويي ما شايد درررخت خواب از ان استفا ده مي كنيم

مثلا مردان با شورت يا شلوارك مي آيند يا اينكه آنگونه اند با رضا صحبت ميكردم او مي گفت بايد روابط آزاد باشد بايد روسري هارا برداشت تا متمدن شويم از اين جور حرفها جواب اين حرفها را دكتر شريعتي و مرحوم جلال آل احمد داده اند و نياز ي نيست ما ايراني هستيم فكر نمي كنم تا ايراني ها يعني پدر و مادر ها بگذارند دخترهايشان اينگونه باشند ما نيز مي خواهيم مدرن باشيم اما سنت و اصالت مليت خود را داشته باشيم و ما نيز مانند سايتهاي ديگر قبول داريم برخي از سنتي ها مصلحت يا شايد آنچه خواست خودشان باشد را مانند پتك برسرزنان به نام ديني كه به نام اسلام ولي در حقيقت ديني تحريف شده ساخته پرداخته ذهني افول كرده و گژ انديشان مي دانيم و فرهنگ هاي جنسيت را به هيچ وجه نه تنها پذيرفته بلكه آن را ظلمي فاحش در حق زن مي دانيم و مي گوييم دين آنقدر وسعت و فربهي دارد كه در اصول فمينيسم به معناي واقعي كلمه كه دفاع از حقوق انساني به عنوان بشري كه گناهي ندارد با دلي سرشار از عشق است پيامبرش كساني كه به زنان احترام نمي گذارد را خار مي شمرد شايسته نمي شود كار عده اي از پيروان گژ انديش را به پاي ديگران نهاد ؟

چالشها و تابو ها همچنان ادامه دارد ما مانده ايم خسته با تا بوها چرا نبايد چرا بايد هيچ گاه تعاملي بين اين دو ديدگاه خشك مقدسان و آزادي خواهان نبوده كه ما را نجات دهد از اين بحران مسائل هويت جنسي آري كساني خرد گرا كه راهكاري علمي را در اين باره نظر متقني را ارائه دهد خالي است از طرفي ما نيازمندم ارتباط به شكلي اصولي و همراه با حفظ حقوق حقه زن بالخصوص و همچنين د ردرجه دوم مردان ميباشيم ارتباطي مبتني بر عقل نه احساس زود گذر خانه ويران كن ما از اينكه نسخه ها ي غربي را ترويج كنيم به مليتمان برمي خورد ما فرزندان ايرانيم ما در اين فر هنگ زاده شده ايم نمي توانيم مثل غربي ها باشيم و چالش بسيار مهمي است خواستگاه غرب و جامعه در آن با

ايران نيز فرق دارد در آنجا پدران نيز با دخترانشان سكس دارند آيا ما نيز بايد اينگونه باشيم ؟

آيت الله صانعي در جواب ما كه درباره حجاب و شبهات آن مي گويد :

حجاب مصونيت است نه محدوديت و اين سو الا ت را شهيد مطهري جوابشان ن را داده است .اين مواضع را قبلا نيز توسط عده ديگر بيان شده است .

استاد منتظري دامت توفيقاته نيز در طي جوابي كساني را كه حجاب را قبول ندارند را نمي توان گفت كافر ويا مرتد .

استاد كديور نيز مي گويد بلا خره هر كس از دين حنيف محمدي حذي خواهد برد .

خلاصه كلا م ما در رابطه با پسر و دختر نمي توانيم مثل آنها باشيم آنها مي گويند با يك دختر پاستوريزه نبايد ازدواج كرد خيلي مي بخشيد يعني بايد حتما دختر با شش نفر يا بيشتر ارتباط جنسي داشته باشد و بدنش را فرسوده و در راه ناصواب به هدر دهد تا مردان بي اراده خرد ستيز را خشنود سازد تا به شكل مدرن درآيد شايد اين فكر را بعضي بپذيرند ولي خوب است لااقل اگر دين مداري را پايه كار نميدهيم لااقل آزاد مرد باشيم با توافق و بدور از خشونت همراه با عقلانيت رابطه جنسي داشته باشيد البته اگر خدا ( اگر خود را انكار مي كنيد ) اين پند را بپذيريد و البته به قولي با رعايت هاي مسائل مربوطه و تفكر همه را نيز پاس داريم چون ما فرزندان ايرانيم.

با تشكر از حسن توجه شما خوانندگان
http://arvinnewton.persianblog.com/

                     

پیشنهاد   تعداد پيشنهادات= 17